کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

یه بچه ی تِرون رفت


                                  


خدابیامرزه مرتضی احمدی رو امروز تشییعش کردیم . همه کارهای هنریش که اولین چیزی که من ازش به یاد میارم دوبله کارتون معروف پینوکیو بود ،یه طرف ، این توجهی که به مرام تهرونی داشت یه طرف . اینی که می خوام الان بگم دلیل به داشتن امتیازخاص تهرونی بودن نیست که برای من هیچ فرقی نمی کنه که کسی تهرانی الاصل باشه و اجدادش تهرانی باشن ، یا اینکه همین دیروز پاشو این جا گذاشته باشه و الان ساکن این شهر باشه (و ازش که می پرسی کجایی هستی می گه بچه تهرونم ! ) همه از نظر من یکی هستن و یه اندازه حق دارن .


منم مثل آقامرتضی یه تهرونی ام ، بابام تهرونی بوده ، مادرم تهرونی بوده ، بابابزرگ و مادر بزرگم هم تهرونی بودن و پدر مادرشون هم تهرونی بودند اما این واقعیتیه که از 8میلیون تهرانی که الان همشهریا و دوستای من هستند ، درصد کمیشون همین جا دنیا اومدن ، و درصد کمتریشون دارای پدر مادری هستند که همین جا دنیا اومدند ، و باز درصد کمتری هستند که پدربزرگ مادربزرگهاشون همین جا دنیا اومده باشند و یه کمی عقب تر بریم به اعدادی می رسیم که قابل محاسبه نیستند و همین اختلاط جمعیت از جنوب و شمال و شرق و غرب کشور ،باعث صفت خوشآیند تساهل نسبت به فرهنگ های مختلف و متاسفانه باعث صفت ناخوشایند بی توجهی به سنن و فرهنگ بومی شده .


چند سال قبل که کتاب فرهنگ بر و بچه‌های تِرون رو که جلد زیبایی داشت خریدم و خوندم دیدم آقامرتضی احمدی ، مردیه که آستین بالا زده تو این زمینه توجه به فرهنگ بومی ما تهرانی ها کاری انجام داده و این واقعا قابل ستایش بود توی معرفی کتابش نوشته بود: بچه تهران بلند حرف نمی زند ، با لبهای بسته ، نرم و ملایم سخن می گوید . شیرینی این ربان به حدی مهمان هایش را زیر بلیت خودش کشیده که تک تک وارد به تعقیب و تقلید شده اند . زبان تهرانی زبانی است جذاب و شیرین و همه پسند و همه گیر که در این شصت هفتاد سال اخیر به همه جا نفوذ کرده و در آینده نیز به نفوذش می افزاید و به همه جا سرک می کشد. اگر این حرکت تداوم خود را حفظ کند – که می کند- شاید صد الی صدوپنجاه سال دیگر زبان تهرانی جایگزین سایر لهجه ها شود. اما خود بچه های تهران آن هنگام دیگر نیستند که برپایی امپراتوری زبانشان را جشن بگیرند. من برای جمع آوری فرهنگ برو بچه های ترون به یاری حافظه ام متکی بودم و گپ زدن با بچه محل های هم سن و سالم و بچه های اصیل تهران و یادداشت کردن نکاتی که در گفته هایشان می یافتم. امیدوارم با این کار کمی از دینم را به زادگاهم ادا کرده باشم.


                              


کتاب از دو بخش کلمات ویژه و واژه ها عبارات تشکیل میشه که بر حسب الفبا مرتب شده اند . تقریبا از کلمه و عبارتی صرفنظر نکرده است . کلماتی مثل اوهون ، بدشگون ، پرملات ، تنگ و تُرُش ، جی جی باجی ، .... که با معنی آورده و در انتهای کتاب هم ضرب المثلهای مخصوصمون رو مثل زورشو من می زنم ، اهنشو کس دیگه میگه !


اگه تهرانی هستین خوندن این کتاب رو خیلی دوست خواهین داشت .


آقامرتضی جات جای خوب بهشت ، لوطی !

 

 

شیرین خانوم عاشق میشه !


                               


دیشب یه فیلمی دیدم که یه جورایی بامزه بود . شیرین عاشق(  (Shirin In Loveبازیگر اصلیش نازنین بنیادی بود که اخیرا توی سریال سرزمین مادری (Homeland ) هم بازی کرده بوده و چهره شده بود . نقش دختری زیبا، باهوش ولی‌ بی‌ انضباط ایرانی‌آمریکایی رو بازی می کنه که قراره با نامزد موفق ایرانیش که جراح پلاستیکه ازدواج کنه اما دخالتهای مادر و آشنا شدن با یک جوان بی چیز ولی‌ خوش تیپ آمریکایی در کالیفرنیا همه چیز رو عوض می‌کنه و . . .


راستش فیلمش خیلی خاص نبود و یه جاهایی هم فیلم ضعیف و سطحی می شد اما اولا دیدنش اذیت نمی کرد و فکر کنم دیدنش برای ما که ایرانی هستیم جالبه. زندگی بخشی از ایرانی های آمریکا رو به تصویر می کشه که اون جا مشغول کار و زندگی اند و در عین حال خصائص ایرانی بودنشون رو هم فراموش نکردن . داستان فیلم اصلا هم وارد سیاست و این جا و اون جا نمیشه و از این لحاظ فیلم راحتیه .


نازنین بنیادی هم بازیگر فتوژنیک و مستعدیه و فکر میکنم اگه راهش رو درست انتخاب کنه به جاهای خوبی برسه . در مجموع اگه دستتون رسید بد نیست ببینینش .


روایتی جدید از زیبای خفته




 

آخرین فیلمی که آنجلینا جولی بازی کرده ، فیلم تخیلی ایه به نام شیطان صفت (Maleficent ) که بر پایه داستان کلاسیک زیبای خفته ساخته شده و آنجلینا جولی نقش اون جادوگر بدجنس رو بازی می کرد ! این فیلم رو ما دیشب تماشا کردیم .


راستش فیلم داره سعی می کنه یه روایت دیگه ای از زیبای خفته رو هم به ما نشون بده و اون این که این جادوگر بدجنس از اول هم بدجنس نبوده و خیلی هم خوب و دوست داشتنی بود اما انسانها با بدیهاشون اون رو تبدیل به یه موجود پلید کردند و این که با این که جادوگر ، ارورای کوچولو رو نفرین می کنه اما بعد به مرور باهاش دوست می شه و حتی سعی می کنه که نفرین خودش رو از روی اون برداره .


تا این جای کار هیچ ایرادی به این داستان نیست که خواسته روایتی متفاوت از اون چه که همه می دونن نشون بده اما علیرغم هزینه زیادی که برای جلوه های ویژه انجام شده بود و بازی خوبی که به نظرم آنجلینا جولی کرده بود ، اما نوعی این برداشت جدید رو گفته بودند که نفس داستان گرفته شده بود.


کاراکتر بدجنس و عالی جادوگر که ما با دوبله درخشان ژاله علو به یاد میاریم ، اون سه تا پری بامزه و دست پاچلفتی که باید 16سال از سحر دست بر می داشتند ، رقصیدن و آواز خوندن ارورا در جنگل در روز تولد 16 سالگیش با حیوونات جنگل و متعاقبش دیدار با شاهزاده ، جنگ هیجان انگیز شاهزاده با با جادوگر ، .... و اون زیبای خفته هیجان انگیز و فانتزی و خنده دار کجا و این فیلم جدی و عبوس و کشدار کجا ؟

 

میترای آتش بس 2


با باران رفتیم و آتش بس 2 تهمینه میلانی رو دیدیم و ای بد نبود !


فیلم چند نکته داشت از نظر من که خدمتتون می گم : اول این که آتش بس 1 فیلم بهتری بود و از وحدت موضوعی بهتری برخوردار بود . اون قبلی محورش لجبازی زن و شوهرای جووون بود و داستان بر همین منوال پیش می رفت ولی این دومی گشتره وسیعی از مشکلات زناشویی رو در بر می گرفت و همین مغشوشش می کرد از حسادت ، از بچه داری ، از پرستار بچه ، از احترام گذاشتن ، از ابراز محبت زبانی ، .... از خیلی چیزای دیگه گفته بود .


اما هرچی بازی بهرام رادان تخت و بی روح بود ، گل سرسبد فیلم میترا حجار بود . البته می دونم که بخشیش به ظرفیت نقشی بود که براشون نوشته بودن اما عمده اش که به عهده بازیگرا بود که میترا حجار عالی عالی عالی و بسیار شیرین و دوست داشتنی نقشش رو بازی کرده بود و به نوعی می تونم بگم این فیلم بازگشت دوباره میترا حجار به اوج بازیگری سینما بعد از یه دوران رکود بود .


                                           

صید بزرگترین نیزه ماهی

دیشب فیلم شبکه اجتماعی ( The social network) محصول 4 سال قبل سینمای آمریکا رو دیدم . فیلمی که روند شکل گیری سایت فیس بوک رو توسط مارک زاکربرگ که اون موقع دانشجوی دانشگاه هاروارد بوده رو نشون می ده . منم مثل خیلیای دیگه از سال 88 (5سال بعد از شکل گیری) عضو این شبکه شدم و تونستم به این طریق با خیلی ها که ازشون بی خبر بودم ارتباط بگیرم و کلا مشتری فیس بوک هستم . گرچه در مقاطعی به خاطر فیلتر شدن این سایت و نبود فیلترشکن مناسب امکان دسترسی نداشتم . اما راستش تا حالا به این دقت به فیس بوک و روند شکل گیریش فکر نکرده بودم .


زاکربرگ 10سال قبل بعد از یه درگیری عاطفی برای انتقام از اون دختر می ره و سایت دانشگاه هاروارد رو هک می کنه و عکس تمام دخترای دانشجو رو در سایتی به اسم فیس مش می ذاره که پسرا بهشون رای بدن و سایت این قده بازدید کننده پیدا می کنه که همین می شه مقدمه ایجاد شبکه اجتماعی ای که افراد بتونن اون جا خودشون رو معرفی کنن و صفحه شخصی داشته باشن و از افکار و ایده هاشون بنویسن .


فیلم روند شکل گیری و روند رو به رشد این سایت رو در اوایلش تا وقتی که به یک میلیون عضو می رسه ( باید توجه کنیم که اون موقع اعضا فقط باید دانشجو می بودند )به ما نشون می ده که چجوری ایده هاشون رو اجرایی کردند و چجوری از یه سایت صرفا تفریحی شروع به پول درآوردن کردند .


این چندتا عدد جالبند . از سال 83 تا 88 تعداد اعضای فیس بوک رسیده بوده به 100میلیون نفر ، یعنی 5سال طول کشیده که این تعداد عضو بگیرن اما 100میلیون بعدی فقط یه سال زمان بردند و در عرض سالای بعدی هر چند ماه 100 میلیون دیگه به این تعداد اضافه شدند و الان هم رسیده اند به یک میلیارد و 100میلیون نفر. یعنی روند فوق العاده و رو به رشد اعضا رو می بینین؟

درآمدشون هم همین جوری بوده از سال 87 درآمدزایی رو شروع کردند با سالی 52میلیون دلار و این درآمد سال بعد 3برابر شد و الان تقریبا سالی 4میلیارد دلار دارن از همین فیس بوک در میارن یعنی در عرض 6سال درآمدشون 77برابر شد !!


یه جمله خوبی تو فیلم گفته شد که راز این موفقیت فوق العاده رو برای ما بازگو می کنه . وقتی اون اوائل فیس بوک در حال گل کردنه اینا تو فکر بودن که تو سایتشون تبلیغات بکنن که جمله ای طلایی رو عنوان می کنن : چرا بریم دنبال صید چندتا ماهی قزل آلا وقتی می تونیم یه نیزه ماهی گنده بگیریم ؟