کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

دهلیز قصاص در ایران


قصاص اسلام حکم بسیار خوبی بوده ، در زمان خودش . زمانی بوده که اسلام برای مقابله به مثل ،حدی تعیین کرده . به بشر خشن و وحشی و زیاده خواه اون موقع گفته که اگه کسی دستت رو شکست و خواستی انتقام بگیری فقط همون دستش رو بشکن ،شکمش رو هم سفره نکن . اگه یه چشمت رو کور کرد تو هم همون چشمش رو کور کن نه جفت چشماش رو . اگه زنت رو کشت تو زنش رو بکش جون بچه اش رو هم نگیر ، اگه . . .


میل به انتقام همیشه بوده و هنوز هم هست . چند بار شده وقتی بچه بودین و همکلاسیتون از روی شیطنت روی دفتر مشقتون خط کشیده شما هم همون کار رو سرش در آوردین ؟ یا حتی زیاده روی کرده باشین و دفترش رو پاره کرده باشین؟ این حس همیشه بوده و بشر نسبت به مایملکش حس ویژه ای داره و نمی ذاره کسی بهش تعرض کنه .ولی خشم ، انسان رو از حودش به در می کنه و باعث میشه تو انتقام زیاده روی کنه . اسلام اومد این انتقام گرفتن رو برای بشر اون موقع محدود کرد به همون مورد آسیب دیده شده .

تا این جا کار اسلام قابل قبول و ستودنی بود.


اما مشکل امروزه قصاص به نظر من از این جا داره شروع می شه که زمان احکام اسلامی که به نوعی برگرفته از فرهنگ قبیلگی عرب بوده هنوز بدون تغییرات چندانی داره برای بشر امروز نیز اجرا می شه . مثلا هنوز که هنوزه میزان دیه ای که برای یه انسان در نظر گرفته میشه با شتر محاسبه می شه !


سوال من واقعا اینه که آیا هنوز فرهنگ ایرانی ما این قده نباید رشد کرده باشه که دیگه مجازات مرگ نداشته باشیم؟ نمی گم کسی که جان انسان دیگه ای رو سهوا یا عمدا گرفته نباید مجازات بشه خب چرا باید بشه ولی کشتن راه چاره است آخه ؟ چیزی که دیگه راه برگشتی درش نیست ؟ راه های دیگه ای برای مجازاتشون نداریم ؟ اون هم در حالی که تا حالا 102 کشور جهان، مجازات اعدام رو لغو کرده‌اند و به جای آن، از طریق فرهنگ سازی مجازات حبسِ ابد را جایگزین کردند که در عین دارا بودن عامل بازدارندگی ای همانند اعدام، از اثرات منفی کمتری هم برخورداره؟ 


این نوشته رو بعد از دیدن فیلم زیبای دهلیز نوشتم . به علاقمندای مسائل اجتماعی و همین طور روابط عاطفی خانوادگی و ارتباط پدر و فرزندی ،توصیه به دیدنش رو دارم . سکانس فوتبالش که اشک من رو در آورد !



دست دادن یا ندادن ، مسئله این است ؟


نقل مشهور است که هنگامی که در سال 1380 سیدمحمد خاتمی زئیس جمهور وقت برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک رفته بود ، بیل کلینتون رئیس جمهور آن موقع آمریکا ، بعد از سخنرانی خاتمی در راهرو سازمان ملل منتظر ایستاد که مثلا به طور غیر منتظره با خاتمی روبرو شود و با وی دستی دهد. اما عده ای ! خاتمی را به دستشویی  های سازمان ملل بردند و آنقدر در آنجا نگه داشتند تا کلینتون خسته شد و رفت.


پس از 12سال ، شیخ حسن روحانی هم فردا عازم نیویورک است و پسان فردا (سه شنبه ) در مجمع عمومی سخنرانی خواهد داشت . از همین حالا بحث بر سر دست دادن یا ندادن او با اوباما نقل رایج محافل دیپلماتیک شده است مثلا رویترز به اوباما پیشنهاد کرده هم لفظا و هم عملا دست دوستی به سوی روحانی دراز کند و حتی خود روحانی در اظهار نظری دیپلماتیک گفته با این که دیدار با اوباما در دستور کار سفر من نیست ، اما هر چیزی در دنیای سیاست امکان پذیر است !


راستش دست دادن یا دست ندادن ، مساله این نیست . ما خودمان این مسئله رابرای خودمان بیش از حد بزرگ کرده ایم و فکر می کنیم با یک دست دادن هیمنه جمهوری اسلامی به باد می رود یا این که با یک دست دادن همه گرفتاری ها حل شده و ایران آباد می شود ! چقدر مثال معاصر برایتان بیاورم که سیاستمداران متخاصم و متضاد با روسای جمهور آمریکا هم دست داده اند از قذافی و چاوز و کاسترو گرفته تا و پوتین و شیجین پینگ .


عرصه سیاست ،عرصه صبر و تحمل و خرد ورزی است . عرصه ایست که در 8سال گذشته ما در آن غایب بودیم . آقایان روحانی و ظریف ببینیم چه می کنید !

...


کامنت برگزیده

عطیه گفته : من که پیش بینی میکنم که هم دست میدن و هم به خاطر یه سری محافظه کاری ها اینبار تعبیر به نرمش قهرمانانه میشه و بعد دیگه همه مون خوشبخت میشیم و میریم به دور بعدی... احتمال هم داره که همگی دسته جمعی تو افق محو بشیم...
به خدا گاهی از دست اینهمه چسبیدن به حواشی و ول کردن اصل موضوع میخوام سر به بیابون بذارم... همه ش مترصدیم تا مچ بگیریم که کی با کی دست داد! کی کی رو بغل کرد! کی حجابش رو برداشت... کی فیلم خصوصیش لو رفت...
میدونین اگه اینهمه انرژی که سر این حواشی صرف میشه, صرف آبادانی این مملکت میشد الان مردم آمریکا حسرت اینو داشتن که اوباما با رئیس جمهور مملکت ما دست بده!!!!


راز داوینچی دن بروان و ران هوارد




تابلوی شام آخر لئوناردو داوینچی یکی از مشهورترین و باارزش‌ترین نقاشی‌های جهان که بر خلاف بسیاری از نقاشی‌ها قابل مالکیت شخصی نیست .این نقاشی سراسر یک دیوار تالار مستطیل شکلی را می پوشاند که سالن غذاخوری صومعه سانتا ماریا در میلان ایتالیاست .


وقتی سالها قبل ، رمان راز داوینچی دن براون رو با ترجمه حسین شهرابی خوندم ، به شدت تحت تاثیر فضای کتاب قرار گرفتم . نویسنده با دقت مثال زدنی ای جزئیاتی جدید از چیزهای کهن که باور بهشون جزء مقدسات مسیحیته رو مطرح کرده بود که برای من اونموقع واقعا تازه بود . مثل این که مثلا در تابلوی شام آخر داوینچی کسی که کنار عیسی نشسته زن عیسی مریم مجدلیه است نه یکی از حواریون و عیسی صاحب فرزند بود و این که کلیسا به طور عامدانه این حقیقت رو مخفی کرده بوده چون زنها در اون عصر نباید دارای شان و مقامی می بودند و مسیح پسر خدا نبود و یه انسان عادی بود و . . . همه این مطالب رو در قالب رمانی کارآگاهی و پر رمز و راز بیان می کرد . داستان درپاریس و موزه لوور و لندن و  کلیساهای تاریخیش می گذشت .


چندی بعد هالییود برگردان سینماییش رو با بازی تام هنکس و ژان رنو ساخت و اتفاقا فروش خوبی هم کرد ولی من دوست نداشتم ببینم از فکر این که شاید فیلم به خوبی کتاب در نیومده باشه و بنابر این هم ندیدمش .


اما چند روز قبل دی وی دی این فیلم به دستم رسید و این دفعه تصمیم گرفتم ببینم و چه کار خوبی هم کردم . اولا این که مدت زیادی از داستان خوندن گذشته بود و جزئیات به یادم نبود و برام از این بابت نو و تازه حساب می شد و ثانیا این که وقتی کتاب رو می خوندم چقدر حس می کردم که داستان یه دستان تصویریه . اعم از نقاشی ها و مجسمه هاو کلیساها و نمادهایی که در سر تا سر داستان بهش اشاره می شه . خب فیلم ران هوارد به این عطش تصویری ما جواب بسیار خوبی میده .


فیلم ما رو به یه تور کامل توی موزه لوور و شهر پاریس و لندن و جاهای تاریخی می بره . روی تابلوی شام آخر تحلیل تصویری خوبی می ذاره و کلا من یکی که از دیدن این فیلم لذت زیادی بردم . این فیلم رو مخصوصا به کسایی که به نوعی دغدغه های مذهبی دارند توصیه می کنم . البته به خاطر تصاویر زیبایی که داره اگه بتونین نسخه با کیفیت رو تماشا کنین لذتتون دو چندان میشه .


پنجشنبه و جمعه خوبی داشته باشین . 


....


کامنت برگزیده


حافظ کوزه شکسته گفته :

و سال پیش بطور اتفاقی کتاب"نماد گمشده" دن برون رو خریدم. با صفحه صفحه ش زندگی کردم! نزدیک هزار صفحه ست. پاورقی ش توضیحات خوبی داشت. منم یادداشت برمی داشتم و توی نت در موردش بیشتر تحقیق می کردم! و بعضی موارد رو توی کتاب های نماد شناسی پیدا می کردم!
آقا دو هفته نگذشته یه پا نماد شناس شده بودم!! "رمز داوینچی" از 84 فکر کنم، ممنوع الچاپ شد.هیچ جای بابل می رفتم نداشتن! Pdf رو خوندم.اما لطف کتاب رو نداشت! یه مدت بیخیالش شدم.pdf "فرشته گان و شیاطین" رو خوندم. کتابش رو نتونستم پیدا کنم. بعدش قلعه دیجیتال، بعدش "حقیقت یخی"،... خلاصه همه کتاب هاش رو خوندم اما هیچ کدوم مثل نماد گمشده نبود!
بالاخره یه بنده خدایی برام پیدا کرد و فتوکپی شده ی رمز داوینچی رو اورد. راستی من تا مدن ها فکر می کردم اسم نویسنده"دِن بــِراوُن" هست!!!
و اما فیلمش. اول"فرشتگان و شیاطین" رو دیدم. تقریباً مشابه کتاب بود. در کل قشنگ بود. دوستم"رمز داوینچی" رو با کیفیت fhd داشت. رفتم خونه شون و دیدم. بسیار قشنگ بود. اما خب، شاید دو سوم کتاب به تصویر کشیده شده بود. کلیات همون بود، اما جزئیات در فضای فیلم یا توضیح بعضی موارد که به تصویر می کشه، کمه! در کل خیلی خوب بود.
یکی از ارزو هام اینه که بتونم"مرد ویتریونر" و "شام آخر" رو خودم بکشم!

ن براون زیر پوستی اعتقادات افراطی مسیحیت رو زیر سوال می بره! کلیسا،حرفاشو تایید نکرده اما برای تکذیبش سند قابل قبولی رو نکرده. در این چند کتابش که رابرت لنگدان نماد شناس به دنبال حل معما هست، افکار خواننده رو قلقلک می ده!آخر ماجرا نظر خودش رو می گه اما تصمیم نهایی رو به عهده ی مخاطب می ذاره. این مطلب برای من که از آموزه های مسیحیت چیز زیادی نمی دونم توی فیلم و کتاب"فرشتگان و شیاطین" قابل لمس بود.
در مورد تصویر شام آخر، مورد جالبی بودش برام، اونم اینکه توی این تصویر "یک دست زیادی" کشیده شده!
 توصیه می کنم حتماً کتابش رو بخونید.

راست گو ، خوب یا بد ؟




جلسه انتخاب شهردار (از راست : راستگو ، هاشمی ، مسجدجامعی ، قالیباف)


بالاخره الهه راستگو خطا کرده یا نکرده ؟ والا این سوالیه که برای من یکی جوابش نامعلومه .


صحبت های مخالفای راستگو رو می شنوم می گم حق دارن . اون به قول و تعهدش عمل نکرد . با لیست اصلاح طلبا تونست وارد شورا بشه و اون ها رو دور زد . پس کارش اخلاقی نبود .

صحبت های موافقای راستگو رو می شنوم می گم حق دارن . اون تو رای گیری آزاد بوده به کاندیدایی که مورد قبولش بوده رای بده و دوکراسی و آزادی اندیشه یعنی همین .


جالب این جاست که همه هم از هر گروهی از زیباکلام و مسجد جامعی و هاشمی تا شریعتمداری کیهان موضع گیری کردند و به زعم خودشون حق رو به راستگو دادند و یا ازش گرفته اند .

این وسط هم معلوم نیست واقعا تکلیف چیه و کی کار درست انجام داده و کی نداده ؟ من یکی که موندم حیرون !


....


کامنت برگزیده


محمد مهدی گفته :
راهنمای چپ یزنی و بعدش بپیچی سمت راست این خیلی بده ...
وقتی آدمن با یک لیست و تحت عنوان خاصی میاد و رای و نظر مردمو جلب میکنه حق نداره خودسری بکنه ...حق نداره هر چی دلش خواست انجام بده ...اگه دلش میخواد آزاد باشه به اون معنا و نظر و رای شخصی خودشو بده دفعه بعد در قالب هیچ گروهی نباشه و بصورت شخصی و فردی وارد مبارزهع وکارزار انتخاباتی بشه ...
تمام دعواهای اصولگرایان با مشایی و احمدی نزاد فکر میکنید واسه چی بود ؟؟؟واسه گرونی و بدبختی مردم ؟؟؟نه بخاطر این بود که بعضی جاها جناب رییس حمهور سابق دوست داشت نظر خودشو اعمال کنه و ....
حالا این یک بام و دو هوای سیاست و دروغپردازی های چپ . راست برای مردم خیلی واضح و روشنه و توی این بلبشوی صداقت و راستگویی یکی هم مثل این خانم گند مضاعف زد به همه گنده


فقط یک علم داریم ، آن هم علم آمار است !


 

دیروز که بالاخره مرکز آمار به طور رسمی اعلام کرد که نرخ رشد اقتصادی ایران سال قبل بوده منفی 5.5% ! ، نرخ رشد اسفباری که در کل 20 سال گذشته بی‌سابقه بوده و همین طور گفته هم که بیشترین نرخ رشد اقتصادی 20 ساله اخیر در سال 81 و همزمان با دولت سیدمحمد خاتمی بود که به 9% رسیده بود ، با خودم گفتم ای دل غافل ، این گرفتاری کی مملکت رو زمین بزنه معلوم نیست والا .


حالا اگه فکر کنین منظورم از گرفتاری ،منفی بودن رشد اقتصادیه باید بگم که نخیر اشتباه دارین فکرمی کنین ،منظور من از گرفتاری این همه اعداد عجیب غربیه که هر از گاهی از دهان مبارک یه مسئولی خارج میشه و ظاهرا از علم آمارمشتق شده !


راستش آمار و کاربرد متنوعش از زمان انتخابات 88 به شدت در جامعه گسترش پیدا کرد . از زمانی که رقبای احمدی نژاد یعنی موسوی و کروبی و رضایی با استناد به اعداد و ارقام سایتهای دولتی و بانک مرکزی ،عملکرد اون رو نقد می کردند و در جواب تلاش مذبوحانه اونها هم احمدی نژاد آمارهای اونها رو بیخودی می دونست و آمارهای جدیدی از رشد و پیشرفت تعالی اقتصادی مملکت ارائه می داد. از اون موقع بود که آمار وارد زندگی مردم عادی شد. طبق آمارهای اونها اکثر شاخصها متزلزل و خراب بودند و طبق آمارهای احمدی نژاد همه چیز خوب بود و بهتر از این در تاریخ 2500ساله ایران تا حالا نشده بود و خوبی این بود وقتی دوباره احمدی نژاد سر کار برگشت  دیگه ازاون آمارهای مایوس کننده هم خبری نبود.


این جا بود که مردم فهمیدند علم آمار عجب شاه کلیدی است و به هر دری بزنند باز می شود فقط بستگی داره که به دست کی باشه این علم . خوبی این علم هم این بود که مراکز مختلفی بودند که درباره یک موضوع واحد آمارهای گوناگونی می دادند . مثلا درآمد نفت رو مرکز آمار یک عدد اعلام می کرد ، بانک مرکزی آمار دیگری و وزارت نفت عدد دیگری . یا برای درآمد گردشگرها و رشد اقتصادی و میزان بیکاری و سرمایه گذاری خارجی و گمرکات اعداد مختلفی رونمایی می شد که البته همه اونها یک وجه مشترک داشتند . همه اونها خوب و پرفکت بودند و نشون از مملکتی با اقتصاد بالنده و پویا و به کوری چشم آمریکا ،نامبر وان می داد . 


خب برگردیم سر اولین خطی که براتون نوشتم .مرکز آمار به طور رسمی اعلام کرده که نرخ رشد اقتصادی پارسال منفی 5.5% بوده و اگه یادتون باشه احمدی نژاد چند روز قبل ازاین که از کار بیاد کنار توی برنامه ای تلویزیونی رسما اعلام کرد که  نرخ رشد اقتصادی پارسال مثبت 5.5% . یعنی در عرض مدتی کوتاه 11% اختلاف ایجاد شده!! 11% تو نرخ رشد اقتصادی یعنی هیولا .شاید بعضی در این جا علم آمار رو بخواهند زیر سوال ببرند ولی باید بگم که نوچ . به نکته اش دقت نکردین دوستان .


نکته مهم اینه که اعداد دولت قبلی و فعلی با هم یکی هستند و فقط یک مثبت و منفی با هم فرق دارند که اون هم قابل نیست و خودمون رو براش اذیت نمی کنیم . به قول فروغ فرخزاد ، آمار را به خاطر بسپار . . . اقتصاد مردنی است!


....


کامنت برگزیده


صحرا گفته :
به عنوان یک فارغ التحصیل رشته آمار لازم است به اطلاعتون برسونم که در علم آمار مبحثی داریم به نام اینکه چگونه با آمار دروغ بگوییم ! حتی کتابی هم با این نام داریم !
همیشه هم لازم نیست اعداد و ارقام اشتباه باشه. حتی با اعداد درست هم میشه دروغ گفت !
مثال می زنم. فرض کن این رقم ها مربوط به تولید یه محصولی توی 4 سال اول رییس جمهوری و چهار سال دومش در زمان خاتمی و احمدی باشه .
مثلا برای خاتمی 4 سال اول باشه 4000 تن و 4 سال دوم باشه 5500 تن
و برای احمدی 4 سال اول باشه 500 تن و سال دوم باشه 1000 تن
در زمان خاتمی رشد می شه 37 درصد و در زمان احمدی می شه 100 درصد .
و اینجا این می شه رشد بالای اقتصادی !اگر چه در زمان خاتمی 1500 تن افزایش داشتیم و در زمان احمدی تنها 500 تن!
متوجه شدی دیگه ؟