کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

آذر 1388

شیطنت

نوشته شده در یکشنبه یکم آذر 1388 ساعت 11:59 شماره پست: 259

از پنشنبه شب تا الان که به عبارتی می کنه سه شب و دو روز که خانوم همسر و بنیامین رفته اند تبریز ،و بنده در منزل تنها شده ام ، چندین نفر از زوجه های دوستان که تماس گرفتن و فهمیدن من تنها هستم ، اصرار کرده اند که  تنها نمون ،بیا خونه ما ، با شوهر من برین استخر ، شام بیا پیش ما ، سعی کن تو هم خوش بگذرونی و خواستن محبت کنن و نذارن دلتنگی کنم و گوله گوله تو تنهایی خودم اشک بریزم و کلی محبت و مهربونی و ..و ...و ...

اما و بالاخره و در انتهای مکالمه سراسر محبت آمیز و دوست داشتنیشون و قبل از این که تلفن رو قطع کنن ، شوخی جدی و با خنده اضافه کردن که یه وقت شیطونی نکنی ها ! آفرین پسر خوب  ! بای بای . پس می بینیمت .

و امروز فکر می کردم که زنها ، مردها رو موجوداتی به شدت مستعد شیطنت و گول زدن و گول خوردن از زنهای دیگه می دونن و یه زن موفق اونیه که تا می تونه شوهره رو مهار کنه و نذاره که به وظیفه تاریخیش ( که همون هرز پریدنه)  برسه !

------

فیلم امروز : اگه خواستین برین سینما و فیلم آقای هفت رنگ با بازی رضا عطاران و نیکی کریمی رو ببینین خب برین ببینین ولی فقط نیم ساعت اولش رو که کلی خنده داره ولی بعدش پاشین از سینما بیایین بیرون چون بقیه اش مزخرفه و وقتتون تلف میشه .

 

بدون دخل و تصرف

نوشته شده در سه شنبه سوم آذر 1388 ساعت 12:41 شماره پست: 260

 

خب به سلامتی و میمنت این بحثهای غم انگیز TAJوزات به زور به زن و دختر مردم ، انگاری داره به یه جاهای مناسبی ختم می شه (البته این که می گم انگاری همون معنی دقیق انگاری رو داره . چون خیلی چیزا فقط این جا گفته میشه و اجراش دیگه با نوه و نتیجه همون آدمیه که در افشانی فرموده چون ما مکلف به حرف زدنیم اونم از نوع زیادش وبقیه اش به ما ربطی نداره .)

این نقل قول ها که در زیر خواهد آمد، بدون هیچ گونه دخل و تصرف ماهوی آورده می گردد ( فقط کمی محاوره ای تر شده)  باشد که شاد گردید .

در ابتدا یکی از این آقایون که اتفاقا رئیس آگاهی هم هست با شعف فراوان از یافتن کشفی جدید ابراز داشته که :« بله وقتی بهره‌برداری مشروع جنسی آسون بشه که در شرع هم پیش‌بینی شده است، TAجاوز به عنف هم کم میشه .»

از اون طرف یکی از آقایون که اتفاقا نماینده تهران هست و قبلا پسر آقای مطهری بوده و الان برای خودش دکتر شده اومده و خیلی روشنفکرانه و باحال اضافه کرده که :« بله وقتی که صدی نود دانش‌آموزا و دانشجوها ( کلا جوونا دیگه ) از زیر و بم همه مسائل ازدواج با خبرن ، پس بذاریم با ازدواج مشکلات غریزیشون حل شه و دیگه بتونن راحت برن سر درس و مشقشون . (ما که میدونیم حالا به روی خودمون نمیاوردیم که ) امروزه روز ، دختر پسرا با هم دوست می‌شن و رابطه هم دارن که خب نامشروعه و حتی می دونیم خیلی وقتا هم خونواده‌ها شون هم در جریان هستند. خب باشه خیالی نیست ما هم می‌گوییم باشه رابطه تون رو داشته باشین عیبی نداره که اما به صورت مشروع. بیاین و یه ازدواج موقتی بکنین تا دیگه مجلی نباشه ( همون مشکلی نباشه ).»

اما خب طبق معمول همیشه یه خانومی که اتفاقا تو آموزش پرورش کاره ایه در حد معاونی چیزی ، دوباره همون ساز قبلی رو کوک کرده که : « نخیر و اصلا و ابدا با این موضوع مخالف هستیم و فکر می‌کنم که نباید با طرح این مسائل جامعه را ملتهب کرد(سرمون رو مثل کبک همین جوری تو برف نگه داریم بهتره ها ) اصلا کی گفته که بیشتر دانش‌آموزان درگیر روابط غیرمشروع پسران یا دختران هستند؟! وا ، حرفایی می زنینا »

ولی از همه باحال تر یه آقای دیگه اس که اتفاقا شغلش این بود ...( از گفتن شغل ایشون معذورم !) برگشته بود و همچین خودمونی گفته بود که :« بابا وردارین جمع کنین این دانشگاه های مختلط رو . به جای درس خوندن پسرا گیس دخترا رو می بافن ! اصلا اگه گوشت رو جلوی گربه بندازی محاله که گربه گوشت رو نخوره . همین میشه که دختر و پسر تو یه کلاس کنار هم درس می‌خونن و دختره با یه لبخند، پسره رو می‌دزده و از همین روابطه که به جاهای خطرناک ! می‌رسن دیگه.» (البته من نفهمیدم بالاخره کی گربه است و کی گوشت؟!)

این بود ماحصل راهکارهایی برای کم کردن TA جاوزات به زور . خب ماهم بریم به کارمون برسیم .

-------

خواننده برتر امروز : رادیو NPR یک نظرسنجی را با هدف کشف صداهای برتر جهان در گذر زمان انجام داده است که در میان اسامی نامزدان این عنوان جهانی نام استاد محمدرضا شجریان نیز دیده می‌شود.طبق گفته‌ NPR نتایج این نظرسنجی عمومی در دی‌ماه  اعلام می‌شود. همه شما می تونین پس از مراجعه به ( این جا )   به استاد شجریان و ۴ خواننده‌ای که معتقدین  باید صدای آنها در این لیست ‌٥٠ نفره باشد، رأی بدهید.  سایت جالبیه . با عکس هر خواننده قطعه ای کوتاه از نمونه صدای او نیز موجود است  .

 

سه اپیزود در یک هفته

نوشته شده در چهارشنبه چهارم آذر 1388 ساعت 10:53 شماره پست: 261

 

فردا خانوم همسرو بنیامین از تبریز برمی گردند . اولین باری بود که این قدر از هم دیگه دور بودیم . تجربه ای بود درهر حال که سخت بود . حس و حال فراق  سخت بود .ولی در هر حال خدا بخواد فردا تمام می شود و سه تایی دوباره دور هم جمع می شویم .

 

اپیزود اول (گذشته) : یک روز قبل از این که خانم همسر به سفر تبریز رفته باشد :

خانه تمیز و همه چیز در سر جای خود است . لباسها در جا لباسی آویزان است . کفشها در جا کفشی قرار دارند وظرفها همگی شسته و تمیز در جا ظرفی . مبل ها با مدل خاص خانوم همسر چیده شده و آنکادراند  . همه جا گردگیری شده و براق و تمیز . رختخواب در کمال سلیقه مرتب شده و رو تختی و بالشها خیلی زیبا روی تخت قرار گرفته اند . کف خانه جارو برقی کشیده شده و بدون هیچ خرده آشغالی . کف دستشویی و حمام از تمیزی برق می زند .

 

اپیزود دوم (حال )  : یک روز بعد از این که خانم همسر به سفر تبریز رفته است  :

خانه هنوز تمیز و همه چیز در سر جای خود است ! لباسها روی مبلها افتاده اند . شلوار روی یک مبل و پلیور روی مبلی دیگر . کفشها همان جلوی در افتاده اند و هر کدام به طرفی نگاه می کنند . چند بشقاب شسته نشده و چرب در آشپزخانه و چند بشقاب پر از پوست پرتقال در نشمین رها شده اند  کنار دو قاشق و چنگال نیز . مبل جلوی تلویزیون این قدر عقب داده شده که فرم کل پذیرایی خانه عوض شده . روی کتابخانه خاک نشسته . لحاف و بالش از جنگ برگشته اند و به هم پیچیده اند و روتختی معلوم نیست اصلا کجاست ؟ کف خانه خرده آشغالی هست . کف دستشویی و حمام کدر است و دستمال توالت آویزان .

 

اپیزود سوم ( آینده ): یک روز قبل از این که خانم همسر از تبریز برگرد :

خانه تمیز و همه چیز در سر جای خود است . لباسها در جا لباسی آویزان است . کفشها در جا کفشی قرار دارند وظرفها همگی شسته و تمیز در جا ظرفی . مبل ها با مدل خاص خانوم همسر چیده شده و آنکادراند  . همه جا گردگیری شده و براق و تمیز . رختخواب در کمال سلیقه مرتب شده و رو تختی و بالشها خیلی زیبا روی تخت قرار گرفته اند . کف خانه جارو برقی کشیده شده و بدون هیچ خرده آشغالی . کف دستشویی و حمام از تمیزی برق می زند .

 

موخره : ما اینیم دیگه ! فکر کردین چی ؟ می ذارم خونه زندگی همین جوری شلخته ای بمونه و خانوم همسر ببینه ؟ فوتینا !!!

 

شیر گرم با عسل

نوشته شده در یکشنبه هشتم آذر 1388 ساعت 11:33 شماره پست: 262

 

نی نی ها که دنیا میان دو دسته اند : دسته ای که شیر دوست داره و شیرمامانش رو تا دوسال می خوره  و دسته ای که یا مامانش شیر نداره یا اون شیر دوست نداره و با رودربایستی یه مدتی با شیر خشک امورات می گذرونه و به محض این که پا بده شیر خشکه رو می اندازه اون طرف . این دسته دوم که خب تکلیفش معلومه دیگه . اما یه نوع گرفتاری پدر و مادر دسته اول باهاش برخورد می کنن که کم گرفتاریی هم نیستش .

خب باید تصورش رو بکنین که بچه ای که دوسال تموم چسبده بوده به ..مه مامانش و هی شیرخورده چقدر سخته که بهش بگن دیگه نباید بخوری . اصلا نمی تونه درک کنه که یعنی چی ؟! یعنی بهتون بگم که چه داستان سخت و تلخی من و خانوم همسر داشتیم وقتی که دیگه وقتش شده بود که بنیامین رو از شیر مادر بگیریم ! این که رفتیم یه چیز تلخی گرفتیم و سر ..مه مالیدیم و تا دیگه نخوره و اونم نصف شب طبق عادت می خواست میک بزنه  که تو دهنش مزه تلخی می اومد و آی گریه می کرد ، آی گریه می کرد ، آی گریه می کرد ( سه دفعه هم که نوشتم آی گریه می کرد کم نوشتم به خدا ) . جیگرمون کباب می شد . ولی خب چاره ای نبود دیگه . تا یه هفته ، شب که می شد ، غصه مون می گرفت که امشب رو چه کنیم ؟! از گریه زیاد خونه رو می ذاشت روی سرش . نصف شب می بردمش تو کوچه یا پشت بوم که تو بغل و حین راه رفتن آروم بشه . خب بالاخره این گذشت و بعد یه هفته سخت و دشوار تونست با این قضیه یه جورایی کنار بیاد .

ما بعد از دوسالگی بهش شیر پاستوریزه دادیم توی شیشه شیر و یه سال و نیمی هم با همین کیف کرد . بیشتر موقع خواب یا صبح که بیدار می شد صدا می زد که پددددر شیر گرم بیار . این آخریا هم می گفت شیر گرم با عسل تو شیشه . که  من فکر می کنم با این مکیدنه بیشتر حال می کرد . اما چن وقت قبل دکترش به ما گفت که کار اشتباهی دارین انجام میدین هنوز با شیشه بهش شیر می دین . برای مشکل فک و دندانش . پس باید این رو هم ازش می گرفتیم ولی ترس اون ..مه گرفتن هنوز تو ذهن ما بود

ولی بالاخره که پنجشنبه هفته قبل دوتایی شون ( خانوم همسر و بنیامین ) از تبریز برگشتند و یه کمی استرس امتحان از خانوم همسر دور شد دیدیم بد نیست که حالا سعی کنیم شیشه رو هم ازش بگیریم و فقط تو لیوان شیر بخوره . دیروز صبح به مناسبت عید قربان ، ما هم پستونک شیشه شیر رو قربونی کردیم و سرش رو بریدیم . وقتی بنیامین طبق عادت شیر خواست و همین شیشه سر بریده رو به اون وضع ناراحت کننده و دلخراش! دید با ناراحتی تموم پرسید : این چرا این جوری شده ؟ ما هم انداختیم تقصیر پیشی که اومده و سرش رو برده و گفته چون دیگه بنیامین بزرگ شده باید با لیوان و نی شیر بخوره ! و همش نگران بودیم که چه عکس العملی نشون بده . خوشبختانه با قول پیشی که گفته بود برای بنیامین تیر کمان بخرین ، خیلی ناراحتی نکرد . اما امروز صبح زود که باز طبق عادت مالوف می خواست دوباره با پستونک شیرش رو بخوره ، باز هم یادش رفته بود و بی تابی شیشه شیرش رو کرد .

صبح وقتی می اومدم تا به سر کار برسم پیش خودم فکر می کردم واقعا اینایی که بچه شون رو لوس می کنن ، دارن راحت ترین کار تربیتی رو انجام می دن ها . چون دیدن ناراحتی جیگرگوشه آدم خیلی خیلی کار سخت و تحمل ناپذیریه و پا رو دل گذاشتن و اشکای بچه رو دیدن دل قوی ای می خواد .

------------

فیلم امروز : اگه مسعود کیمیایی باز هستین و چن ساله دلتون لک زده تا یه فیلم درست درمون از استاد ببینین پاشین برین محاکمه در خیابان رو ببینین . همون المانها ،همون قرارها ،همون تلخی های همیشگی . به اضافه یه انسجام و آپگرید شدن ترهای بیشتر کیمیایی . مجموعا از دیدنش پشیمون نمیشین . من که وقتی رئیس و حکم رو دیده بودم با خودم می گفتم دیگه نمی رم فیلمی از کیمیایی بینیم .ولی این یک فرق داره . تلخ تر و منسجم تره .

 

 

بکس و بات های شبانگاهی

نوشته شده در دوشنبه نهم آذر 1388 ساعت 16:10 شماره پست: 263

 

نگاهم که افتاد به مخزنهای زردی که روی همشون نوشته بود شن مخصوص برف و یخبندان و گله به گله کنار اتوبان مدرس چیده شده بودند ،یادم افتاد پارسال هم باقرخان  این مخزن ها رو علم کرده بود ولی تا آخر زمسون همیطوری عاطل و باطل افتاده بودن . ای بابا ، حالام که یکی اومده و خواسته دوراندیشی کنه این جوری زحماتش به باد می ره . یه مثلی هست که می گه آدم عاقل از یه سوراخ دوبار گزیده نمیشه شنیدین که ؟ خب باقرخان هم بنده خدا یه برنامه ای چن سال قبل سرش پیاده شد که چشش ترسید و این جوری دور اندیشی کرد . البته باز خدا باباشو بیامرزه که دور اندیشی کرد چون تو بورکینا فاسو که هیچ وقت هیچ چی برای هیچ کی درس عبرت نمیشه .

امان از روزگار ..هی !

اما داستان چن سال قبل باقرخان این بود که زمستون پیرارسال ما یه دوستی داشتیم سیروس نام ، که مدتها بود خارج بود و برده بودنش گرگان و جنگلهای ناهارخوران و قرار بود دوشب هم بیاد خونه ما و یاد قدیم ندیما بکینم و بعدش بره همون فرانسه که بود کنار برج ایفل . اینا از گرگان کوبیده بودن ( منظور اینه که به سرعت اومده بودن ) و 4ساعته رسیده بودن به اتوبان چمران یخ زده و تا صبح همونجا بکس و بات کرده و گرفتار شده بودند . جوری هم بود که کسی نمی تونست بره یعنی اتوبان کلا بند اومده بود و ملت همین جوری نشسته بودن و حرص می خوردن . خودش بعدا میگفت ما از اونجا رو 4 ساعته رسیدیم تهران و اونوقت تا برسیم به خونه شما 8ساعت طول کشید!! حالا تو این فرصت که اینا حرص می خوردن و از سرما و خشم به خودشون می لرزیدن ، ما هم از بس تو خونه به این ور اون ور زنگ زده بودیم که ببینیم این خرابی رو کی باید ضبط و ربط کنه و همه به هم پاسمون می دادن و کسی هم جوابگو نبود نصف شبیه ، ذله شده بودیم .

بالاخره گفتن که این کارا به شورای ترافیک مربوطه که این هم شماره تلفنشه . ما هم گرفتیم ولی همه مسئولین رفته بودن لالا و یه آبدارچی برداشت ( یعنی از لهجه و نوع حرف زدنش معلوم بود که آبدارچی یا نظافتچی یا نگهبانی چیزیه ) گفتم : «آقا سلام » گفت : «سلام علیکم و رحمه الله» گفتم : «ببخشین شما مگه اطلاع ندارین که این اتوبان چمران ... » گفت : «شهید چمران ؟ » گفتم : «بله »گفت : «خدا بیامرزه خوب مردی بود . خوب مردی بود آقا »گفتم : «آقا من به شهید چمران کار ندارم راجع به اتوبان ...» گفت : «می دونم برادر من حیف که شهید شد خوب آدمی بود خوب »خنده ام گرفته بود فهمیدم هرچی به این بگم حرف خودش رو تکرار می کنه . با خنده گفتم : «شما خوبی  آقا ؟بچه ها خوبن تو ولایت؟! »گفت :« بله بسیار خوب سلام می رسونن . شما دیگه امری نداری ؟» و تق قطع کرد و دیگه هرچی گرفتیم کسی برنداشت . حیف که ضبط نکرده بودم  چون شنیدن نوع صداو لحنش کلی خنده دار بود .

خب این سیروس بیچاره ما هم بالاخره دم صبح خسته و نیمه جون رسید و تا غروب خوابید . غروب باقر خان رو دیدم که اومده تو تی وی اینا و عذر خواهی که ما غافلگیر شدیم و تصور همچین سرما و یخبندونی رو نمی کردیم. همینه که حالا این جوری حاضر یراق و آماده است . آفرین باقر خان . آفرین .

------------

شعر امروز : الان با توجه به هوای سرد این روزها  ابه  دکلمه  زمستان ( هوا بس ناجوانمردانه سر است ) با صدای خود  اخوان ثالث  گوش کنید . ( این جا ) را فشار دهید تا هم گوش کنید و طالب شدید دانلود هم کنید .

 

شاه ماهی

نوشته شده در سه شنبه دهم آذر 1388 ساعت 16:18 شماره پست: 264

 

من یکی که اصلا فکر نمی کردم تو این اوضاع بد اقتصادی دوبی و وضع خراب مالی مردم ایران ، برای کنسرت اخیر گوگوش دوازده هزار نفر ، نفری سیصد تا چهارصد هزار تومن فقط برای بلیط کنسرت یه شب برن بدن ( حالا هزینه ایاب و ذهاب و خورد و خوراک پیشکش ) .

اصلا واقعا چی میشه که یه نفر خواننده زن 60ساله که تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخوند ، کسی بشه که قبل از انقلاب بهش بگن شاه ماهی موسیقی ایران با اون محبوبیت و شهرت کم نظیر و بعد هم که 10سال قبل تونست از ایران خارج بشه و آواز بخونه ، دوباره همون محبوبیت و آوازه رو پیدا کنه و این جور ازش استقبال کنن؟            

               

 -----------------------------

موسیقی امروز : یکی از آهنگهای مورد علاقه ام که گوگوش خونده غریب آشنا است . اون رو از ( این جا ) دانلود کنید و گوش بدید . (تو از شهر غریب بی نشونی اومدی/ تو با اسب سفید مهربونی اومدی /تو از دشتای دور و جاده های پر غبار / برای هم صدایی هم زبونی اومدی /تو از راه میرسی پر از گرد و غبار/ تموم انتظار میاد همرات بهار / چه خوبه دیدنت چه خوبه موندنت /چه خوبه پاک کنم غبارو از تنت.
غریب آشنا دوست دارم بیا / منو همرات ببر به شهر قصه ها / بگیر دست منو تو اون دستات /چه خوبه سقفمون یکی باشه با هم/بمونم منتظر تا برگردی پیشم/تو زندونم با تو من آزادم .)

 

دو زار و ده شایی

نوشته شده در چهارشنبه یازدهم آذر 1388 ساعت 17:51 شماره پست: 265

 

ای شیطون چشمت کور ، ای شیطون گوش تو کر ، ای شیطون دستات بریده باد ، ای شیطون پاهات قلم بشه ایشالا ...که چی ؟ که این که این همه سنگ انداختی در راه آن کارمندای شریف بانک که له له می زدن و التماس و درخواست به ما که چی ؟ که جون ما بیاین تا بهتون بتونیم ما وام بدیم . اما تو ای شیطون بلا گرفته خواستی تا ما نتونیم دوزار ده شایی وام بگیریم و اونا رو از ثواب وام دادن به ما محروم کنی و چن بار ما رو بردی تا لب پرتگاه عدم وام دهی و امیدمون رو ناامید کردی . اما فکر کرده بودی که چی ؟ مگه می تونستی حریف بشی ببم جان ؟!

مردمی که می گن خواستن توانستنه درست می گن آیا؟ یا نه یه چیزی از خودشون همین جوری در می کنن ؟ خب من فکر کنم اون آیا اولیه درست تر باشه که اگه بخوام از دست اندازای وام گرفتن تو بورکینا فاسو (نه که توی ایران ، که تو کشور خودمون که اصلا پرابلمی تو این جور موارد نداریم و به راحتی پول یا مفت تو دست و بال ملت ..پرور ریخته !) بگم که مثنوی هفتاد من می شه و همتون یه جورای باهاش آشنایین می فهمین وام گرفتن واقعا کار علیا حضرت الفانت پنجمه . اولا که ورداشتن در صندوق بانکا رو سه قلفه کردن که نکنه دست یه آدم محتاجی برسه به پول و گیرو گرفتاریش حل شه . دویوما اگه هم یه شرایطی جور بشه و بخوان که وام رو بدن ،جدو آباءت رو باید ببری تا ضمانتت کنن و سیوما برای دو زار وام دست کم دوتومن گرو بذاری .

البته اینا هم به فکر ماهان ها ! اگه من میرفتم در بانک رو می زدم و یه دست پر پول می اومد بیرون و راحت بهم وام میدادن ، قدر اون پول رو می دونستم آیا ؟ نه که نمی دونستم . که مزد گرفت جان برادر ...آن که کار کرد . این دوزار ده شایی هم شد مزد ما .

--------------------

کتاب امروز : داستان خاک غریب نوشته جومپا لاهیری نویسنده آمریکایی هندی تباری (یا هندی ساکن آمریکایی ) است که مجموعه ای است درباره خانواده های مهاجران هندی ساکن آمریکا .داستان ها زیبا و پر جزئیات اند وخانواده محور اصلی داستانهاست . من که وقتی می خوندمش حس گرم و شیرینی وجودم رو فرا می گرفت . شاید یه جورایی مثل داستانهای زویا پیرزاد باشند البته قوی تر و عمیق تر .

 

 

این روزها همه به کپنهاک نگاه می کنند ، شما چطور؟

نوشته شده در دوشنبه شانزدهم آذر 1388 ساعت 15:4 شماره پست: 266

 

لیدیز اند جنتلمن ، خانمها و آقایان ، من از همین تریبون و پشت همین کیبرد ،اعلام می کنم که به خدای احد و واحد قسم که آینده نگری کار بدی نیست که نیست . اگه برای آینده خودتون سرمایه گذاری کنین ضرر نمی بینین که نمی بینین . اگه جوری زندگی کنین ، جوری عمل کنین که قراره اقلا 50 سال دیگه زنده باشین ، اگه به فکر خودتون نیستین به فکر بچه هاتون که هستین . اگه بابابزرگای من و شما به فکر ما بودن و کارهای کوتاه مدت و مقطعی رو به اهداف بلند مدت ترجیح نمی دادن الان وضع زندگی من و شما خیلی خیلی خیلی بهتر و عالی تر و زیباتر از حالا بود . نبود ؟ جون من نبود؟

کی می گه فکر کردن و وقت گذاشتن برای حفظ محیط زیست تفریح مرفهین بی درده ؟  کی می گه به کوه هاو دشتها و جنگلها فکر کردن تفننه ؟ کی می گه حیوانات رو فقط باید کشت و خورد بهره برداری کرد؟ و گیاهان هم ایضا ؟ آقایان . دوستان من . من فقط روی سخنم با چهار تا آقا نیست ، من روی سخنم با شماست . بیاییم یه کمی امروزی تر بشیم . یه کمی فکر کنیم که ما هم تو این جامعه جهانی داریم زندگی می کنیم . همش فکر نکنیم کشور ما یه سیاره جداست و هیچ چیزی به ما هیچ ربطی نداره .

وقتی کشور ما که در اقتصاد دنیا نقشی داره در حد 0.004 ( یعنی اگه اندازه کل اقتصاد 1000 تومن بیارزه ما فقط 4 تا یه تومنی می ارزیم !) اون وقت چرا باید سهم ما از انتشار گازهای مسموم گلخانه ای طوری باشه که جزء7 کشور اول آلوده کننده دنیا باشیم ؟!!!

ای داد بیداد!!

سالهاست  که کشورهای مترقی دنیا فهمیدن که روشهاشون تو نگهداری محیط زیستشون غلط بوده و جنبشهایی از بین خود مردم برخواسته که این فشار رو به دولتمردهاشون میارن تا رویه هاشون رو عوض کنن . تا نذارن طبیعت خراب تر از این که هست بشه و دولتها هم کم و کم به این رویه رسیدن . نمونه اش همین اجلاس امروز در کپنهاک،که حتی باراک اوباما شخصا توش شرکت می کنه .تا راهکارهایی داشته باشن برای جلوگیری از انتشار گارهای گلخانه ای . ولی سهم ما از این ها چیست ؟ یه چیزی در حد عطسه پشه !

بازهم بگم . تا ملت ما ، تا خود ما به عنوان آحاد این جامعه حفظ و نگهداری محیطی رو که توش زندگی می کنیم از حکومت نخواهیم و طلب نکنیم  کسی از اون آقایون هم انگشتی در این باره بلند نخواهد کرد . فکر نکنین کار سترگ و غیر عملی ایه . نه . حتی کوچکترین گامهای عملی هم جلوبرنده خواهد بود . مثلا تو بیا به عنوان شروع ، وقتی می ری فروشگاهی خرید کنی اگه واقعا به کیسه نایلون نیاز نداری ازشون نگیر . این کیسه نایلونی که از بین نمی ره و خاک رو درب و داغون می کنه رو واقعا لازم نداری ، نگیر . این می تونه اولین و کوچکترین گام من باشه و تو . دوست من ما باید از خودمون شروع کنیم . از خود خودمون .

-----------------------------

روزنامه سبز آنلاین امروز : همشهری آنلاین جزء معدود روزنامه هایی است که مطالب محیط زیستی اش هر روزه و با دغدغه است . می تونید اون رو هر روز تو ( این آدرس ) بخونید .

 

 

نامها و نشانه ها

نوشته شده در سه شنبه هفدهم آذر 1388 ساعت 14:23 شماره پست: 267

 

از همون وقتی که خانوم همسر با ذوق بهم خبر داد که داریم پدر مادر می شیم ، پروسه طولانی ، وقت گیر و لذت بخش اسم پیدا کردن برای اون نی نی شروع شد . کتابهای زیادی رو گشتیم و گشتیم ،هم اسم دختر هم اسم پسر . وقتی هم که نتیجه سونوگرافی معلوم شد فقط دنبال اسم پسر می گشتیم . تعصب خاصی نداشتیم که حالا اسم عربی و مذهبی باشه یا ایرانی یا هرچی . بیشتر دنبال یه اسم خوش آوا بودیم که یه ربطی هم به نام خانوادگیش داشته باشه . یوسف ، دانیال ، سیاوش ، سهراب ، بهرام و بالاخره بعد از چندین و چند بار انتخاب کردن و مصمم شدن و باز هم تغییر نظر دادن ،پسر کوچولوی ما شد بنیامین .همین که الان هست .

وقتی برای ثبت احوال رفته بودم متوجه شدم که دولت هر اسمی رو قبول نمی کنه که خوشبختانه بنیامین با این که ریشه عبری داره ، از صدقه سر حضرت یوزاسیف ،جزء اسامی مجاز بود . اون موقع مقایسه می کردم با یه شهروند کانادایی که چه جوری می تونه هر اسمی رو که بخواد برای بچه هاش انتخاب کنه . مثلا خود من دخترعمویی دارم که با یک کانادایی ازدواج کرد و اسم پسرشون رو گذاشتن «تنزین منصور» که تنزین یک اسم بودایی و تبتیه ( در اصل اسم دالایی لاما است ) و منصور هم که اسمی عربی و اسلامی . ولی اون مامور ثبت احوال کانادا نیومد مانع اینها بشه و آزادی اینها رو محدود کنه .

حالا مقایسه بکنیم با این جا که به پدر دانیال گفته اند که اگه اسم بچه ات رو از دانیال به علی عوض کنی بچه ات خوب میشه . چون او نام دیگری داشت که شما از سر خودمحوری، به راه خود رفته اید .اینها هم خب تن داده ان . که هر غریقی به هر خسی آویزون میشه تا غرق نشه . من اگه خودم هم این جوری جای اون بودم و بچه کوچیکم رو میدیدم که مثل شمع آب میشه ،از روی استیصال ، حتما تن می دادم که خب شاید حرف اونا درست باشه . خب هر اسمی زیبایی خودش رو داره . مخصوصا نام «علی» که خب از زیباترین نامهاست .

ولی حالا که جای بابای دانیال نیستم و در کناری دیگر نشسته ام و احساسات صرف بر من حاکم نیست باید بگم هر خری این حرف رو به اینها زده باید بره تو طویله خودش رو معرفی بکنه تا ببندنش که یهویی در نره . آخه مرتیکه یا زنیکه کره خر بی شعور نفهم !  ، یعنی فهم تو از ذات خدا و عدالتش اینه که اگه اسم بچه ای اون چیزی نباشه خداوند دوست داره و براش مقدر کرده ( بگذریم که خود این حرف چقدر چرنده) پس امکان داره که خدواند دوست داشته باشه که اون بچه از بین بره ولی اگه اسمش عوض بشه نه ؟ این قده تو  خر و نفهمی ؟ این قدر؟!! باز صد رحمت به خر که اقلا ادعایی نداره و بارش رو می بره . تو چی یابو ؟

-------

موسیقی امروز : ویگن یه آهنگ خیلی دل نوازی داره به اسم لالایی .مناسبتی داره با نوشته امروزم . برای گو.ش دادن ودانلود اون ( این جا )  رو فشار بده .... لالایی کن مرغک من /دنیا فسان است/لالایی کن مرغک من/دنیا فسان است/هر ناله شب گیر این گیتار محضون/اشک هزاران مرغک بی آشیانم/هر ناله شب گیر این گیتار محضون/اشک هزاران مرغک بی آشیانم...

 

 

رویایی دارم

نوشته شده در پنجشنبه نوزدهم آذر 1388 ساعت 10:41 شماره پست: 268

 

وقتی چند سال قبل در روزنامه ای خوندم که در جنگلهای گیر هندوستان چندین  شیر ازنوع و همان نژاد ایرانی که بیشتر از 100 سال است که در اثر شکار بی رویه ، دیگر در ایران دیده نشده اند ، وجود دارند ، کلی ذوق زده شدم که خب اگه آقایان بخواهند می تونیم دوباره نسل شیربا شکوه و زیبای ایرانی رو احیا کنیم و دوباره سلطان جنگل در ایران بغرد . شیری که سالهای سال است  روی پرچم شیر و خورشید نشان ما ، روی حجاریهای تخت جمشید ، در ادبیات ما ، در ... نقشی به سزا و در خورتوجه داره .

    

فهمیدم که بازگرداندن شیر ایرانی از هند به کشور در سال‌های پیش از انقلاب هم مورد توجه جدی شاه قرار داشت و حتی دشت ارژن استان فارس در 50کیلومتری جنوب شیراز رو برای این منظور در نظر گرفته بود . بخش وسیعی از زمینهای کشاورزی دشت ارژن و مراتع اطراف آن‌که مالکیت خصوصی داشت خریده شد و به تملک سازمان حفاظت محیط زیست درآمد تا محل زندگی سلطان جنگل ما محیای ورود ایشان شود .

اما با وقوع انقلاب و بعد از اون جنگ عراق و ایران ، طبیعتا یه همچین طرح سوسولی ای اولویت خودش رو از دست داد و به‌دلیل اهمال سازمان حفاظت محیط زیست، زمین خوارها و زمین بازها و زمین چی چی ها به دشت ارژن و اطراف دریاچه پریشان هجوم آوردند به حدی که نه تنها زمینهای خریداری شده دوباره به تصرف افراد درآمد، بلکه حتی بخش وسیعی از اراضی مرتعی و منابع ملی هم تغییر کاربری یافت و تبدیل به اراضی کشاورزی شد!

اصلا در همچین شرایط اسف باری حتی اگه بخواهیم دوباره شیر ایرانی مون رو برگردونیم باید کجا زندگی کنه بدبخت ؟ وسط تراکتورها و جاده ها و کمباین ها ؟ اصلا چی بخوره ؟ شکاری دیگه براش مونده ؟ در هند هر کدوم از همین شیرها و ببرها سالی 30هزار توریست به خودشون جلب می کنن که فقط تماشا می کنن و عکسی می گیرن و میرن و مشت مشت پوله که توی هند خرج می کنند . ولی برای ما که پول ارزش نداره . کانه چرک کف دست .

اما در نومیدی بسی امید است که خوشبختانه متوجه شدم که آقایان ما چندان هم به محیط زیست بی علاقه نیستند . چون دو روز قبل که کشور دوست و برادر ، روسیه عزیز و دوست داشتنی و گوگولی مگولی ، که می خواد جهت احیای نسل پلنگ قفقاز از ایران چند پلنگ ایرانی بگیره  ، اینها هم بدو بدو  آمادگی خود را برای همکاری درباره برنامه احیای جمعیت این حیوان در روسیه اعلام کرده اند و بد نیست بدونین که پروژه احیای پلنگ با حمایت ولادیمیر پوتین جون  راه اندازی شده .

اما من هم رویایی دارم

رویایی در اون ببینم روزی رو که دوباره در دشتهای جنوبی ایران  شیر ایرانی بغرد .

 

 

 

چتری فقط برای دو نفر (1)

نوشته شده در شنبه بیست و یکم آذر 1388 ساعت 15:13 شماره پست: 269

 

پیش پستی : این پست و پست بعدی درباره روابط زناشویی است و خواندنش به افراد زیر 16سال توصیه نمی شود .

چند وقته که می خوام راجع به یه موضوع بنویسم ولی نمی نوشتم چون از عواقبش کمی واهمه داشتم که خواننده ها و آشناها یه جورایی موضوع بحث رو ربط بدهند به خود من و لنگ ما رو بکشن وسط و بگن پس معلوم شد تو خودت هم این کاره ای ها! . ولی بالاخره دیروز در پس نوشته آوامین مطلبی دیدم و از من خواست منم از دید یه مرد چیزی درباره اش بنویسم . مرجان هم چیزی در همین باره نوشته بود . پس دیگه دودلی رو گذاشتم کنار و گفتم آن که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟  پس نوشتم با موضوع خیانت جن..ی مرد به همسرش را ( بحث خیانت عاطفی خیلی مطوله و اگه پا بده میتونم یه وقت دیگه در باره اش صحبت کنم ) . همه چیزهایی رو هم که خواهم نوشت برای مرد و زن علاقمند به خونه و خانواده و ادامه اون صدق می کنه نه برای کسایی که همیشه دنبال بوالهوسی و هوسرانی هستند و این موضوع براشون به شکل یه جور اعتیاد دراومده .

خب ببینید ، اول از همه باید یه چیزی رو روشن کنم و اون اینه که اصلا ذات و شخصیت و فیزیولوژی مرد با زن تفاوت می کنه و تلقی که یه مرد از رابطه جن..ی داره با یه زن متفاوته . برای همین که این تفاوت فهمیده نمیشه و منجر میشه به یک رشته سوءتفاهم ها و ناسازگاری ها . یک مرد که فرقی هم نمی کنه که مال کدوم فرهنگ و کشور و نژاد باشه این طوری آفریده شده . چه طوری ؟ این طوری که یک مرد توانایی داره که در یک زمان با زنی غیر از همسر خودش رابطه  6ی داشته باشه و از محبت و علاقه اش به همسرش هم کم نشه و واقعا هم زنش رو هم دوست داشته باشه و بتونه باهاش سالهای سال به خوبی و محبت زندگی بکند . و این فقط به خاطر ساختار فیزیولوژیک و منتالی ایه که خدا تو بدن جنس نر قرار داده .

فرضا شما بیایین در خیل موجودات زنده نگاه کنین . دورو بر یک خروس چند تا مرغ هست ؟ یک شیر نر چند تا شیر ماده رو در دور و برش داره ؟ خانواده گوریلها هم همین طور ،یک گوریل نر داریم که یک گله ماده و بچه دور برش رو گرفته . گوزنهای نر هم همین طور . از گذشته تاریخ بگیریم بیایم جلو همیشه می دیدیم این مردها بودند که حرمسرا  داشتند و چند همسری رواج داشته . حتی می خوام بگم که اسلام هم نیومده چند همسری رو ایجاد کنه بلکه فقط برایش یه حد و اندازه ای در نظر گرفته و شرط و شروط گذاشته که  اگه می تونین بین زن هاتون عدالت رو رعایت کنین بیشتر از 4زن نگیرین . وگرنه چند همسری سنتی قابل قبول و پذیرفته شده بود .

اما یک زن نمی تونه . یعنی نه این که نخواد ها ! نه اون اصلا نمی تونه اگه با مرد دیگه ای رابطه جن..ی داشته باشه ، شوهرش رو هم دوست داشته باشه . یعنی قانون صفر یا 100 کاملا صدق می کنه . یا این یا اون .( البته باز هم باید بگم منظورم من باز عموم زن ها هستند نه هر زنی ) و باز هم اتفاقا زنها ، ماده شان بیشتر مستعد خیانت عاطفی و بعد جن..ی است و بحث روابط جن..ی بین یک زن و مرد غریبه وقتی پیش میاد که اون زن دیگه شوهرش رو دوست نداشته باشه و بدش نیاد که کیس دیگه ای رو برای پشت گرمی خودش انتخاب کنه . برای همینه که وقتی زنی متوجه شد که شوهرش بهش خیانت جن..ی کرده ، با افکار و اعمال خودش مقایسه می کنه و حس می کنه که دیگه هرچی عشق و علاقه بینشون بوده تموم شده و کارشون خیلی خیلی ممکنه بالا بگیره و به جاهای خطرناکی برسه .

اینا  رو تا اینجا داشته باشین تا فردا و در ادامه این نوشته بگم چطور این خیانت جن..ی پیش میاد و وقتی پیش اومد چی کار باید کرد ؟

 

چتری فقط برای دو نفر (2)

نوشته شده در یکشنبه بیست و دوم آذر 1388 ساعت 13:30 شماره پست: 270

 

پیش پستی : این پست وپست قبلی  درباره روابط زناشویی است و خواندنش به افراد زیر 16سال توصیه نمی شود .

به کسایی که الان وارد بحث شدند پیشنهاد می کنم که اول ( پست قبلی ) رو بخونند و باز هم ذکر کنم که  همه چیزهایی رو هم که خواهم نوشت برای مرد و زن علاقمند به خونه و خانواده و ادامه اون صدق می کنه نه برای کسایی که همیشه دنبال بوالهوسی و هوسرانی هستند و این موضوع براشون به شکل یه جور اعتیاد دراومده .

البته الان که عصر تاریخی و دوران قبیله و گله حیوانات نیست که . حالا که خیر سرمون مدرن شدیم و یه سری غرایز رو گذاشتیم کنار ، الان باید چه جوری برخورد کرد؟ الان که اومدیم به عصر مدرن و وارد قرن 21 شدیم ؟ خب الان شرایط طوریه که دیگه یه مرد نه می تونه از پس خرج چند تا زن بر بیاد و نه از پس زبون و احساسات اون چند تا زن . چون الان مثل قدیم ندیم ها هم نیست که زن ها بپذیرن که آقاشون چند تا هوو هم سر ایشون بیاره و این رو سرنوشت محتوم خودشون بدونند . حتی زنی که بعدا وارد گود میشه و زن یک مرد متاهل میشه هم ، دوست داره زن قبلی رو از میدون به در کنه و خودش تنها همسر اون مرد باشه . و اون مرد دو زنه همش باید گرفتار باشه و اره بده و تیشه بگیره . پس ترجیح میده که تو این هاگیرواگیر فقط یک زن داشته باشه .

حالا که آقاهه تصمیم گرفته فقط یک زن داشته باشه و راهش رو از نیاکان و موجودات زنده دیگه جدا کنه و بشه یه انسان مدرن تر ، این جا دو حالت پیش میاد . حالت اول اینه که اگه اون جفت مرغ عشق تو زندگیشون همه چیزشون رله بود (حالا همه چیز منظورم بخش تخت خوابشه وگرنه که همه چیز که خیلی سخته رله بشه ) و نیاز ج..سی زن و شوهر با هم جفت و جور بود . طوری بود که هردوشون تو رختخواب از هم راضی بودند خب ، آقاهه با همین یه دونه زنش می مونه و به خوبی و خوشی با هم زندگی می کنن و کیف دنیا رو می برن . تازه اگه هم مواردی پیش بیاد که نتونن هم دیگه رو راضی کنن کاری نداره که . انواع و اقسام قرص و کرم و دستگاه و اینا هست که سیستم رو ریبوت می کنه و خانوم و آقا می تونن به راحتی به اموراتشون برسن . (من از همین تریبون به مردا بگم که واقعا اگه کسی مشکلش امور صرفا جسمیه و نمی ره درستش کنه خودش مقصره . فقط تقصیر زنش نندازه ها !)

اما خب یه وقتایی هست که اینا جفت و جور نمیشن . یعنی دو علت داره : یکی این که اون خانوم هیچ گونه تنوعی تو کارش نمی ده و بعد از 10سال یا 15 سال زندگی هنوز مثل همون روزای اول برنامه رو اجرا می کنه ! دیگه هردفعه هم جلوت غذا رو به یه طعم و مزه بذارن بالاخره زده میشی دیگه ! ولی یه علت دیگه هم هست که ربطی به تنوع تو عملیات نداره ولی خانومه جوری تو رختخواب با شوهره رفتار می کنه که  شوهره همه چیز می فهمه جز همون کاری که براش وارد رختخواب شده رو ! این قدر مسائل حاشیه ای و کدورتهای از قبل مونده میان وسط ، که مامانت این جوری کرد و خواهرت اون جوری گفت و باید فلان چیز رو بخریم و فلان جا بریم و که آخر معلوم نمیشه چی به چی شد !؟ و تصمیم می گیره مثلا انتقام فلان حرکت شوهره رو تو رختخواب ازش بگیره . یعنی لحاف دشک میشه براش سنگر و جان پناه و مرد رو دست خالی برمی گردونه . در حالی که مرد اصلا اون موقع دیگه کاری نداره که قبلش چی شد و بعدش قراره چی بشه ؟

که همین دو عامل باعث میشه آقاهه دوباره هورمونهای کهن و تاریخی مردانگیش شروع به فعالیت می کنند و یواش یواش و دوباره غیر مدرن میشه و همچین نرم نرم سر و گوشش شروع کنه به جنبیدن و یواش یواش به زنهای دیگه هم به چشم خریداری نگاه کنه و ممکنه که تن به ارتباطات دیگه ای بده . حتی شاید دیده باشین که مردی که زن داشته ، زن قشنگ و 6ی هم داشته رفته سراغ یه زن دیگه که به قول معروف انگشت کوچیکه زن خودش نمی شده از بس بی ریخت تر و بد لباس تر بوده و بقیه بهش می گن خاک بر سرت کنن مردک ، که با وجود زن به این هلویی رفتی سراغ اون آکله . خب این چیزیه که فقط یه طرفش دیده می شه . طرف دیگه اش می تونه این باشه که شاید اون مردک مزبور وقتی که با اون زن بی ریخت هست بهش فقط خوش می گذره و وسط برنامه دیگه صحبت از قسط و اجاره و شهریه دانشگاه و مامانم اینا و مامانت اینا نیست . خودشه و اون زن بی ریخت که فقط و فقط بهش 6 می ده و خیالش راحته . یعنی اون کاری رو که زن هلوی خودش نمی تونه انجام بده . یعنی اون آقا وقتی با اون زن دوم می خوابه کاملا خودش رو رها می کنه و به اون تخلیه جسمی و ذهنی که می خواد میرسه . اما زن هلو و کدبانو و زیبای خودش تو موقع رختخواب هم ول کن مسائل بیرون رختخواب نیست .

خب تو خاتمه باید بگم درسته که مردایی هستند که که بوالهوس و زنباره هستند و کاری هم ندارند که زنشون چه جوری باهاشون تا می کنه چون اونا ساز خودشون رو می زنند و نیاز به ارتباط با جنس مخالف براشون به شکل یک اعتیاد دراومده ، اما عمده و بیشتر مردهایی که تن به ارتباط با زنی غیر از زن خودشون رو دادند کسایی هستند که همین مشکلات بالا کشوندتشون به سمت ایجاد یک نوع رابطه جدید . البته حس می کنم که این دوتا پست ظرفیت بحث زیادی داره چون حتما شما با همه نظرات من موافق نیستین و شاید هم نظرات تکمیلی تری بخواید بدین که بقیه متوجه بشن ، برای همین کامتهای شما و جواب کامنتهای پست قبلی و این پست رو به طور مشروح  در پست بعدی خواهم آورد  .

 

چتری فقط برای دو نفر (3)

نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم آذر 1388 ساعت 12:28 شماره پست: 271

 

این پست و دو پست قبل مربوط به مسائل زناشویی است و خواندنش به افراد زیر ۱۶سال توصیه نمی شود .

بذارین ابتدا و خیلی MP3  وار ، لب کلام این دو پست قبلی رو بریزم رو دایره :

این نوشته صرفا از دید یک مرد ( که حالا اون مرد فکر نکنین که من هستم ها !) و با نگاهی مردانه نوشته شده و بیان می کنه که : 1- ذات و شخصیت و فیزیولوژی مرد با زن تفاوت می کنه و تلقی که یه مرد از رابطه جن..ی داره با یه زن متفاوته . یک مرد توانایی داره که در یک زمان با زنی غیر از همسر خودش رابطه  6ی داشته باشه و از محبت و علاقه اش به همسرش هم کم نشه و واقعا هم زنش رو هم دوست داشته باشه . اما یک زن نمی تونه اگه با مرد دیگه ای رابطه جن..ی داشته باشه ، شوهرش رو هم دوست داشته باشه . (قانون صفر یا صد)

و اما اگر  2-در دوره مدرن که مرد می خواهد فقط یک زن داشته باشه ، اگر در رختخواب از زنش راضی بود معمولا مشکلی پیش نمی آید .اما اگر زنش او را راضی نکرد . یعنی دو علت دارد : یکی این که اون خانوم هیچ گونه تنوعی تو کارش نمی ده و دوم این که این قدر مسائل حاشیه ای و کدورتهای از قبل مونده میان وسط و خانوم تصمیم می گیره مثلا انتقام فلان حرکت شوهره رو تو رختخواب ازش بگیره .

و این که مطالب نوشته شده اصلا و اصلا ربطی به زندگی شخصی خود من و خانوم همسر نداره(آخه  اگه داشت می اومدم این جوری دادار دودور  راه بندازم و همه رو خبر کنم ؟ !! لا الااله الله ! )

حالا بریم سر سوالات و ابهامات و جوابهای من :

=====================================

آشکوت گفته : شما که صحبت از قرص و مسائل دیگه کردید که البته مربوط به بخش جسمانی قضیه هست چرا صحبت از روانشناسان و   s..ual disorderd doctorو  couple therapyنمی کنید ؟ چرا این دو تا آدمی که نمی تونند توی این رابطه با هم کنار بیان ، نرند پیش یک مشاور تا مشکلاتشون رو حل کنند؟ رفتن و خوابیدن با دیگری یک جوری صورت مساله رو پاک کردنه.من می گم آدم همه راه ها رو اگه امتحان کرد و جواب نگرفت خب اون وقت به راههای دیگه فکر می کنه که اون راههای دیگه باز هم خیانت نیست .

پاسخ :  اشتباه نشه . من نیومدم جواز صادرکنم تا مردا برن و روابط خارج از منزل داشته باشن و خیانت بورزن . من فقط اومدم از دید یک مرد بررسی کردم که چی باعث میشه که این موضوعات پیش بیاد . طبیعتا یکی از همون موارد تمدن هم اینه که شریک زندگیمون رو از خودمون نرنجونیم و بهش اهانت نکنیم و اگه راهی برای بهبود روابطمون هست مثل همین مواردی که شما بهش اشاره کردی استفاده کنیم .

========================================

عرعری گفته : شاید این چیزی که شما میگی تو طبیعت مرداست وفرض هم که تمام حیوانات همینطوری باشن. پس چرا ادعا میکنیم اشرف مخلوقاتیم؟  میخوام این رو بگم که حتی اگه مرد بودن طبیعتش به اینه، حداقل باید به خاطر محکم شدن پایه های زندگیش، از اینکار امتناع کنه. شاید یکی از دلایل جن..ی باشه، ولی مسایل دیگه ای هم میتونه دخیل باشه. مثلا روابط عاطفیشون قوی نباشه، یا عشقی تو میان نباشه و ...در هر صورت به نظر من این راهش نیست. اول بهتره تمام سعیشون رو بکنن که مشکلاتشون رو برطرف کنن و در نهایت اگه نتیجه نداد، از هم جدا بشن.

پاسخ : ببین من نخواستم بگم راهش چیه یا راهش چی نیست که آیا این کار درسته از نظر مثلا فلان مکتب و مذهب و گروه یا نه ؟ من فقط خواستم مطرح کنم که چه جوری این اتفاق پیش میاد و در واقع بیان کردم که مردی که می ره دنبال رابطه ج..سی با یک نفر دیگه می تونه این دلایلش باشه . و اصلا حتما قرار هم نیست که از زنش جدا بشه و بره سراغ رابطه دیگه ای .

=================================================

آیلار گفته : تا حدی ساختار فیزویلوژیک و منتال مرد رو قبول دارم اما اینکه بیاییم با جک و جونور مقایسه اش کنیم درسته آیا ؟ اون چیزا که فرمودین تا حدی درسته اما نباید این جناب مرد بر خلاف خروس یه چیزی تو مخش باشه تا نره ور دل هر کسی بخوابه ؟

پاسخ : طبیعتا ما با جک و جونور مقایسه اش نمی کنیم ولی این رو هم ببین که همه ما یک جور ساختار  داریم و اون هم جنسیت ماست . ما تا یه حدی می تونیم از حصار فیزیکیمون خارج شیم . مثلا می تونیم گیاه خوار شیم ولی آیا میشه اصلا غذا نخورد؟

===============================================

خانوم زیگزاگ گفته : خیلی از مردها هستند که با داشتن زن خوب و مورد علاقه شون باز هم سراغ روابط جن..ی میرن و ادعا میکنن که شخصی که باهاش رابطه داشتن رو اصلن هیچ احساسی بهش ندارن و زنشون رو دوست دارن! اینو من بارها شنیدم.
در ضمن در مورد اسلام. اگه خوب اسلام رو بشناسیم میبینیم که خدا این حق چند زنی رو فقط برای پیامبر مجاز دونسته و تلویحن اعلام کرده که اگر "میتونید" عدالت رو رعایت کنید بیشتر از یک زن بگیرید اما چون "نمیتونید" نباید این کار رو بکنید. یعنی فقط پیامبر تونسته عدالت ایجاد کنه. منتها چون مردها قربونشون برم یکی از یکی پیامبرترند این قانون یهو از آسمون وضع شده که همه میتونن بین 4 تا زن عدالت برقرار کنند!!!!! یعنی میخوام بگم اسلام گفته بیشتر از 4 تا حرومه ولی اصراری هم نکرده که تو رو خدا بیا 4 تا زن بگیر!! شما 3 تام بگیری مشکلی نداره به شرطی که بتونی عدالت رو رعایت کنی که نمیتونی!!! پس همون یکی از سرتم زیاده

پاسخ : خب با بخش اول که با من موافقی کاری نداریم !!!

اما اسلام ! ...این نبوده که فقط برای پیامبر مجاز بوده باشه . برای پیامبر اصلا حدش برداشته شده بوده ! یعنی می تونسته 20تا زن بگیره ! ولی اگه قرار بوده که خدا واقعا چندهمسری رو نقض کنه رودربایستی که با مردم نداشت مثل خیلی احکام دیگه اش مثلا که صریح گفته روزه بگیرین ،می اومد صریحا می گفت فقط یک زن می تونین بگیرین و والسلام . غیر از اینه زیگ زاگ جان؟!

=============================================

صحرا گفته : من معتقدم تنها دلیلی که باعث می شه مردی در عین اینکه همسرش رو دوست داره و بهش علاقه هم داره بازم بهش خیانت جنسی کنه اینه که او مرد بوالهوسی است . دلیلم هم اینه که کمتر مردیه که با داشتن علاقه کامل به همسرش بره سراغ این کار . مگر مردایی که بولهوسن.

پاسخ : نه صحرا جان این تنها دلیل نیست . خیلی پیش میاد که مرد زنش رو هم دوست داره و بوالهوس هم نیست . اما دست به این کار می زنه .

=======================================

دینا خانومی گفته : ببینید شما از زاویه دید یک مرد به این قضیه نگاه می کنید! میگید اگه یک مرد نتونه از لحاظ ج..سی تخلیه بشه میره سراغ یکی که می تونه صرفا بهش یک دید فیزیکی داشته باشه و نه عاطفی! حالا این جا برای من دو تاسئوال پیش امد!

 
1- من خیلی جاها شنیدم 6 برای خیلی از آقایون قسمت مهمی از زندگی زناشوییشون محسوب میشه و اگه زندگیتون یک جاهایی لنگ می زنه روابطتون را تنوع ببخشید و مطمئن باشید احساسات کم کم بیشتر میشه! یعنی در واقع خیلی از مشکلات و دلخوری ها تو زندگی یک جورایی از سرخوردگی جنسی نشات می گیره! خوب پس این جوری مرد می تونه کم کم به زنی که از لحاظ فیزیکی بهش بیشتر حال میده احساسات پیدا کنه و احساسات کم کم از خونه اش رنگ ببازه و چون نیازش جای دیگه ای برطرف میشه و اصولا سوپرمن نیستند مردها دیگه این روابط تو خونه و با زن محبوبش!!!!!!!! جایی نداره و زندگی کم کم سردتر میشه! به نظرتون این نظرم اشتباهه؟


2- یک سئوال دیگه برام پیش امده که اگه مردهایی هستند که از نبودن تنوع و کیفیت و کمیت روابط جنسیشون می نالند و دنبال یک جایی و یک کسی برای برطرف کردن نیازشون هستند، من هم به عنوان یک هم جنس زن هایی را می شناسم که از کوتاهی روابط یا نبودن تنوع و یا عدم توجه شوهرشون به نیازهای اون ها می نالند! یعنی به نحوی سرخورده شدند از این روابط با همسرشون! خوب حالا تکلیف اون ها چیه؟ اون ها به نظر شما چی کار کنند؟!؟!؟!؟ چون شما از دید خودتون قضیه مردها را گفتید و سعی کردید این موضوع را از دید یک مرد برای زن ها باز کنید ولی مسلما می تونید اذعان داشته باشید که همون قدر که ما نسبت به افکار و احساس یک مرد نا آشناییم شما هم همون قدر نسبت به احساس و جنس و نیاز زن ناآشنایید! و چه بسا بیشتر! چون زن از لحاظ روحی و ساختاری پیچیده تر از مرده! ولی این که زن موجودیه که با احساسش زندگی می کنه نمی تونه کمبودش در ار ضای میل جنسیشو توجیه کنه!!!!! شما تو بحثتون مسائل جنسی را از بحث احساسی جدا کردید! حالا منم سئوالم این بود اگه یک روزی به عنوان یک مرد احساس کردید زنتون از لحاظ فیزیکی از شما راضی نیست چه کاری می کنید؟

مسلما وقتی یک زن راضی نباشه مرد هم اون رابطه را رابطه هیجان انگیزی نمی بینه! گاهی سردی یک زن از طبع سردش نیست از اینه که به عنوان یک زن که دوست داره تو رابطه اش نقشی تابع را بازی کنه نیاز داره مردش یک سری نکات را رعایت کنه و اگه نکنه زنش به اون رضایت نمی رسه و خودبه خود می کشه کنار! خوب حالا اگه این مرد به واسطه باحال نبودن رابطه اش بره سراغ یک زن دیگه تلکیف این زن که از لحاظ میلی بدون مشکل بوده ولی نیازهاش دیده نشده چی میشه؟ اون سراغ کی بره؟ اونم می تونه بره؟ یا باید میل هاشو سرکوب کنه؟! به عنوان یک مرد نظرتون چیه؟؟؟

پاسخ : 1- خب من که گفتم از دید یک مرد دارم صحبت می کنم . اما دینا خانوم ! مگه اصلا میشه زنها رو شناخت ؟! زنها موجوداتی اند به غایت پیچیده و غامض . خداییش ما مردها ساده تر و سرراست تریم نسبت به شماها !!
ولی از توضیحات روشنگرانه ات در باب شناخت زنها ممنونم . مثلا این که زن دوست داره در همبستری نقش تابع شوهرش رو بازی کنه و .... اما منظور کلی تو این بود گویا که اگه مردی با زنش حال نمی کنه تقصیر خودشه که زنش رو اون جوری که باید ، سر حال نمیاره که اون هم به این دوباره حال بده و ...؟ درسته؟
اما خب با همه این احوال واقعا برای مرد و زن تفاوتهایی هست . چون مردی که بره دنبال ار..ای نیازهای ج..سیش احتمال زیادی هست که بتونه برگرده سر خونه اش ولی زنی برای ار..ای نیازهای ج..سیش بخواد بره دنبال کیسهای بیرون خونه اوضاع یه کم بیریخت تر می شه . چون زندگیشون دیگه کلا از هم خواهد پاشید به خاطر همون تفاوتی که تو ساختار ذهنی و جسمی این دونفر هست . برای همینه که در مورد زنها واقعا باید جدایی رو انجام بدهند تا دیر نشده . موافق نیستی؟

=============================================

آوامین گفته : من قبول ندارم مردها اینطوری هستند که با یه نفر فقط  6داشته باشند و ازون طرف علاقه شون به زنشون سر جاش بمونه ! سنگ هم باشه اگه اون رابطه ی 6 با زن دیگه براش لذت بخش باشه بالاخره پس راضیش کرده و براش خوشانید و لذت بخشه و خب توی تننهایی وخلوتش دلش اون 6 رو میخواد ! داره زن خودش رو نگاه میره توی هپروت اون قضایا با اون زن رو میبینه ! خواسته یا ناخواسته علاقه به زن اول صد در صد به مرور کم میشه !!! من نمی تونم بپذیرم مردها این قابلیت رو دارند ! می تونم بپذیرم مرد هم از 6 بازن دیگه لذت ببره و هم از زنش اما زنش رو بیشتر دوست داشته باشه اما نمی تونم بپذیرم از رابطه با زن دیگه لذت ببره و همونطور علاقه اش نسبت به زن اولش زیاد بمونه ...

پاسخ : این که تو قبول نکنی یه چیزه و این که واقعا وجود داشته باشه یه چیز دیگه . این چیزی که راجع به مردها گفتم واقعا صحت داره و هست . مرد می تونه با زن دیگه ای رابطه ج..سی داشته باشه و فقط در اون حد بمونه . شاید بعدا یادی بکنه از اون رابطه .ولی این جوری نیست که یک بار که 6داشت دیگه زنش رو دوست نخواهد داشت . اصلا خمیره مردجماعت این جوری نیست . ولی زن نمی تونه این جوری باشه چون ذاتش این نیست . برای همینه که توهم پذیرش این جریان برات سخته . ولی من از خودم حرف نمی زنم . این مشاهدات و شنیده های مستقیم من از مردانی بسیار است  .

==============================================

فافا گفته : اینی که گفتید درسته متاسفانه خانم‌ها دید دیگری نسبت به زندگی مشترک و روابطش دارند ولی کی‌گفته آقایان می‌تونند این علاقه به همسرشون رو بعد از رابطه‌ای جدید با دیگری حفظ کنند...! به نظرم نمیشه...ولی حالا واقعا اگه خانمی چنین احساسی نسبت به روابطش بهش دست بده چی‌کار باید بکنه؟
اصلاً یه مثال  ..من خانمی را می‌شناسم که با آقایی عقد کرد و خب در همون دوران متوجه شد که آقا مشکلاتی در روابطش داره و خلاصه درخواست طلاق کرد و جدا شد و فقط شما باید حرف‌های مردم رو می‌شنیدید : که حالا مگه چقدر مهمه! حالا چرا این بیچاره را بدنام کرد...
ولی آقایان در تمام این زمینه‌ها حق دارند و محق هستند چرا؟ چون طبیعتشون اینه؟! نه..

پاسخ : خب ببین ، این که کی‌گفته آقایان می‌تونند این علاقه به همسرشون رو بعد از رابطه‌ای جدید با دیگری حفظ کنند؟ رو من تنها نمی گم . این هست . البته اگه فراموش نکرده باشی منظور من رابطه عاطفی با کس دیگری نبود فقط و فقط یک نوع رابطه ج..سی صرف بود و بس .
و این که واقعا زنها در جامعه از جهت احقاق حقوقشون مظلومترند حرفیه که من خودمم باهاش موافقم و چندین بار درباره اش نوشتم

===========================================

بیتا گفته : پس از خوندن این دوپستت دو مسئله ذهن منو درگیر کرده
اول اینکه خانمهایی که کامنت گذاشتن (که تا اینجای این پست ظاهرا فقط خانمها نظر دادن) به هیچ عنوان این تفاوت فیزیولوژیک زن و مرد رو که فکر کنم هدف اصلی شما بازگو کردن اون بوده نمی پذیرند.
دوما اینکه میان ونصیحت میکنن این راهش نیست،خب مگه قراره شما(خدای ناکرده)مرتکب چنین اشتباهی بشین؟
بنظرم بهتره بدون تعصب به روح این نکاتی که گفتید توجه کنیم

پاسخ : این که خانمها فقط کامنت گذاشتند شاید به این برمی گرده که احساس می کنند که یکی پاشو از گلیمش درازتر کرده و به حقوقشون داره توهین میشه ولی اون 250نفری که فقط مطلب رو خوندند و آقایونی که چیزی ننوشتند شاید موافقند و سکوت می کنند که علامت رضاست! ( خب چیه مگه ؟! باید کمی خودمون رو تحویل بگیریم . موافقان که چیزی در دفاع ننوشتند !!)  

=============================================

مریم گفته : یه چیزی در مورد تمام این صحبت ها من رو آزار داد و اون این که همه شما ها مردها رو مثل یه بچه در نظر گرفتین که هیچ اختیاری نداره و بنده میل جن..یشه و یا باید ار..ا بشه یا بره خیانت کنه راه دیگه نداره.... من فکر می کنم که یه خورده ماسکولیستی به قضیه نزدیک شدی اتفاقا این مردها هستند که امروزه آمار نا توانی هاشون از ار..ای همسرانشون داره بالا میره و اون هم به نظرم بیشتر به خاطر اینه که زنها بیشتر در مورد این مسائل صحبت می کنند... به نظر من یه رابطه جن..ی یه تلاش دو نفره است و اینجوری نیست که مثلا خانوم تصمیم می گیره 20 سال یه مدل اینکار رو بکنه بلکه قضیه سر اینه که هر دو نفر از خلاقیت درین زمینه تهی می شن....

کی گفته که خانومها مدل این قضیه و یا کیفیتش رو کنترل می کنند که حالا آقا ناراضیه بره سراغ یکی دیگه؟ به نظر من اگر مردی اینقدر با قضیه مشکل داره و اگه حتی به اندازه یک ابسیلون به زنش علاقه داره یا سعی می کنه این ایراد حالا به هر طریقی رفع بشه و یا قبل از خیانت کردن به همسرش طلاقش می ده.... به نظر من خیانت در ازدواج رو هیچ جوری نمی شه توجیح کرد.... اما در مورد برعکسش فکر می کنم بدونی که قدرت و فشار جن..ی در خانومها تقریبا 9 برابر مردهاست و طبیعیه که در جامعه ای مثل جامعه اسلامی (که زنها تنها از طریق ازدواج حق دارند این غریزه رو ار..ا کنند ) این مسله در زندگی زناشویی براشون خیلی مهمتره....

اما حالا نظر شخصی من اینه که وقتی کسی کس دیگه ای رو واقعا دوست داره آدم های دیگه جنس مخالف براش از جنسیت عاری می شن.... این که قبلا هم گفتم اگر کسی یه بار پاش می لرزه و در یک مورد خاص یه هوس بازی ای می کنه برای ما زنها خیلی قابل بخشش تره تا اینکه طرف اینجوری در موردش فکر کرده باشه و سعی کنه اشتباهی رو که کرده به گردن ما بندازه و تازه یه چیزی هم طلبکار باشه... راستش رو بخوای من تا به حال به مردها به عنوان یه انسان نگاه می کردم اما با خوندن این پست احساس بدی بهم دست داد چون اگر اینها درست باشه پس همه روابط عاشقانه درست بعد ازینکه دو نفر خوی هم رو گرفتن و برای هم عادی شدن از هم می پاشه چون به هر حال همیشه یکی خوشگلتر یکی 6ی تر یکی تازه تر از من و جود داره .... شوهرم هم که ساختار فیزیو لوژیکیش اینه پس ول معطلیم همه . 

من می دونم که 6 برای زن و مرد دو تا مفهوم جدا داره (البته نه در هوس کردن ها بلکه در انتظارات) و نمی گم که هر دو یه مدل هستند اما من معتقدم که این تفاوتها قابل احترامند تا جایی که به قرارداد زندگی من و همسرم آسیب نرسونه یعنی اگه قراره اون به خاطر این تفاوتها بتونه به من خیانت کنه و من هم بگم اخی دست خودش نیست که نمی شه می شه؟ شما مثلا فرض کن یه خانومی دچار مشکل بشه و 24 ساعته هوس کنه و طبیعتا مرده نمی تونه . حالا پس این خانوم حق داره بره با همه مردهای شهر... !؟

می دونی یه چیزی که تو این بحثها من رو ناراحت می کنه اینه که اصل تساوی زن و مرد از بین میره یعنی مردها می گن فیزیولوژیک بدن من اینه حالا زنها هم فیزیو لوژیکی بچه رو بدنیا میارن مگه نه پس حضانتش چرا با اونا نیست؟ اگه قضیه فیزیو لوژیکیه چرا وقتی یه زن بعد از کللی کمبود عاطفی میره دوست پسر میگیره همه جامعه طردش می کنه؟ منظورم فقط ایران نیست ها حتی در خارج از ایران هم وقتی یه رد خیانت می کنه همه می گن اشتباه کرده اما اگه خانومه خیانت کنه هوس بازه و.....

پاسخ : ببین من با اکثر حرفهات خودم هم موافقم . مثلا با این قسمت که گفتی ... به نظر من یه رابطه جنسی یه تلاش دو نفره است و اینجوری نیست که مثلا خانوم تصمیم می گیره 20 سال یه مدل اینکار رو بکنه بلکه قضیه سر اینه که هر دو نفر از خلاقیت درین زمینه تهی می شن.... کی گفته که خانومها مدل این قضیه و یا کیفیتش رو کنترل می کنند که حالا آقا ناراضیه بره سراغ یکی دیگه؟.... خب این یه حرف درست و درجه یکه و مو لای درزش نمی ره . ولی توجه کن که من موضوع رو از زاویه دید یه مرد نوشتم نه یه زن و نه هردوشون . خواستم نشون بدم که چه اتفاقی می تونه بیافته وقتی اون شرایط حاکم بشه بر رفتار ج..سی زن و مرد . من گفتم که یه مرد اگه از رختخوابش راضی باشه نمیاد بره سراغ موردهای دیگه تا عطشش رو فرو بنشونه . و حالا اینی که هستند مردایی که نمی تونن زنشون رو تو رختخواب راضی کنن و بهشون حال بدن امری علی حده و من مخالفش نیستم . ولی موضوع صحبت من نبود .
اصلا بحث سر طلبکار بودن و این چیزها نیست . بحث سر اینه که چکار بشه تا این مسائل به حداقل خودشون برسن . اما درباره این جملات که نوشتی . مردها انسان اند همین جور که زنها هستند . ولی باید باید توجه به تفاوتهای فردی بین خودمون بکنیم تا بتونیم با توجه به این تفاوتها زندگی بهتری رو برای خودمون پی بگیریم . اگه تا حالا فکر می کردی که شوهر هر زنی دقیقا عین زنش فکر می کنه و عمل میکنه . باید بگم که در اشتباه بزرگی بودی مریم خانوم . 6 برای هر کدوم از ماها یک معنی داره جدا از معنی که برای پارتنرمون داره . اینو باید فهمید .

من هدف اصلی نوشته ام این بود که اگر دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده ( اوخ ببخشین این اصلا ربطی نداشت !!) اگر دیدی که فرضا شوهری رفت و رابطه جنسی با یه زن دیگه برقرار کرد . همون حسی بهتون دست نده که یه زن می ره و این رابطه ج..سی رو با یه مرد دیگه برقرار می کنه . چون فیزیولوژی و منتالی این دوتا متفاوته خیلی ممکنه که مرد به قول تو فقط یه هوس زودگذر انجام داده باشه ولی برای زن این جوری نیست و نخواهد بود .

راستش من هیچ وقت فکر نمی کنم که زن و مرد با هم مساوی هستند چون تفاوت روحی و جسمی ماها رو که نمیشه ندید گرفت . فی المثل زنها تحمل دوران قاعدگی و همین طور زایمان رو می کنند . آیا باید از شما توقعی همچون یک مرد داشته باشیم که بگوییم اصلا به ما مربوط نیست و شما با ما مساوی هستین و باید هم وقتی حامله هستی عین ما کار کنین ؟ موارد و تفاوتهای جسمی و روحی مردو زن زیادند ولی منظور من باز برتری یا نقصان یکی به دیگری نیست . اشتباه نشه .

حالا این که یه زنی 24 ساعته هوس کنه و یا مردی باشه که روزی 5تا زن هم کمش باشن مورد صحبت ما نیستند . اینا استثنائات هستند . اون بحث بچه دنیا آوردن و حضانت هم که بحث حقوقی داره و ربطش رو به این موضوع نفهمیدم . اینی هم که زن متاهلی بره دوست پسر بگیره به بدی مرد متاهلی که بره دوست دختر بگیره هست ولی باز هم کمی بدتره . چون باز به خاطر همون فیزیولوژی ای که تو ازش بدت میاد ! زنه کاملا از شوهرش می بره و جدا میشه ولی مرد نه .

=============================================

درویش گفته : به شدت با نظرت مخالفم برادر من. ممکن است در جزییات ،اینگونه رخدادها و معلول ها هم وجود داشته باشد؛ اما علت اصلی چیز دیگری است. آنها که روابط سالم و عاشقانه ای با هم دارند ... آنها که در بیرون از رختخواب روابطی شایسته و گرم دارند؛ در درون رختخواب هم همان مهرورزی را امتداد می دهند و برعکس!

پاسخ : ولی درویش جان تو به چیزی به اسم عدم تفاهم ج..سی اعتقاد نداری ؟ یعنی مرد با همسرش بسیار خوب و خوش هستند و مشکل و گرفتاری عدم تفاهم هم ندارند ولی در رختخواب نمی توانند درست عمل کنند . همچین چیزی رو نشنیدی ؟

 

حکایت ملا و سوزن جوالدوزش

نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم آذر 1388 ساعت 13:3 شماره پست: 272

 

روزی روزگاری ملانصرالدین یه سوزن جوالدوز ( که سوزنی است به غایت بزرگ و ضخیم و طبعا تیز !) برداشته بود می زد به ت..مش و از درد فریاد می زد که : «آآآآی ت..مم ....آااای ت..مم.» و باز هم ادامه می داد و ادامه می داد !

حال این حکایت ماست که ملت رو ارسال کردیم برن عربستان سعودی و آنفولانزای مرغوب نوع آ تهیه کنند و و برگردن جهت سوغات بیاورند به ایران جهت قوم و خویش و آشنایان ولیمه خور و ولیمه نخور ! و اهمیتی ندهیم به حرف کارشناسای بهداشت و پزشکان خودفروخته که گفته اند نفرستین ملت را نفرستید . می روند می گیرند می اورند پخش می کنند . همه می گیریم ها . اما مگه مهمه نظر اونا ؟

و بعد مجبوریم تا اعلام کنیم که نرین پیش حاجی ها . باهاشون روبوسی نکنین ها . بغلشون نکنین ها ! و از این پوستر های بالا در اماکن مختلف بزنیم . که خود کرده را تدبیری نمی باشد . 

خدا به خیر بگذرونه این موج دوم آنفولانزا رو . نکات ایمنی رو لطفا خیلی رعایت کنین مثلا ( این موارد را ) و اگه نگرانین که این عطسه هایی که احیانا می کنین آنفولانزای خوکیه یا نه ؟ این دیاگرام پایین رو ببینین  بد نیست :

 --------

غذای امروز : یکی از بهترین غذاهایی که عموما در ایران کم خورده میشه و جهت جلوگیری از خیلی بیماری ها موثره ماهیه . بیشترین علتش هم بعد از تیغ های ماهی اینه که هنوزم که هنوزه آشپزهای ما ماهی رو خوب درست نمی کنن . یکی از راه های خوشمزه تر کردن ماهی شنیتسل کردن اونه . اگه خواستین طرز پخت شنیتسل ماهی قزل آلا  رو یاد بگیرین به ( این جا ) مراجعه کنید . ما که اجرا کردیم قزل آلای خیلی لذیذی شد .

 

 

یکی به ده تا !

نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم آذر 1388 ساعت 10:25 شماره پست: 273

 

می دونین چی آدم رومی کشه ؟ تکرار مکررات ...تکرار مکررات ... تکرار مکررات ...تکرار مکررات ...و بله باز هم تکرار مکررات . این که از صبح که بیدار میشی تا شب که می خوای بخوابی همون کارهایی رو بکنی که دیروز کردی ، پس پریروز کردی ، پسون پریروز کردی ، پس پسون پریرزو کردی ، پس پس .... . اینه دیگه متاسفانه .

مخصوصا آدمایی مثل ما که دیگه زندگیشون تشکیل شده و ازدواج کرده اند و چند سالی هم از تشکیل زندگی و خانه و خانواده اشون گذشته ، بیشتر تو معرض این ویروس دردآور قرار دارن !  چون کارهامون یه جورایی افتاده رو غلطک . حالا غلطک غلطک هم نه ها ولی ای یه جورایی تکرار روز قبل رو انجام می دیم و می دیم و می دیم تا شب .

می دونین آدم تا وقتی داره همش تکرار مکررات می کنه از وجود این بیماری خبر نداره . انگار که داری تو یه اتاق با هوای سنگین که بخاری گازی اکسیژنش رو کم کرده ، نفس می کشی و وقتی پا میده و یه دقیقه از اتاق خارج میشی تازه می فهمی این هوایی که توش بودی چه هوای مزخرفی بود و خودت خبر نداشتی .

دیشب شرایطی جور شد و با آقایان (م) و (ش) رفتیم بولینگ سرزمین عجایب . من البته خیلی وقت پیش یه بار با استوایی رفته بودم ولی دیگه نرفته بودم تا دیشب . از سر کار مستقیم رفتم اونجا . ساعت 6 قرار داشتیم و خوشبختانه (م) و (ش) اثبات کردند که هنوز ایرانی اند و یکیشون یه ربع به 7 رسید و اون یکی هم 7و نیم !

یک ساعت و نیم هم توپ های 10کیلویی بولینگ رو پرت می کردیم سمت گوی ها و تونستیم 4 دور بازی کنیم که دو دور من بردم و دور هم (م)  . بیچاره (ش) سه بارکاملا نزدیک بود که ببره ولی تو آخر،  تمرکزش رو از دست میداد و دوم می شد . به نظر من که بولینگ بازی باحالیه . یعنی در عین حال که توانایی خاصی نمی خواد ولی تمرکز حواس و دقت رو می طلبه و هیجان انداختن همه اون گوی ها هم که جای خودش محفوظ ! خیلی هم گرون نیست . هر بار می تونین 5 نفر بشین (ورود دخترو پسر هم با هم آزاده ) و روی هم رفته برای هر ساعت ازتون 20هزار تومن می گیرن یعنی می افته نفری 4 هزار تومن .

دیگه 9 شب بود که نخود نخود هر که رود خانه خود ... ولی گرفتگی و خمودگی هر روزه رو دیگه نداشتم . یعنی همین تغییر 1.5 ساعتی روحیه من رو نسبت به روزهای قبل کلی عوض کرد ؟!!  

------------

موسیقی امروز : چون یه کمی حال و هوا به تحرک و ورزش نزدیک شد همین جوری حال کردم براتون موزیک پر انرژی فیلم سینمایی راکی رو بذارم که می تونین از ( این جا ) گوش داده و دانلود فرمایید .اگه  هدفون  تو گوشتون باشه و در حال دویدن باشید سرعتتون ۱۰برابر ! میشه . تضمینی تضمینی !( منتها قبلش اگه راکی رو ببینین)

 

 

محبوب دیروز ... منفور امروز؟!

نوشته شده در شنبه بیست و هشتم آذر 1388 ساعت 16:49 شماره پست: 274

 

دلم برای حسین رضا زاده می سوزه .

بعد از اون همه افتخار آفرینی، اون همه  رکورد شکنی ، اون همه مدال آوری ، بعد از بارها قوی ترین مرد دنیا شدن ،و سالهای سال محبوب و مورد توجه همه مردم ایران بودن ...

متاسفانه جوری سقوط کرد و همه می دانید که چگونه ، که وقتی دو روز قبل خبر رسید که ، خودشون به خاطر دوپینگ و ...از وزنه برداری انداختنش بیرون و محروم از مربی گری شده اون هم مادام العمر (که متن اصلی خبر رو می تونید ( این جا ) بخونید) ،

مردم خوشحال هم بشن و بگن :«حقش بود گنده بک ، دلم خنک شد ! چوب خدا صدا نداره .»

خدا آخرو عاقبت همه و از جمله ما رو به خیر کنه که یک وقت خسرالدنیا و الاخره نشیم . دوست دارم این خاطره قشنگ دکتر زیبا کلام رو هم از مرحوم تختی بخونید .

------------

فیلم امروز : همیشه که نباید بگم چه فیلمی رو باید دید . اتفاقا یه وقتا آدم بگه چی رو نبینین ثوابش بیشتره . اگه تا حالا فیلم جفنگ پسر تهرونی رو ندیدن که خوش به حالتون اگه هم خریدین و ندیدین برین بشکونین و بندازنی تو سطل آشغال . ما که دیروز خریدیم و به زور ۲۰دقیقه اش رو دیدیم .از بس آشغال و حال به هم زن و مسخره بود . دست امین حیایی درد نکنه با این فیلمی که توش بازی کرد !

 

شب یلدای خاطره انگیز در 10گام

نوشته شده در دوشنبه سی ام آذر 1388 ساعت 12:49 شماره پست: 276

 

1- برید خونه یه بزرگتر و قبلا از بزرگترتون بخوایید که چند تا دیگه رو مثل شما مثلا خواهری برادری عمویی خاله ای  ... رو هم  دعوت کنه .

2- وقتی دیگه همه جمع شدین اول از همه برای روح مرحوم آقای منتظری و همه مرحومین امسال فاتحه بفرستین و طلب بخشش و علو درجات روحانی از خدا براشون بکنین .

3- اگه شومینه هست روشنش کنین . رسم نیاکان ما هم همین بوده که در این شب آتش روشن می کردند و از خورشید طلب برکت.

4- یه گوشه خونه سفره ای مثل سفره هفت سین درست کنین و خوراکی شب چله رو انجا بچینین . آجیل ، فندق ، پسته ، بادوم ، گردو ، هندوانه، انار ، شیرینی های سنتی نخودچی، کشمش، حلواشکری، رنگینک و خرما و میوه های فصل رو بچینین . با ذوق و سلیق بچینین ها ! سفره حسابی رنگارنگ و قشنگ میشه و هر دقیقه چشمتون بهش بیافته لذتش رو می برین . اینا همه نمادهای برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند.

5- خداییش یه امشبه رو دور فارسی وان رو قلم بگیرین و از خیر ویکتوریا و خواهر دوست داشتنی من و خانه مد و ...بگذرین . چیه وقتی که دور هم هم ظاهرا جمع میشین ، بازهم چشم از تلویزیون برنمی دارین؟!  غصه نخورین فردا باز هم اونا هستن ولی این یه شب دیگه تکرار نمیشه تا سال بعد ها ! یک امشب رو با خانوادتون باشین و کاراهایی انجام بدین که شبهای قبل و بعد انجام نخواهید داد . اصلا خاموش باشه و سیم برقش کشیده شده باشه بهتره .

6- اونی که بیشتر اهل شعر و ادبه دیوان شعر حافظ رو باز کنه و برای تک تک فامیل که جمع شدن شعر بخونه و تفال بزنه

7 – باز یکی دیگه که اهل شعر و حماسه است ، شاهنامه خوانی کنه . بد نیست آدم گاهی با ایرانی بودن خودش هم حال کنه . من بهتون هفت خوان رستم و نبرد با دیو سفید رو پیشنهاد می کنم . با حال و هوای روز هم جوره .

8- از پدربزرگ و مادربزرگتون بخواین که خاطره از قدیماشون تعریف کنن  . هم اونا خوشحال میشن که مورد توجه قرار گرفتن و هم شما شاید یه چیزی ازشون شنیدین که کلی به دردتون بخوره .

9- یادتون نره که شب چله یا همین شب یلدا یعنی این که از فردا روزها بلند تر میشه و خورشید بیشتر به زمین می تابه و جشن اصلی جهت شادمانی از این امره . پس با خودتون تکرار کنین که از فردا صبح من آدم بهتر و قوی تر از الان خواهم بود .

10- یه وقت مدیون شیکمتون پا نشین برین ها ! همه اون روی سفره چیده شده برای اینه که بخورین و قوت بگیرین برای اهداف عالی ای که قراره تو این سه ماه انتهایی سال داشته باشین . پس رودرواسی نکنین وسط نقالی و حافظ خوانی و خاطره گوش کردن از خودتون هم پذیرایی کنین . 

------------------

کتاب امروز : چه کتابی بهتر از شاهنامه فردوسی رو می تونم معرفی بکنم برای شب یلدا . از همین ( این جا )  دانلودش کنین داشته باشین .