کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

شرمندگی


رفقا شرمنده از این بی خبری


راستش ملالی نیست جز دوری شما و مشغله کاری و مخصوصا درسی که حالی برام نمی ذاشت تا بیام و بنویسم این جا .

ایشالا از این هفته سعی می کنم دوباره مرتب باشم .




تعطیلات خود را شرح دهید !


در تعطیلات نوروز هیچ سالی ،من سفر نمی رفتم ، به دلایل مختلفی از قبیل این که نه جایی دارم که برم و باید برم هتل ها و ویلاهایی که توی این روزها خیلی گرونن ، هم این که خیلی همه جا شلوغه و نمیشه درست جایی رو دید و هم این که راهها خیلی شلوغه و یه چالوس 3 ساعته رو تا 12ساعت تو ترافیک می مونین .


اما امسال می خواستم سنت شکنی بکنم و یه برنامه ای ریخته بودیم که چند روزی بریم یه روستای ییلاقی حوالی کاشمر بعد به سمت یزد حرکت کنیم و سر راه یه روز تو طبس بمونیم و بعد از یزد برگردیم تهران دوباره . روستا ، روستای پدری یکی از دوستام بود و قرار بود اون جا مهمونشون باشیم و یزد هم یه خونه قدیمی بود که تبدیل به اقامتسرایش کرده بودند و اون هم مال برادر یکی از دوستای وبلاگی بود که تازه وارد این کار شده بود .


اما ظاهرا قسمت نبود که امسال هم ما سنت شکنی کنیم و از تهران بریم بیرون ! دو روز قبل از این که بریم ماشین خراب شد و مگه تو تعطیلات تعمیرگاه درست حسابی گیر میومد ؟ بعد هم که گیر اومد طول کشید تا درست شه و کلی خرج رو دست ما گذاشت . خب این گذشت و ما باز تصمیم گرفتم بریم اما این دفعه دانیال ( پسر کوچیکه من ) یه دفعه و بی دلیل تب بالای 40 درجه کرد که با همون چمدونا راهی بیمارستان شدیم و تا مداوا شه و تبش بیاد پایین دو سه روزی طول کشید . این جوری نه برای تهران گردی برنامه ریزی کرده بودم و نه ایران گردیمون به نتیجه رسید . تنها جای جدیدی که تونستیم توی تهران بریم زندان قصر سابق بود که تبدیل به باغ موزه شده و شرحش رو براتون تو پست بعدی خواهم نوشت .


فعلا رخصت !


آغاز ظریف


دوستای خوب و عزیز ، سال خوبی رو برای شما و خودم و تمام خانواده هامون آرزو دارم .

تعطیلات خیلی طولانی مون هم تموم شد و خوش به حال اونایی که تونستن حالش رو ببرن .ما که یکی دوتا گرفتاری بیخودی برامون پیش اومد و همه برنامه ریزی های تفریحیمون به هم ریخت و نفهمیدیم چجوری این 15روز تموم شد !


عکس امروز روزنامه اعتماد رو خیلی دوست داشتم




خدا ظریف و تیمش رو حفظ کنه واقعا . تو این چند روز آخر ، که ماها توی تعطیلات بودیم اینا خیلی خیلی زحمت کشیدن و سعی می کردن گندی که اون قبلیا زده بودن رو یه جورایی رفع و رجوع کنن و تا حدودی هم موفق شدن . گرچه رسیدن به توافق و نتیجه اصلی خیلی سخت و طولانیه و موانع بیشماری از داخلی و خارجی جلو رومونه .


اما این چیزی رو که من فهمیدم اینه که همه مردم ایران ( به جز یه تعداد که دوست دارن این جا همیشه خرتوخر باشه که بتونن از آب گل آلود ماهی بگیرن )دوست دارن ایران با دنیای پیشرفته تری تعامل داشته باشه .