کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

ما در چشم آن ها


فیلم 300 چندسال قبل خیلی سرو صدا کرد که فیلمی یه طرفه نفع تمدن غربی و علیه تمدن ایرانی بود . امسال 2014 آمریکایی ها ادامه فیلم رو ساختند تحت عنوان 300: خیزش امپراطوری که به ادامه جنگ ایرانیان سفاک و بی تمدن ،علیه یونانیان با تمدن و دارای دموکراسی می پردازه.


تعجبی هم نداره که از قدیم گفتند هرکسی از ظن خود شد یار من و وقتی ما خودمون نتونیم خودمون رو خوب نمایش بدیم طبیعتا رقبا ما رو نمایش می دن و اون جوری که می خوان به تصویر می کشن شما فی المثل به ریخت و قیافه ای که برای خشایارشا درست کردن توجه کنین.


شما مطمئن باشین که اگه ساخت این جور فیلما ادامه پیدا کنه که داره می کنه نسل بعدی اونا ما رو همین جوری به خاطر خواهند آورد و همین تو تصمیم گیری هاشون برای ما موثره .


و می مونه این نکته که بالاخره کی ما می خوایم به این نکته توجه کنیم که نشوندن تصویر خوب و دل نشین از خودمون در چشم بقیه خلق الله این کره خاکی چقدر چیز مهمیه واقعا نمی دونم .


اینم تصویری تاریخی از خشایارشا شاه ! تصویری که از ما به یاد دنیا خواهد ماند 



چ

 


وقتی در ایام نوروز فرصتی فراهم کردم و به دیدم فیلم چ حاتمی کیا رفتم و دو روز از زندگی دکتر چمران را بر پرده سینما جان گرفته دیدم . نیت کردم درباره حسی که فیلم به من داد با شما بگویم و در پستی دیگر دربار خود چمران که از علاقمندان اویم . در تدارک نوشتن مطلب بودم که دیدم محمدرضا شعبانعلی آن چه را من در ذهن داشتم بسیار خوب بیان کرده پس ترجیح دادم این معرفی فیلم را به وی بسپارم تا برایتان از چ ابراهیم حاتمی کیا بگوید .

 

 «ابراهیم حاتمی کیا» برای ما از «چمران» می‌گوید. او هوشمندانه فیلم را «چــ» نام‌گذاری کرده است تا یادمان بماند که قرار است «بخشی از چمران» را ببینیم و حتی انتهای «چــ» را گرد نکرده است، به آن امید که خودش یا دیگران، روزی و روزگاری، از «م» و «ر» و «ا» و «ن» این داستان برایمان روایت کنند.

ما متولدین سالهای نخست انقلاب، «ژانر فیلم جنگی» را خوب می‌شناسیم.

فیلمهایی که در آن، هزار گلوله‌ی دشمن، به یک هدف ثابت نمی‌خورد و یک گلوله‌ی دوست، «هزار دشمن متحرک» را همزمان هدف می‌گیرد و می‌کشد!

فیلمهایی که در آنها «بوی خاک» و «رنگ خون» در میان داستان‌سرایی اغراق شده از «عشق» و «عرفان» و «قاطعیت» و «ایمان»، گم می‌شود.

فیلمهایی که در آن حضور اغراق‌آمیز «هوشمندی» و «شجاعت»، جایی برای «واقعیت انکارناپذیر ترس و تردید» باقی نمی‌گذارد.

و ابراهیم حاتمی کیا، خالق دیده‌بان، مهاجر، آژانس شیشه‌ای و از کرخه تا راین، مثل تمام سالهای قبل، یکی از تک تیراندازهایی است که در این میدان شلوغ و پرهمهمه و پرمنفعت فیلم و فیلمسازی جنگ، گلوله‌ای دیگر را به آسمان شلیک می‌کند

.

در فیلم «چ»، برای چمران دو صفت می‌شنویم: «چمران خمینی» و «چمران بازرگان». اما آنچه پس از پایان فیلم در ذهن ما می‌ماند «چمران حاتمی‌کیا» است. چمرانی که قبل از هر چیز یک «انسان» است: ترکیبی از تمام هوشمندی‌هایی که از یک چریک مجرب می‌‌خواهیم و تمام تردیدهای «علمی و منطقی» که از یک «ففیزیکدان برکلی» انتظار داریم و تمام شجاعتی که از یک «مومن مبارز» متصور هستیم و تمام «جملات و عباراتی» که می‌خواهیم از یک «شاعر عارف» بشنویم. چمرانی که «ارزش‌ها» را برای حفظ مردم می‌خواهد نه «مردم» را برحفظ «ارزش‌ها».

چمران حاتمی کیا، بر خلاف ساخته‌های ایدئولوژیک که قرار است ما را با «هزار پاسخ قطعی» راهی خانه‌هایمان کنند، با «هزار پرسش و تردید» رهسپار خانه‌مان کرد. چمران حاتمی‌کیا، فرشته نبود. از آسمان نیامده بود. انسان بود. با همه‌ی عشق و ضعف‌ و تردیدی که ما را از شیاطین و فرشتگان متمایز می‌سازد. شاید همین است که من اگر بخواهم از میان سه چمران، یکی را در ذهنم حک کنم، «چمران حاتمی‌کیا» را به خاطر خواهم سپرد. چمرانی بر خلاف «کاسبان جنگ» که «جنگ» را به میان زندگی ما آوردند، «زندگی» را به «میدان جنگ» برد.


می توان درک کرد آنها که خشمشان را جز صدای شلیک گلوله خاموش نمی‌کند، نتوانند تصویر آرام یک چریک را که «قلم» را از «گلوله» دوست‌تر می‌دارد در دهن خود تصور کنند. چمرانی که می نویسد:

"اینها را به نیت آن ننوشته ام که کسی بخواند، و بر من رحمت آورد، بلکه نوشته ام که قلب آتشینم را تسکین دهم، و آتشفشان درونم را آرام کنم. اینها را ننوشته ام که بر کسی منت بگذارم، بلکه کاغذ نوشته ها بر من منت گذاشته اند و درد و شکنجه درونم را تقبل کرده اند. چه خوش است با سرور و غرور به استقبال شهادت رفتن. خوش دارم که مرا بسوزانند و خاکسترم را به باد بسپارند تا حتی قبری را از این زمین اشغال نکنم. خدایا! به انقلابی های مصر و الجزایر و کشورهای دیگر توجه می کردم که رهبران انقلاب بعد از پیروزی به جان هم می افتند، همدیگر را می کوبند، دشمنان را خوشحال می کنند و عدم رشد انقلابی و انسانی خود را نشان می دهند، و من آرزو می کردم که در روزگاران آینده، انقلاب مقدس ایران بوجود بیاید که، رهبرانش باهم متحد باشندخدایا! آرزو می کردم که کشورم آزاد گردد و من بتوانم بی خیال از زور و تزویر و دروغ و تهمت و دشمنی و خباثت، در فضای آن به سازندگی پردازم و هرچه بیشتر به تو تقرب بجویمخدایا! عذر می خواهم از این که در مقابل تو می ایستم و از خود سخن می گویم و خود را چیزی به حساب می آورم که تو را شکر کند و در مقابل تو بایستد و خود را طرف مقابل به حساب آورد! ای خدای بزرگ! تو را شکر می کنم که راه شهادت را بر من گشودی، دریچه ای پرافتخار از این دنیای خاکی به سوی آسمان ها باز کردی…"


 
فیلم «چ» یک «درام جنگی» نیست. یک «تراژدی انسانی» است. میگویند تراژدی، داستانی بدون برنده است. بدون قهرمان. داستانی با زخمی عمیق. داستانی که یافتن مقصر واقعی در آن، هرگز امکان‌پذیر نخواهد بود.

 


 

گزارش اسکار 2014 ، زنده و مستقیم از کالیفرنیا ! ( رد کارپت + جوایز )


گزارش ساعت 8.30 صبح به وقت تهران :


خوانندگان عزیز صدای من رو از بیرون سالن مجلل و با شکوه کداک تیتر می شنوید . جایی که فرش قرمز پهن شده و امیدداران و مهمانان و دست اندرکاران اسکار تک تک و جفت جفت از روی فرش و جلوی ما عبور کرده و وارد سالن می شوند . بارش بارون فعلا قطع شده اما هوا همچنان ابریه و احتمال بارش بارون هم کم نیست با این حال مراسم بدون تاخیر شروع شده و ادامه پیدا میکنه و این نکته قابل توجه ما ایرانی هاست که با یه تغییر جو کل مجلس رو به هم می زنیم ! جو امروز به نوعی تحت تاثیر زورآزمایی روسیه با آمریکا سر موضوع اکراین قرار گرفته است و هر کس را می بینیم با بغل دستی اش راجع به اون جا و این که پوتین بالاخره ارتشش رو وارد اوکراین می کنه یا نه صحبت می کنه .


خب الان زوج معروف هالیوود ، برد پیت و آنجلینا جولی خانوم دست در دست و خوش و خندان و عاشقانه از جلوی ما عبور کردند . از نظر من که هنوز آنجی خانوم در آستانه 40 سالگی خوشگل و تو دل بروست .گرچه خب به جذابی 20 یا 30 سالگیش نیست .            


                           


الان لئوناردو دی کاپریو از جلوی ما عبور کرد که از شانسهای امساله و بعد هم نائومی واتس که نقش پرنس دایانا رو بازی کرده بود که مورد توجه اسکاری ها قرار نگرفته بود ولی نائومی خانوم زیاد عین خیالش نیست و خوش و خرم تو لباس یه سریه سفیدش به سمت سالن رفت .


دیگه داره مراسم شروع میشه که دو مرد با لباسها و کیفهای یه شکل اومدن و از جلوی ما عبور کردن .می گن که اسم برنده ها تو کیف اینهاست و فقط این دونفر اسم ها رو دارن . الله اعلم .


                                           


به زودی بر می گردیم و شما رو در جریان برنده ها می گذاریم . اسکار بازی شروع می شود !


.........


گزارش ساعت 12 ظهر به وقت تهران :


خوانندگان گرامی ،صدای من رو از بیرون سالن کداک تیاتر می شنوید .این آخرین گزارش از سلسه گزارشهای اسکاری کافه ماست . دقایقی پیش مراسم معرفی برندگان اسکار 86 به پایان رسید و ما که بساطمون رو بیرون سالن پهن کرده ایم با مناظر به غایت متنوعی مواجهیم .الان برندگان اسکار به دست خوشحال و سربلند و بازندگان مغموم هستند . گرچه این جا رسمه اونی هم که بازنده شده همچین می خنده که آدم فکرمی کنه نکنه این برنده شه و ما خبر نداریم؟!


بالاخره انتظارها و گمانه زنی ها به پایان رسید و برندگان معرفی شدند . همون طور که پیش بینی می شد اسکار بهترین فیلم به 12سال بردگی رسید که فیلمیه به غایت غم انگیز و واقعی از برش زندگی یک دوره از تاریخ سیاهان آمریکا . من بهتون پیشنهاد می کنم که اگه تا به حال فیلم خوبی در این باره ندیدن الان وقتشه که ببینینش .

اسکار بهترین کارگردانی هم به کارگردان جاذبه رسید ، به الفونسو کرون مکزیکی که این فیلم عالی تکنیکی رو ساخته بود و اگه یادتون باشه من یه بار دربارش در کافه نوشته بودم و البته ما این جا دو بعدیش رو دیدیم و خدا قسمت کنه به 3 بعدی سینمایی !

و باز طبق روال این چند فستیوال اخیر بهترین انیمیشن هم شد همون یخ زده که باز هم بهتون پیشنهاد می کنم نسخه کاملش رو بگیرین و ببنین .

اسکار فیلمنامه به فیلم او رسید که من ندیدم ولی می گن ایده خلاقانه و جذابی داره که گویا یه بابایی با کامپیوترش لاو می ترکونه و گویا صدای کامپیوتره رو هم اسکارلت یوهانسن جیگر در میاره !


اما چهارتا اسکار بازیگری به بازیگرایی رسید که من خیلی باهاشون آشنا نیستم و فیلمایی ازشون ندیدم فقط ماتیو مک کاناهی رو با فیلم ماد شناختم و لوپیتا نایونگ رو با فیلم 12 سال بردگی . خب دیگه امسالم قسمت اینا بود که این جوری مطرح بشن و اسکار به دست از توی سالن بیان بیرون .


یک رکوردشکنی جالبی هم انجام شده که البته مستقیما ربطی به جوایز نداره ولی یه عکس خودگرفت الن دجنرس با یه سری از بازیگرا رکورد توییت رو شکست که در زیر عکس رو می تونین ببینین که همه بدو بدو خودشون رو رسوندن تا تو این عکس باشن . ظاهرا اول قرار بوده از خودش و مریل استریپ بگیره که بقیه هم پریدند تو عکس !


             


خوانندگان عزیز ممنونیم که در این دو روز با ما بودید و گزارشهای مستقیم ما رو از اینجا خوندین . خدمتتون هم بکم که هوا نیمه آفتابی شده و حسابی دلچسبه و مفرح ذات . خوب و خوش سلامت باشید .


رگبار سپهری واحد مرکزی خبر



گزارش اسکار 2014 ، زنده و مستقیم از کالیفرنیا ! ( در حال تکمیل )


گزارش ساعت 12.30 ظهر به وقت تهران :


خب خوانندگان عزیز گرامی و مشتریان همیشگی کافه رگبار ، صدای من رو از ساحل غربی آمریکا ، شهر لس آنجلس می شنوید . هم اکنون باران شدیدی در حال باریدنه و به گفته مقامات محلی این نوع بارش تو 20سال اخیر طی برگزاری مراسم اسکار بی سابقه بوده . البته هوا با دمای 17 درجه بسیار لطیف و فرح بخش و بهاریه . جاتون خالی . عرضم به حضور انورتون که تا چندین ساعت دیگه که مراسم اسکار شروع میشه و جوایزش بین فیلمای آمریکایی توزیع ، تمام فکر و ذکر تهیه کننده ها و کارگردانها و هنرپیشه ها و فیملبردارا و فیلمنامه نویسا و بقیه و بقیه اینه که آیا بعد از جمله اسکار تعلق می گیرد به ... اسم اونا در میاد یا نه .


ستاره های سینما اعم از زن و مرد برای راه رفتن روی فرش قرمز و نشون دادن آخرین مدل لباساشون لحظه شماری می کنند و آرزو دارند شرایطی برقرار بشه که بتونن بی خیس شدن این مهم رو به انجام برسونن .


خدمت دوستان بگم که مراسم اسکار بر خلاف چیزی که اکثرا فکر می کنن یه مراسم داخلیه برای معرفی بهترین های سینمای آمریکا که توسط یه هیت داوران محدود تعیین نمیشن .انتخاب کننده های اونها 6هزار نفر از اعضای آکادمی هستند که توی این زمینه صاحب نظرند . یکی از اون اعضا اصغر فرهادی خودمونه .از همین جا به اصغر عزیز سلام عرش می کنم . اصغر دوستت داریم ! بله می گفتم که اونها مخفیانه رای میدن و هیئت برگزاری اون رای ها رو جمع آوری و امشب از روی اون رای ها اسامی رو اعلام می کنه .


نکته جالب اینه که همین مراسم که به معرفی برنده ها می پردازه این قده جالب اجرا میشه که علاوه بر ده ها میلیون نفر داخل آمریکا ده ها میلیون نفر هم در سراسر جهان به طور زنده و مستقیم پای این مراسم میشینن . علاوه این که  بعد مراسم ضبط هم میشه و با زیرنویس های مختلف به سرتاسر جهان فروخته میشه.


خب چیزی که برای من جالبه و امیدوارم برای شما هم مورد توجه قرار بگیره اینه که گردش مالی همین مراسم چقدره ؟ این طوری که برای مراسم پارسالشون اعلام کردند یه چیزی حدود 309 میلیارد تومن (000،000، 103 میلیون دلار)عایدیه دوستان اسکاری ماست !


این گزارش به تدریج تکمیل میشه . باز هم امروز به ما سر بزنین . فعلا رخصت .

.....................................................................................................

گزارش ساعت 2بعد از ظهر به وقت تهران :


خوانندگان عزیز هم اینک پوستر مراسم به دست ما رسید که برای شما هم به نمایش می گذاریم . 


                                     


این تصویر خانوم الن دی جنرس مجری و کمدین معروف تلویزیونی است که قراره امشب مجری این مراسم باشه . خبر دیگه این که خدمتتون بگم که بیشترین تعداد نامزدی جوایز اسکار برای «جاذبه» و «حقه‌بازی آمریکایی» با ده تا نامزدیه و «۱۲ سال بردگی» با ۹ نامزدی در رده بعدیه ، «نبراسکا» و «کاپیتان فیلیپس» هر کدوم تو 6بخش نامزد شده‌اند و «گرگ وال استریت» و «او» هر یک در پنج بخش بخت دریافت جایزه را دارند .


مورد بعدی این که لئوناردو دی کاپریو تا به حال برنده اسکار نشده ولی می گن که امسال با بازی در فیلم گرگ وال استریت بختش خیلی زیاده . خب طبق معمول این چند وقت هم جنیفر لارنس هم که امسال عنوان کم سن ترین نامزد رو از آن خودش کرده ،بخت خوبی برای بردن داره برای بازی در فیلم کلاهبرداری آمریکایی . همین جا خدمت دوستان تو پرانتز بگم که به نظر من که این فیلم چندان چنگی به دل نمی زنه و حالا این ها لابد توش چیزی رو دیدن که من یکی از دیدنش قاصرم . تا گزارش بعدی فعلا رخصت .


          


...............................................


گزارش ساعت 5بعد از ظهر به وقت تهران :


خب خوانندگان عزیز تا مراسم شروع بشه وقت داریم به چند تا عدد و رقم جالب راجع به این مراسم برسیم . مثلا این که امسال این مراسم در 20 کشور پخش نمیشه و کشور عزیز ما ایران ، یکی از اون کشورهاست ! جا داره همین جا از مسئولین تشکر فراوان نمایم . البته 225 کشور این مراسم رو مستقیم از تلویزیون هاشون تماشا می کنن .


مساحت فرش قرمزشون یه چیزی حدود 200 متره که دو برابر یه زمین فوتبال محسوب میشه . راستش ما این جا ناراحت بودیم که این ستاره های خانوم با این لباسهای تیتیش مامانی و این کفشای پاشنه بلند چجوری این مسیر طولانی رو طی می کنند که به ما گفتند که مساحت این فرش این قده نه طولش که !


اینا سال قبل بالای 3000 تا مهمون داشتند که پیش بینی میشه امسال یه تعدادیشون بهخاطر بارندگی و راه افتادن سیلاب تو خیابونای این جا نتونن خودشون رو برسونن . حالا هر چی هم کم بیان دیدیم فقط 1000 تا پیراشکی آماده کردند . یعنی از هر 3 تا دو تا سرش بی کلاه می مونه . اما به جاش هر کی می تونه 2 تا اسکار شکلاتی برداره و 3 تا  کلوچه مخصوص که این رو بعد از مراسم میدن .


شامشون هم این قده متنوع و رنگارنگه که ما ملت فقط از دور می تونیم رنگاش رو ببینیم وگرنه از این غذاها نه خوردیم و نه دیدیم تا حالا . شام به کنار برای افزایش رنگ ده هزار شکوفه رنگی از همه جای امریکا به علاوه نیوزلند ، هلند و کلمبیا وارد نموده اند ، این اسکاری ها .


   


فقط یه چیزی بگم و گزارش رو فعلا تمومش کنم که فکر نکنین که اینا این هزینه ها رو از جیبشون میدن ها .نه . اصلاو ابدا و حاشا و کلا . تمام اینها به خرج امت آمریکا پرداخت میشه با هر یه دلاری که برای دیدن هر فیلمی قبلا پرداخت کرده اند . به این می گن اشتغالزایی مولد .


 ........

 

جواد آقای ظریف در هوملند


من از اون قسم آدمایی مثل جناب دکتر عباسی نیستم که معتقد به تئوری توطئه اند و هرچیزی و هر کاری رو ربطش می دن به نقشه از پیش تعیین شده یه گروه مجهول الهویه مثلا فراماسون که دارن برای بند بند دنیا تصمیم گیری می کنند . اما به این معتقدم که طبیعتا افرادی که توی این دنیا می خوان سری تو سرها دربیارن بر خلاف ما که همه اش نوک دماغمون رو می بینیم ، برای کارهاشون برنامه ریزی های دراز مدت می کنن و سعی می کنن با ابزارهایی که در دست دارن روی متغیرهای اطرافشون تاثیری بذارن که به نفع اونها کار بشه . یکی از این ابزارهای در دسترس مدیوم سریالهای تلویزیونیه .


ماها وقتی می خوایم چیزی رو بگیم این قده مستقیم به طرف می گیم که مخاطب اصلا فراری میشه . چه روی منبرامون چه توی فیلمها و سریالهامون . اما آمریکایی ها دقیقا عکس ما عمل می کنند و این قده سریالهاشون رو خوب و نامبر وان می دن بیرون که شما وقتی کل یه سیزین تموم میشه تازه می فهمی فلان نکته الان برات خوب و مطلوب شده یا نه برعکسش بد و نامطلوب .


اینها چیزی رو که بخوان تاثیر گذار کنن توی یه همچین سریالهایی که مخاطب عمومی هم زیاد داره منتشر می کنن .مثلا وقتی در سال 2001 ، سریال 24 رو (سریالی که پخشش 8سال به طول انجامید ) شروع کردند و یکی از شخصیت های سریال رو رئیس جمهوری سیاهپوست که آدم مثبت و خوبی هم بود نشون دادند ،این تلقی در عده ای از آمریکایی ها پیدا شده که چه اشکالی داره که آمریکا هم رئیس جمهوری سیاه داشته باشه ؟ و 8سال بعد در سال 2009 باراک اوباما اولین رئیس جمهور سیاهپوست تاریخ آمریکا شد!


مدتی پیش من سریال امروز آمریکایی ها سرزمین مادری (Homeland )رو که خیلی هم سرو صدا کرده تماشا کردم ، هر 3 تا سیزنی که پخش شده رو . می گفتند به نوعی شبیه به 24 ساخته شده و جالبه و اینها . راستش هوملند انگشت کوچیکه 24 هم در کشش داستانی نبود . البته سریال توی سیزن اولش خوب و جوندار شروع شد و نشون از سریالی قوی رو می داد اما از وسطای سیزن 2 افت کرد و اقتاد تو یه مسیر دیگه . انگار که می خواستن سفارشی رو به سرانجام برسونن . سیزن آخرش که به نوعی برای ما ایرانیا جالب بود کلا به محتوی این می پرداخت که اسرائیل نیروگاه های اتمی ایران رو بمبارون کرده و ایران هم در انتقام توی مقر سیا بمب گذاری کرده و 300نفر شهروند بی گناه مردند و حالا سازمان سیا در تلاشه که جلوی حرکت تروریستی بعدی ایران رو بگیره و . . .


                                           

راستش بعد که سریال تموم شد به نظرم رسید دارن ذهن شهروندای آمریکایی رو آماده این می کنن که اگه ما می گیم گزینه نظامی روی میزه بی دلیل نیست ، و حتی اگه روزی روزگاری واقعا ما به ایران حمله نظامی کردیم بدونین بی دلیل هم نبوده یادتون هست که اینها چه حملاتی رو علیه ما شکل داده بودن؟


جالب بازی ای هست که تو این سریال با اسم عنصر اطلاعاتی برگشته از نظام و الان همکار با سازمان سیا می شه . اسم طرف هست جوادی که یادآور اول اسم وزیرخارجه و مذاکره کننده ارشد هسته ای ، جواد ظریفه . حتی جایی اون جوادی توی آمریکا خودش رو Mr Zarin معرفی می کنه دقیقا یادآور Mr Zarif می باشه و حتی مثل ظریف هم ریش پرفسوری می ذاره و جاهایی از عینک استفاده می کنه !!