کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

شهرام از نو


فرصتی شد و مصاحبه رضا رشیدپور رو با شهرام جزایری دیدم .


رشیدپور رو دوست دارم . به نظرم مجری توانمندی است که معمولا با حوصله وارد صحبت با طرفش میشه و جو مصاحبه رو معمولا منطقی نگه می داره . به رغم این که مدتهاست تلویزیون رو نمی بینم وقتی شنیدم برنامه ای داره به نام دید در شب ، دانلود کردم و چند قسمتش رو دیدم و پریروز مصاحبه اش با شهرام جزایری رو .


چیزی که برام جالب بود این شد که به رغم دست بالای رشیدپور در این مصاحبه ، این که می دونست اون کیه ، چه چیزهایی رو قراره بپرسه و این که بازی در زمین دلخواه رشیدپور انجام می شد ، باید بگم که رشید پور کلا قافیه رو باخت به جزایری .



رقمی که در زمان خود جزایری درشت و خانمان برانداز تلقی می شد در برابر اختلاسهای دوره احمدی نژاد رنگ باخته و بود و تقریبا کم اهمیت تلقی شده بود بنابراین چندان روی رقم مانور داده نشد .



رشیدپور شاید دلش می خواست چیزهای زیادی را ازجزایری بپرسد ولی خط قرمزها اجازه نمی داد بنابریان جزایری که به نظر من باهوش است (همان موقع هم که پرونده اش را خوانده بودم معتقد بودم تمام کاری که او کرده استفاده از روابط با مقامات بوده و این کاری است که خیلی ها می کنند فقط مقدارش خیلی کمتر است چون توانایی ارتباط برقرار کردن کمتری را دارند) از این فرصت استفاده کرد تا بگه که پولی رو ندزدیده.



و به نظر من برنده این مصاحبه فقط شهرام جزایری بود .


دانشجو کُشی !

الحمدالله که دانشجوهای ما بعد از مدتها از کرختی و بی حالی در آمدند و دست به اعتراض زدند . آنها در این زمینه دست به خلاقیت  زده و با کارهای گرافیکی و تصویری و کمک گرفتن از شبکه های اجتماعی و روش های فیس تو فیس اعتراضات خود را به گوش مسئولین رساندند.


اما چه بود این اعتراض بزرگ و دشمن شکن ؟عرض می کنم خدمتتان

اعتراض و خیزش دانشجویان مملکت این بود که چرا همراه با دبستانها و مدارس ، آنها نیز تعطیل نشده اند !!!


واقعا باید ختم این نظام آموزش را گرفت و فاتحه ای خواند محض آرامش روح پرفتوتش .

 «درویش نوشت که گاه با خود می اندیشم که چگونه بیش از هزار میلیارد دلار در این کشور هزینه شد و ما همچنان دارای بدترین کیفیت آموزش و پرورش در جهان هستیم؟ می گویید: نه؟ نگاه کنید به واکنش بچه ها، حتی بچه هایی که در گرانقیمت ترین مدارس شهر درس می خوانند؛ واکنش شان در مواجهه با خبر تعطیلی مدارس برای سومین روز پیاپی چه بود؟! این جشن و پایکوبی بچه ها، نشان از مرگ نظام آموزش و پرورش ما دارد و متاسفانه همچنان در برابر تغییر این نظام کهنه و سنتی و محافظه کار مقاومت می کنیم. چرا؟! اما دانشجویان ما در اعتراض به تعطیلی مدارس می گویند: مگر ما آبشش داریم؟! خب ما را هم تعطیل کنید!! بجنایات بزرگی علیه این مملکت در قرن گذشته در این کشور رقم خورده است، اما بزرگترین و مهیب ترین جنایت، چراغ سبز نشان دادن به گسترش بی رویه صندلی در دانشگاه هایی بود که از کمینه استانداردهای آموزشی یک هنرستان هم برخوردار نبودند، چه برسد به یک دانشگاه! جنایتی که بازخوردهای نامیمونش را در خطاهای فاحش مهندسی، در بی اخلاقی روشنفکران هیزم کش و در سرگردانی خیل عظیم فارغ التحصیلان بیکار، ناامید و ناتوان امروز در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا می توانیم ببینیم! نمی بینیم؟»


دانشگاه ها اکنون فقط بدل شده اند به محل ارتزاق عده ای از هموطنان شریف ما و همچنان بر باد کردن این طبل تو خالی می دمند و مقاطع تکمیلی را بزرگ و بزرگ تر ساخته و پولهای بیشتری از ملت گرفته و خرج زندگی خودمی سازند . از دانشجویان دانشگاهی که این گونه افراد بی انگیزه وارد می کند و انگیزه مابقی را هم می کشد توقعی جز این نمی رود که آرزو کنند همیشه دانشگاه تعطیل باشد .