کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

این نفت نکبتی !

 

                                              


بر خلاف بقیه که از پایین اومدن قیمت نفت ناراحتن ، من نه تنها ناراحت نیستم که در دل احساس خوشحالی هم دارم .


تو این سالهای بعد از انقلاب تنها اوقاتی که اقتصاد کشور سر و سامونی گرفته وقتی بوده که این پول یا مفت به دست ملت و دولت نمی رسیده و مجبور بودن دست روی زانوی خودشون بذارن و نه اون بتونه به این زور بگه و ریخت و پاش کنه ( خرج که از کیسه مهمان بود ، .... ) هم ملت چشمم به دست دولت نباشه . نمونه اش چند سال اول دولت سیدمحمد خاتمی بود .


این نفت نکبتی ، از سال 52 به این طرف بود که آنچنان گران شد و پول هنگفتی وارد مملکت کرد که هر چه در 20سال قبل متخصصان و تحصیلکردگان رشته بودند را پنبه کرد و فاتحه هرچی برنامه و برنامه ریزی بود خونده شد و مملکت حسین قلی خانی شد که شد و هنوز هم که هنوزه این وضعیت اسف بار ادامه داره و اوج این فضاحت در دولت احمدی نژاد رخ داد که ما بالاترین قیمت نفت تاریخ رو داشتیم و از اون طرف هم بدترین وضعیت اقتصادی تاریخ رو !


ای کاش نه تنها قیمت نفت دیگه بالا نره بلکه به حدی کم بشه که دیگه صادرکردن خامش صرف نکنه و مام مثل بقیه کشورای دیگه بیافتیم دنبال استفاده از انرژی های جایگزین پاک .

 


رقابت دولتی ها و خصوصی ها در پهنای باند !



من توبه می کنم از این گناهایی که به خاطر انتقاد از سیستم اقتصادی مملکت و اتهاماتی که بابت انحصارگراییشون در کلیه امور نون و آب دار از جمله مخابرات داشتند و این که چرا در خصوصی سازی و اجرای اصل 44 قانون اساسی درست عمل نکردند. خدایا توبه منو بپذیر 


چراییش رو الساعه خدمتتون عرض می کنم . در زمینه ارائه خدمات اینترنت پر سرعت ، ای دی اس ال ، چند تا شرکت خصوصی سرویس ارئه می دادن که چند سال قبل خود مخابرات محترم هم وارد عرصه رقابت شد و اون اول سرو صدای قبلی ها رو هم درآورد که ما دیگه چجوری با شما رقابت کنیم ؟ و من هم همین فکر توی سرم بود که بالاخره این خصوصی ها  هر کاری بخوان بکنن باز هم باید از کانال همین مخابرات باشه و بالاخره دست دوم می شن و از این جور چیزها .


نمی دونم یادتونه یا نه که احمدی نژاد عمده سهم نون و آب دار مخابرات ایران رو به یه شرکت خودی! واگذار کرد که به نوعی خصوصی و در اصل خصولتی اش کرد .خب من با خودم اون موقع گفتم که دیگه کی می تونه با اینا رقابت کنه و همه سهم بازار مخابرات افتاد دست این چند نفر اما هفته گذشته متوجه موضوعی شدم که معلوم شد دارم اشتباه می کنم .


برای اینترنت خونه رفته بودم و از مخابرات منطقه مون تقاضای ای دی اس ال 256کیلوبایت کرده بودم که اومدن و وصلش کردن . قبلا از وایمکس ایرانسل استفاده می کردیم که چندان جالب نبود . گرفتاری این مخابراتیه بود که خیلی از اوقات قطع بود . دوستی گفت شاید سرعتش کمه قطع میشه رفتم تقاضا دادم که 512 کیلوبایتش کردند و سرعت بیشتر هم نداشتند ارائه بدن . درباره قطعیش هم گفت ربطی به اینها نداره و باید با شماره 2020 که مرکزیه برای همین کارها باید تماس بگیریم.


خب باز قطع می شد و من زنگ زدم به همون شماره که صدای ضبط شده ای گفت که شما در صف انتظار هستید و حداقل باید نیم ساعت!! صبر کنین . شما فکر کن نیم ساعت باید گوشی رو نگه داری . چند بار دیگه هم زنگ زدم و همین بساط بود . فرداش باران زنگ زده بود و بیشتر از نیم ساعت هم نگه داشته بود که بالاخره آقای کارشناس جواب داده بود و این قده عجول و بی حوصله که یکی دوتا نکته گفته بود و در جواب باران که آقا من نیم ساعتته پشت خطم اقلا  مشکل رو حل کنین که طرف گفته خانوم من از این وقتا ندارم و گوشی رو قطع کرده بود!


حالا من تو محل کارم شاتل دارم و می خوام بهتون بگم که ارتباط با مشتریشون بیسته به خدا . یعنی شده موردی که ما گرفتاری ای پیدا کردیم و این قده به سرعت و سرحوصله مشکل ما رو حل کردند که نگو و نپرس . راستش اول من برای خونه از همون ها می خواستم بگیرم ولی به هر شرکت خصوصی ای زنگ زدم گفتند که خطوطشون تومنطقه ما پره .


حالا دلیل توبه بنده چی بود ؟ این بود که فهمیدم که درسته اینها ظاهرا وارد عرصه رقابت با خصوصی ها شدند ولی اینا فقط ظاهری و فرمالیته است . نوع خدمات و نوع برخوردی که این دولتی ها ارائه می دن همیشه دست بالا رو به خصوصی هایی می ده که برای مشتریهاشون ارزش قائلن .


 

صید بزرگترین نیزه ماهی

دیشب فیلم شبکه اجتماعی ( The social network) محصول 4 سال قبل سینمای آمریکا رو دیدم . فیلمی که روند شکل گیری سایت فیس بوک رو توسط مارک زاکربرگ که اون موقع دانشجوی دانشگاه هاروارد بوده رو نشون می ده . منم مثل خیلیای دیگه از سال 88 (5سال بعد از شکل گیری) عضو این شبکه شدم و تونستم به این طریق با خیلی ها که ازشون بی خبر بودم ارتباط بگیرم و کلا مشتری فیس بوک هستم . گرچه در مقاطعی به خاطر فیلتر شدن این سایت و نبود فیلترشکن مناسب امکان دسترسی نداشتم . اما راستش تا حالا به این دقت به فیس بوک و روند شکل گیریش فکر نکرده بودم .


زاکربرگ 10سال قبل بعد از یه درگیری عاطفی برای انتقام از اون دختر می ره و سایت دانشگاه هاروارد رو هک می کنه و عکس تمام دخترای دانشجو رو در سایتی به اسم فیس مش می ذاره که پسرا بهشون رای بدن و سایت این قده بازدید کننده پیدا می کنه که همین می شه مقدمه ایجاد شبکه اجتماعی ای که افراد بتونن اون جا خودشون رو معرفی کنن و صفحه شخصی داشته باشن و از افکار و ایده هاشون بنویسن .


فیلم روند شکل گیری و روند رو به رشد این سایت رو در اوایلش تا وقتی که به یک میلیون عضو می رسه ( باید توجه کنیم که اون موقع اعضا فقط باید دانشجو می بودند )به ما نشون می ده که چجوری ایده هاشون رو اجرایی کردند و چجوری از یه سایت صرفا تفریحی شروع به پول درآوردن کردند .


این چندتا عدد جالبند . از سال 83 تا 88 تعداد اعضای فیس بوک رسیده بوده به 100میلیون نفر ، یعنی 5سال طول کشیده که این تعداد عضو بگیرن اما 100میلیون بعدی فقط یه سال زمان بردند و در عرض سالای بعدی هر چند ماه 100 میلیون دیگه به این تعداد اضافه شدند و الان هم رسیده اند به یک میلیارد و 100میلیون نفر. یعنی روند فوق العاده و رو به رشد اعضا رو می بینین؟

درآمدشون هم همین جوری بوده از سال 87 درآمدزایی رو شروع کردند با سالی 52میلیون دلار و این درآمد سال بعد 3برابر شد و الان تقریبا سالی 4میلیارد دلار دارن از همین فیس بوک در میارن یعنی در عرض 6سال درآمدشون 77برابر شد !!


یه جمله خوبی تو فیلم گفته شد که راز این موفقیت فوق العاده رو برای ما بازگو می کنه . وقتی اون اوائل فیس بوک در حال گل کردنه اینا تو فکر بودن که تو سایتشون تبلیغات بکنن که جمله ای طلایی رو عنوان می کنن : چرا بریم دنبال صید چندتا ماهی قزل آلا وقتی می تونیم یه نیزه ماهی گنده بگیریم ؟


امروز روز ثبت نام من بود


سال 76 که خاتمی با خبرنگار سی ان ان مصاحبه کرد نکته ای گفت که بعد توی ادبیات سیاسی رایج شد . گفت بین ایران و آمریکا دیوار بلند بی اعتمادی برپاست . حقیقت اینه که الان بین ملت و دولت (حکومت) هم همین دیوار برپاست . تو زلزله آذربایجان این رو به عینه میشد دید که مردم سعی می کردن خودشون کمک ها رو به دست زلزله زده ها برسونن نه این که به هلال احمر بدن . چرا ؟ چون به اینا بی اعتمادند .


امروزه روز خیلی آدمای عصبانی رو می بینم که دارن به دولت بد و بیراه می گن که به چه حقی می خواد یارانه ما رو نده و چرا این قده اصرار الکی می کنه و آدمای زیاد متمکن و مرفهی رو دیدم که باز هم ثبت نام کردند و این  پول رو حق خودشون می دونن . می گن ما به اینا اعتمادی نداریم .به خودمون پول رو بدن خودمون می دونیم چجوری خرجش کنیم . من زیاد تلویزیون نمی بینم ( یعنی اصلا نمی بینم !) و خبری از تبلیغات دولت به اون صورت ندارم که چه وعده وعیدهای به خلق الله داده اما می بینم که این چیزا مردم رو یه جورایی خشمگین کرده .


فلسفه یارانه دادن به همه به طور مساوی فلسفه جالبی بود البته . وقتی سالها قبل که بحث همه گیر شده بود که مردم بنزین رو تلف می کنن و دلیلی عمده اش رو ارزونی اون به واسطه یارانه کلونی می دونستند که فقط به دست ماشین دارا می رسه نه به دست همه مردم ، که اون موقع 30% مردم صاحب وسیله نقلیه شخصی بوددند . طرحی گفته شد که طی اون قیمت بنزین برسه به حدی که همه جای دنیا هست بدون یارانه و سوبسید و بیان یارانه رو علی وار بین همه ملت ایران تقسیم کنند . اونی که بنزین می زنه برای بنزینش مصرف کنه اونی هم نمی زنه بابت هرچی که خواست. فلسفه اش این بود و حق هم بود و عدالت و انصاف هم بود . البته چند سال قبل که قرار شد این اجرا بشه طرح رو گسترش دادن و آب و برق هم مشمول شد . تا این جاش قابل قبول بود .


حالا چرا دولت فعلی می خواد یارانه ها رو قطع کنه ؟ چه به شکل خوداظهاری و چه اجباری ؟ چرا می خواد بی عدالتی کنه؟ جوابش یک کلمه است .


نداری !!


اگه خواننده این جا باشین می دونین که من در ابتدا طرفدار روحانی نبودم و حتی رای هم ندادم ، اما این رو می بینم که دولت فعلی زیر بار کوهی از مشکلات دولت قبلی داره دست و پا می زنه و فعلا فرجی هم براش نیست . من حرکات دولت رو رصد می کنم کاراشون با این که کاملا مورد تایید من نیستند ( مثلا در حوزه اقتصادی) ، ولی خداییش از دولت قبلی واقعا بهتر دارن عمل می کنن .


حالا این دولت یه دولت مقروض و بدهکار و گرفتاره و پول نداره و وقتی به من و شما نده کمتر بدهیش زیاد می شه همین و بس . اصل حرف اینه . اینا ندارن به همه یارانه بدن . من به عنوان یه ایرانی دوست دارم از حق خودم بگذرم تا شیخ حسن راحت تر بتونه کشور ور از لبه پرتگاهی که درش هست دور کنه .


امروز روز ثبت نام من بود اما من اسمم رو ننوشتم نه بابت این که 182 تومنی که ماه به ماه به ما می دادن رو دوست نداشتم و لازمم نمی شد و این که ثروتمندم . ننوشتم تا یه آجر از روی دیوار بلند بی اعتمادی بین خودم و دولت برداشته باشم .




این 182 تومن !



اول این که بگیم که کدوم سفره هفت سین از همه بهتر بود . نظرات واقعا روی یه سفره تمرکز نداشت و هرکسی از ظن خود سفره ای رو دوست داشت . با این وجود سفره های احمد ، سارا و رگبار هر کدوم سه ستاره گرفتند و سفره های نرگس ، شاهین ، سمیه ، بولوت ، هتی ، عطیه و گلابتون هم دو ستاره .

واقعا سفره ها هرکدوم نوعی از ذوق و زیبایی رو در خودش بازتاب داده بود و من دو سه تاشون رو واقعا دوست داشتم و ازشون برای سال بعد خودمون ایده گرفتم .


اما بعد ....


آیا من از گرفتن یارانه ام صرف نظر می کنم ؟ صرف نظر بکنم ؟ صرف نظر نکنم ؟ راست اینه که این رقم در زندگی من رقم چندان چشمگیری نیست . یعنی این جوری نیست که اگه به من ندن زندگیم بدجوری لنگ بشه اما کمک خرج خوبیه به نسبت . خرج زندگی واقعا بالاست و هر ماه فقط 100 تومن خرج  پوشک دانیاله ! سالهای قبل رکود شدید به من اقتصاد خانواده من شدیدا ضربه زده . رکودی که باعث اصلیش همین حکومت بود.


دولت فعلی میگه شما این رقم رو صرفنظر کن که من بابت محروما ، بابت خرجهای زیربنایی ، بابت کارخونه ها ، بابت ... .خرج کنم . سوال اصلی این جاست که آیا دولت راست میگه ؟ آیا اگه ما 182 تومنمون رو نگیریم اون رو واقعا خرج درستی می کنن ، توجای درستی و برای آدم درستی ؟ این چیزیه که من به راستی بهش مشکوکم .


این یک مورد . حالا اگر این موضوع رو قبول شده بدونیم که دولت این وسط حروم و هدر نمی کنه و یارانه باید برای افراد مستحق صرف بشه و واقعا کشف افرادی که مستحق دریافت نیستند و متمکن اند این قده سخته ؟ که همه بیان و بگن چقده می گیریم و می دونیم که حداقل نصفشون هم دروغ خواهند گفت؟ راهش خیلی ساده تر از این حرفاست . روشی که می خوام بگم با درصد زیادی صحت قابل اجراست . این ها نباید اون یارانه رو بگیرن : دکترا ، تجار ، مهندسا، مدیرای دولتی، کسانی که در سالهای گذشته وام بزرگ گرفتند، کسانی که سفرهای خارجی می رن ، کسایی که ماشینای گرون سوار میشن ، کسایی که زمینهای بزرگ دارن ، کسایی که ساختمان های رنگ و وارنگ دارن ، . . .


به نظر من روحانی در این زمینه خیلی دست به عصا داره راه می ره . چرایش رو نمی دونم .