کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

دلار ، از بهمنی تا سیف


وقتی دلار تحت عامل روانی جو مثبت نیویورک روحانی روز به روز در حال کاهش بود و حتی به زیر 3000تومان رسید ، رئیس جدید بانک مرکزی ناگهان اعلام کرد که نرخ فعلی دلار کف بازار است و دلیلی ندارد این نرخ بیشتر از این کاهش پیدا کند و این روند کاهش متوقف شد و رو به افزایشی هرچند اندک گذاشت . بعد از این از افراد مختلفی بیاناتی شد مبنی بر این که چرا نگذاشت ارزش پول ملی تقویت پیدا کند و حتی او را همپایه سلف خود بهمنی دانستند .


اما حقیقت قیمت طبیعی دلار چیست ؟ من معتقدم که قیمت دلار طی این سالها به طور مصنوعی پایین نگه داشته می شد وگرنه ریال ما که دومین یا اگر بخواهیم تخفیف دهیم چهارمین پول بی ارزش دنیاست کجا و دلار قدرتمند کجا !؟ یعنی واقعا هر دلار فقط هزار تومان می ارزید؟ واقعا که این طور نبود . اما دولتهای ایران وظیفه شرعی عرفی خودشون می دونستند که از چاههای نفت بریزند پای سوبسید(یارانه) دلار به تولید کننده های خارجی و بهشون حال های سنگین بدهند . پول ملی ما بی ارزش بود و هست .


اصلا منظور از ارزش پول ملی در واقع چیه ؟ تصور اینکه ارزش پول ملی فقط در برابر ارز خارجی معین می‌شه، تصوری ناقص و نادرسته. به بیان ریشه ای تر باید بگم که ارزش پول ملی یعنی قدرت خرید پول هر کشور در بازار کالا و خدمات جهانی .یعنی اگه یه تومان بدی چی بهت می دن؟ این هم مشخصه که هرچی نرخ تورم بالاتر باشه به مقدار کمتری می‌توان کالا و خدمات دیگه گرفت . به قول دکتر نیلی « هرچه نرخ تورم بالاتر رود ارزش پول نیز کاهش خواهد یافت».


و چی تورم رو بالا می بره ؟ بهره وری پایین که از سرمایه گذاری های غلط و سیاستهای غلط تر اقتصادی دولت قبل حادث شده . وقتی ما تورم دو رقمی داریم . چیزی که در دنیا دیگه نیست ( سال قبل مجموعا از 220کشور دنیا ، 18 کشور تورم منفی، 5 کشور تورم صفر و 192 کشور تورم تک‌رقمی داشته‌اند!!) پس طبیعیه که پولمون هم بی ارزش و بی ارزش تر بشه و حالا که مهار این وضع از دست حکومت در رفته ،قیمتش مثل فنری که مدتها فشرده شده بوده به بالا جهیده و از 3000 گذشته .


گرفتاری این بوده که این افزایش قیمت زیاد ارز رو ما قبلا هم داشتیم . چه در دوره دولت موسوی ، چه رفسنجانی و چه خاتمی .در ابتدای دولت موسوی دلار 27تومان بود که در انتها به 120تومان رسید (یعنی ۴برابر) . در انتهای دولت رفسنجانی به 480تومان سید  (یعنی ۴برابر) و در انتهای دولت خاتمی به 900تومان رسید (یعنی ۲برابر) و این رقم برای دولت احمدی نژاد رسید به 3100 (یعنی۳برابر).


خب ، گرفتاری عمده ای که الان وجود داره در واقع گرانی دلار نیست که اگر دلار به قیمت طبیعی خودش بود بسیاری از گرفتاریهای امروز نبود ، بلکه بی ثباتی سیاستهای اقتصادی حکومتها و به طبع اون بی ثباتی قیمت اون و بقیه مخلفاتشه که به طور مستقیم روی همه کالاها و خدمات تاثیر فوق العاده نامطلوبی می ذاره و نمی ذاره من تولید کننده و فروشنده و توزیع کننده بدونم تکلیفم چیه و چه گلی باید الان یا هفته دیگه یا ماه دیگه به سر بگیرم ؟ این بی ثباتی برای این کشور سم بسیار مهلکیه که هر روز به پیکره نحیفش داره تزریق می شه .


کاری که الان روز آقای سیف و تیم اقتصادی شیخ حسن باید بکنند اینه که با سیاستهای اقتصادی صحیحشون و بدون تزریق بیش از حد ارزهای نفتی اقتصاد رو ثباتی بده اون وقته که دلار هم قیمت واقعی مناسب و بی تنش خودش رو پیدا میکنه تا همه تکلیف زندگی خودشون رو خوب بفهمند .


فقط یک علم داریم ، آن هم علم آمار است !


 

دیروز که بالاخره مرکز آمار به طور رسمی اعلام کرد که نرخ رشد اقتصادی ایران سال قبل بوده منفی 5.5% ! ، نرخ رشد اسفباری که در کل 20 سال گذشته بی‌سابقه بوده و همین طور گفته هم که بیشترین نرخ رشد اقتصادی 20 ساله اخیر در سال 81 و همزمان با دولت سیدمحمد خاتمی بود که به 9% رسیده بود ، با خودم گفتم ای دل غافل ، این گرفتاری کی مملکت رو زمین بزنه معلوم نیست والا .


حالا اگه فکر کنین منظورم از گرفتاری ،منفی بودن رشد اقتصادیه باید بگم که نخیر اشتباه دارین فکرمی کنین ،منظور من از گرفتاری این همه اعداد عجیب غربیه که هر از گاهی از دهان مبارک یه مسئولی خارج میشه و ظاهرا از علم آمارمشتق شده !


راستش آمار و کاربرد متنوعش از زمان انتخابات 88 به شدت در جامعه گسترش پیدا کرد . از زمانی که رقبای احمدی نژاد یعنی موسوی و کروبی و رضایی با استناد به اعداد و ارقام سایتهای دولتی و بانک مرکزی ،عملکرد اون رو نقد می کردند و در جواب تلاش مذبوحانه اونها هم احمدی نژاد آمارهای اونها رو بیخودی می دونست و آمارهای جدیدی از رشد و پیشرفت تعالی اقتصادی مملکت ارائه می داد. از اون موقع بود که آمار وارد زندگی مردم عادی شد. طبق آمارهای اونها اکثر شاخصها متزلزل و خراب بودند و طبق آمارهای احمدی نژاد همه چیز خوب بود و بهتر از این در تاریخ 2500ساله ایران تا حالا نشده بود و خوبی این بود وقتی دوباره احمدی نژاد سر کار برگشت  دیگه ازاون آمارهای مایوس کننده هم خبری نبود.


این جا بود که مردم فهمیدند علم آمار عجب شاه کلیدی است و به هر دری بزنند باز می شود فقط بستگی داره که به دست کی باشه این علم . خوبی این علم هم این بود که مراکز مختلفی بودند که درباره یک موضوع واحد آمارهای گوناگونی می دادند . مثلا درآمد نفت رو مرکز آمار یک عدد اعلام می کرد ، بانک مرکزی آمار دیگری و وزارت نفت عدد دیگری . یا برای درآمد گردشگرها و رشد اقتصادی و میزان بیکاری و سرمایه گذاری خارجی و گمرکات اعداد مختلفی رونمایی می شد که البته همه اونها یک وجه مشترک داشتند . همه اونها خوب و پرفکت بودند و نشون از مملکتی با اقتصاد بالنده و پویا و به کوری چشم آمریکا ،نامبر وان می داد . 


خب برگردیم سر اولین خطی که براتون نوشتم .مرکز آمار به طور رسمی اعلام کرده که نرخ رشد اقتصادی پارسال منفی 5.5% بوده و اگه یادتون باشه احمدی نژاد چند روز قبل ازاین که از کار بیاد کنار توی برنامه ای تلویزیونی رسما اعلام کرد که  نرخ رشد اقتصادی پارسال مثبت 5.5% . یعنی در عرض مدتی کوتاه 11% اختلاف ایجاد شده!! 11% تو نرخ رشد اقتصادی یعنی هیولا .شاید بعضی در این جا علم آمار رو بخواهند زیر سوال ببرند ولی باید بگم که نوچ . به نکته اش دقت نکردین دوستان .


نکته مهم اینه که اعداد دولت قبلی و فعلی با هم یکی هستند و فقط یک مثبت و منفی با هم فرق دارند که اون هم قابل نیست و خودمون رو براش اذیت نمی کنیم . به قول فروغ فرخزاد ، آمار را به خاطر بسپار . . . اقتصاد مردنی است!


....


کامنت برگزیده


صحرا گفته :
به عنوان یک فارغ التحصیل رشته آمار لازم است به اطلاعتون برسونم که در علم آمار مبحثی داریم به نام اینکه چگونه با آمار دروغ بگوییم ! حتی کتابی هم با این نام داریم !
همیشه هم لازم نیست اعداد و ارقام اشتباه باشه. حتی با اعداد درست هم میشه دروغ گفت !
مثال می زنم. فرض کن این رقم ها مربوط به تولید یه محصولی توی 4 سال اول رییس جمهوری و چهار سال دومش در زمان خاتمی و احمدی باشه .
مثلا برای خاتمی 4 سال اول باشه 4000 تن و 4 سال دوم باشه 5500 تن
و برای احمدی 4 سال اول باشه 500 تن و سال دوم باشه 1000 تن
در زمان خاتمی رشد می شه 37 درصد و در زمان احمدی می شه 100 درصد .
و اینجا این می شه رشد بالای اقتصادی !اگر چه در زمان خاتمی 1500 تن افزایش داشتیم و در زمان احمدی تنها 500 تن!
متوجه شدی دیگه ؟

 

بیزینسی بزرگ به نام بن 10


فکر نکنم کسی باشه که سریال کارتونی بن تن رو نشناسه ازبس که هر اسباب بازی فروشی و لوازم تحریری و کیف فروشی ای که میری عکسهای بن و موجوداتش خودنمایی می کنند . ولی برای اون عده که هنوز نمی شناسن باید بگم که کارتونیه که شرکت آمریکایی کارتون نت ورک از سال 2005 (1385) ساخته و روانه پخش کرده که مدتی هم هست که در ایران دوبله میشه و هر چند وقت یک بار دی وی دی اون بیرون میاد .


بن 10 داستان یک پسر بچه معمولی آمریکاییه که وقتی که همراه پدربزرگ و دخترعموش به مسافرت رفته بودند دستگاه کوچیکی در جنگل پیدا می کنه که عین ساعت مچی به دستش می چسبه و به اون قدرت مافوق بشری میده که باعث می شه بن به 10هیولای مختلف قهرمانی تبدیل شه و برضد شر در تمام جهان به مبارزه بپردازه .


این کارتون وقتی که در آمریکا و بقیه نقاط جهان هم پخش می شد بچه های زیادی رو به طرف خودش جلب کرد . کم پیش میومد که یه ابرقهرمان یه پسر بچه باشه.حتی رکورد سری پرطرفدارلاک پشتهای نینجا رو که سالهای سال پرفروشترین و محبوبترین کارتون ایالات متحده بود رو هم شکست . الان چند سالی هم هست که دنیای بچه های ایرانی رو تسخیر کرده و هنوز هم که هنوزه هر چندوقت یه بار یکی از قسمتهای جدیدش دوبله شده میاد بیرون .


بنیامین ما که رسما عاشق این بن و موجوداتشه و این قده هر روز درباره بن و چاردست و موجود یخی و آتش مرداب و موجود عظیم الجثه و . . . شون حرف می زنه که باورتون نمیشه . هر سی دیش که میاد ذوق می کنه که بره بخره ، روی تمام دفتر مشقهاش عکس بن تنه ، عکس کیف مدرسه اش بن تنه ، به دیوار اتاقش عکس بن تنه ، بازی های کامپیوتری ای که بازی می کنه بن تنه ، عروسکهای موجودات بن تن بیشتر اسباب بازیهاش رو تشکیل میدهند ، حتی عکس ملافه و بالشش هم بن تنه !


                

تعدادی از موجودات عروسکی بن تن که بنیامین داره(عکاس : بنیامین سپهری)


حالا چیزی که می خوام بگم این نیست که این جور کارتونها چه تاثیراتی تو روح و روان بچه ها می ذارن و یا این که اهداف بلندمدت سازنده ها چیه و یا . . .


اما می خوام بگم شم اقتصادی این سازنده ها بیست بیسته . تو سری اول ، بن دارای 10موجود عجیب غریب بود و خب اسباب بازی های همون 10موجود ساخته می شد و به فروش می رفت . اینها دیدندکه نه بابا این بن ، معدن طلایی هست برای خودش و هر چی اینا می سازند عین باقلوا داره فروش میره و مشت مشت پوله که می ره تو جیبشون ، اومدند و تو قسمتهای بعدی تعداد این موجودات رو تصاعدی بالا بردند و به نظرم الان بن می تونه به چیزی حدود چل پنجاه تا موجود تبدیل بشه! و خب همه اینها هم اسباب بازیهاشون ساخته می شه و بچه هاهم از ننه باباها می خوان که اینا رو هم براشون بخرن .

 

....


کامنت برگزیده


نیره گفته :  مسئله اینه که اینها کارشون رو خوب بلدن و بر اساس علم روان شناسی فیلم و سریال و کارتن می سازن. اینه که کارشون خوب میگیره!

درحالی که ما در ایران روان شناسی نداریم اصلا. علمش بومی نیست. همه ش ترجمه س. اینه که روان شناسها توی حل مشکلات مردم موندن چه برسه به اینکه بخوان فیلم و سریال هم بسازن! مشخصه که علم وارداتی با هیچ کدوم از شئون زندگی ما همخونی نداره
مسئله دیگه اینکه ما فقط فیلم می سازیم که کارگردان و بازیگرمون نون بخورن. نه به فکر تاثیرگذاریش هستیم و نه به فکر درامدزایی.
تا وقتی ههمه چی به چاه نفت وصله از کیفیت بالا خبری نخواهد بود

                    



اقتصاد منتظر

 

ده پونزده روزیه که اوضاع کارم خیلی راکده و این جوری که پیش می ره و بوش میاد همه دست نگه داشتن ببینن که کی قراره بره رئیس دولت شه .   

 

متاسفانه طبیعی هم هست . نه این که 80% اقتصادمون دست دولته و دولت هم درست کار نکنه همه بخشها می خوابن و الآن هم هیچ مدیر دولتی ای هم دست و دلش به کار نمی ره و هیچ کار درست درمونی انجام نمی شه (جز کارهای رفع تکلیفی و باری به هر جهتی ) وضع همینه که هست . به قول ترک ها بودور که واردی . 

 

همه فقط صبح می رن کارت می زنن و عصر برمی گردن خونه شون ،چون می دونن دوره بعد دیگه سر اون کار نیستن و برای چی باید خودشون رو خسته کنن ؟ 

 

و حالا تکلیف مای بیچاره بخش خصوصی که باید کار کنیم تا درآمد داشته باشیم و کارمند نیستیم چیه معلوم نیست والا ؟!

 

 

عادت می کنیم

 

بانک مرکزی اعلام کرده تورم در ایران 30درصده . فقط 30% ! که ماها 100% و بیشتر حسش کردیم . ولی اینا می گن 30% و خب باشه . اما گرفتاری عمده تری که هست اینه که متاسفانه و با قلبی پر اندوه باید بگم که ما به این وضع افتضاحمون عادت کردیم .  

 

اگه توی اتاق کثیفی زندگی کنیم که چرک از در و دیوارش بره بالا و آشغال همه جاش ریخته شده باشه ،یه مدتی که بگذره این وضع برامون عادی می شه . این عددها هم برای ما خیلی عادی شده و باهاش خیلی هم عادی برخورد می کنیم . 

 

ای مردم این رو بدونین که همچین تورم مسخره ای دیگه تو دنیا نیست که نیست . ای ملت  این رو بدونین که سال قبل مجموعا از 220کشور دنیا ، 18 کشور تورم منفی داشتن و  5 کشور تورم صفر . ای امت این رو بدونین که 192 کشور هم تورم تک‌رقمی داشته‌اند در حد 4 یا 5درصد ! و ای ایرانیان غیور این رو بدونین که فقط سه کشور ابر تورم داشته اند . یکی از اون سه تا ماییم .  

 

گرفتاری اینه که دیگه برای ما تورم 20درصدی و 30درصدی و 40درصدی فرقی نمی کنه . در حالی که یک درصد افزایش تورم در کشورهای دیگه  می‌تونه مخاطرات سیاسی زیادی براشون داشته باشه. تا زمانی که این پذیرش همگانی هست  طبیعتا اراده‌ای هم برای کنترل تورم وجود نخواهد داشت. 

 

ماها رو به این وضع عادت دادند .