کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

مدال طلای انرژی ما


                                                                                        ترکیب مصرف انرژی در ایران

این روزهای آخر پاییز که هوا داره سرد و سردتر می شه و طبیعتا استفاده از شوفاژها ، رادیاتورها ، فن  کوئل ها ، بخاری های نفتی و گازی ، پکیج ها ، ... بیشتر و بیشتر، من رو یاد آماری انداخت که متاسفانه دونستنش آدم رو حسابی ناراحت می کنه . اون آمار مربوط به مصرف انرژی ما بود که معاون پژوهشی رئیس جمهور اعلام کرد و مقایسه ای که با کشورهای دیگه شده بود .


گه بهتون بگم که ما ایرانیا ، با فقط 75میلیون نفر ، 2برابر چینی ها که 17برابر ما جمعیت دارند و 4 برابر هندی ها که 15برابر ما جمعیت دارند مصرف یا به زبون راحت تر تلف کردن انرژی داریم ، براتون عجیب نیست؟ شاید بعضی هاتون بگین که خب مثلا هند کشور گرمیه و چین هم مردمش فقیرند و نمی تونن انرژی رو مصرف کنن که حرف دقیقی نیست ولی درباره این که مصرف ما به اندازه 8برابر کل قاره اروپاست چی می گین ؟ اروپا هم هم جای سردتریه و هم مردم مرفه تری داره و این که جمعیت قاره اروپا 10برابر جمعیت ماست ؟ دوست من که مدتیست به دانمارک مهاجرت کرده از صرفه جویی مردم اون دیار تو گرم کردن خونه هاشون در شگفتی فرو رفته . دانمارکی که جزء مرفه ترین کشورها و مردمش جزء شادترین مردم دنیا هستند . 


تو دنیای امروز انرژی جای حساسی رو در معادلات جهانی بازی می کنه و نمی دونم ما داریم با خودمون چی کار می کنیم که داریم این جوری منابع تجدید نشدنیمون رو نابود نابود می کنیم ؟


....


کامنت برگزیده


آقای خونه گفته : دوستی داریم اهل روسیه. برای کاری چند ساله که ایرانه. اغلب اوقات حتی اواخر پائیز که میریم شوفاژهای واحدش خاموشه! میگه هوا که هنوز اونقدر سرد نشده!! ولی لباسهایی که میپوشه رو باید ببینین. میگه یه ضرب‌المثل روسی هست به این مضمون: هوای سرد و گرم وجود نداره، لباس مناسب و نامناسبه که باعث میشه هوا سرد یا گرم به نظر بیاد!

گمون نمیکنم تو سیستم آموزشی و فرهنگی ما چیزی راجع به فرهنگ مصرف صحیح (نه لزوماً صرفه‌جویی، اسمی که ایرانی‌ها امل و بی‌کلاس می‌دونن) وجود داشته باشه.


تولستوی بوشهری


                              


برای این شب جمعه ای اگه دلتون خواست برین سینما ، یه فیلم رو بهتون معرفی کنم به اسم تنهای تنهای تنها که ایده خوب و جالبی داره . دوستی یه بچه بوشهری ماهی فروش با یه بچه روس که باباش جزء تیم روسهایی است که برای نیروگاه اتمی بوشهر کار می کنن در حالی که نه این روسی بلده و نه اون فارسی ! و فضا سازی متفاوتی ازبوشهر که نسبت به فیلمهای امروزه می بینیم و در کنارش استفاده ای به نسبت مناسب از موقعیت سیاسی روز که مذاکرات ایران با گروه 1+5 است .


اما فیلم که تا وسطاش خوب و بامزه پیش می ره یواش یواش می افته تو دست انداز و از شروع یک چهارم پایانی فیلم ، می افته به وقت تلف کردن و کش اومدن و گذاشتن جملات گنده گنده تو دهن کودک دبستانی ماهیگیر ما و سانتی مانتالیسمش شدیدا می زنه بالا در حالی که من تماشاگر ما به ازایی در قبالش ندیدم و نمی دونم این موج احساسات آخر فیلم که بازیگرها نشون میدن اصلا برای چیه واقعا ؟!


اما مجموعا دیدن این فیلم رو برای کسایی که می خوان یه فیلم به نسبت متفاوت با جریان امروز سینمای ایران ببینن ، توصیه می کنم ، مخصوصا  تماشای بازی اون بچه بوشهری و بامزه حرف زدن اون بچه روس رو .


....


کامنت برگزیده


سهیل گفته : اون حرفها که تو دهن بچه بود نه این که خوانده بود
فقط اسم ها رو شنیده بود
و گنده پرانی می کرد
نشان به آن نشان که سر مدرسه به معلم هایش فهماند
که روسی بلد است!!!
و نامه تنهایی اش
دیگر برخواسته از عشق و دستی بود که خود انقلابی در آدم ایجاد می کند. 


تاخیر فاز تاریخی ما




بالاخره و به دلیلی نامعلوم نه حسن روحانی به مراسم تدفین و بزرگداشت نلسون ماندلا رفت و نه حتی هیچ یک دیگر از مقامات رده پایین تر ! در حالی که در تصاویری که از اون مراسم منتشر شده هر آدمی که برای خودش اسم و رسمی داشته اونجا حضور داشت . از کل روسای جمهور قدیم و جدید آمریکا گرفته  ، تا فرانسه و انگلیس و دانمارک . از مقامات مذهبی بلند پایه واتیکان گرفته تا دبیرکل های سازمان ملل . از حامد کرزی افغانستان گرفته تا روسای کشورهای آمریکای لاتین و آفریقا .


فقط ما نبودیم و نمی دونم چرا ؟ تو این چند روز اخیر ،من و امثال من زیاد به فواید این سفر اشاره کردیم و در جاهای مختلف از روزنامه و خبرگزاری گرفته تا مصاحبه و وبلاگ ،که هیچ تاثیری نداشت که نداشت و من واقعا متاسفم .


من با این که به بسیاری از کارهای احمدی نژاد انتقاد دارم ولی فی المثل در همچین مورد مشابهی به مراسم تدفین چاوز رفت . در حالی که مقام نلسون ماندلا کجا و مقام چاوز کجا ؟ این چیزی بود که روحانی باید انجام می داد و حداقل نوعی پرستیژ برای خودش و کشورش به ارمغان می آورد .


به نظر من چیزی که هست ما ایرانی ها از بالا تا پایینمون در اتفاقات ناگهانی قادر به تصمیم گیری سریع و به موقع نیستیم و این قدر محافظه کارانه دو دو تا چهارتا می کنیم که فرصت ها مثل باد از دست میره .


اوه البته ببخشین . هجوم بی فاصله مون رو به صفحه فیس بوک مسی و فرناندا لیما و به گند کشیدن این صفحات ، رو یادم رفته بود . رفلکسمون این جا بیست بود !!


پیوست : مجموعه عکسی رو از مقامات شرکت کننده در مراسم می تونین این جا تماشا کنین .


....

کامنت برگزیده 


ترمه گفته : با اطمینان میگم قضیه تاخیر فاز و بی توجهی نیست. اصلا هم انتظار نداشتم شرکت کردن احمدی نژاد در مراسم چاوز رو به عنوان نمونه مطرح کنید! (این کجا و آن کجا!!!)
من هم دوست داشتم آقای روحانی هم به عنوان نماینده ی من و کشورم توی اون مراسم شرکت می کرد. چرا خودش دوست نداشته باشه؟ چطور ممکنه رئیس جمهور نسبت به این مراسم مهم بی توجه باشه و افتخار حضور توی این مراسم رو از دست بده؟ چه دلیلی داره؟؟؟؟؟؟
یادمه دوره ی اصلاحات و حتی تا چهار سال بعدش من یکی از کسایی بودم که خیلی به خاتمی اعتراض می کردم و گاهی اون رو مقصر می دونستم اما رخدادهای چهار سال گذشته و به خصوص انتخابات 92 بهم نشون داد که بهتره کمی هم به خرد بزرگترهای دلسوز اعتماد کنم. شرایط واقعی با چیزی که من می بینم و توقع دارم متفاوته.

حاج حسین شریف


                


"سخنان شریعتمداری با شورو هیجان دانشجویان روبرو شد و یکصدا فریاد حاج حسین دوستت داریم سردادند" . این توصیفی بود که روزنامه کیهان از سخنرانی شریعتمداری در دانشگاه صنعتی شریف کرد !! سخنرانی ای که سراسر شعار علیه مشی او و روزنامه تحت امرش بود و بارها به متلک گویی حاج حسین به دانش جویان شعاردهنده انجامید به طور مثال جایی گفت "شما مدیون بچه حزبی‌اللهی‌ها هستید که ولی نعمت شمایند ، زیرا اینها روز حادثه کف خیابانها بودند، اما شما در آن زمان داشتید شیرکاکائو و شیر قهوه‌تان را می‌خوردید!"  می توانید کل کل های دانشجوها و شریعتمداری را در این لینک بخوانید .


. . .


راستش برای امروز متنی تحلیلی را درباره حسین شریعتمداری و منش و روش او نوشته بودم که می خواستم در ادامه پاراگراف بالا بگذارم تا بخوانید اما . . . راستش هر چه خواندمش و بیشتر رویش تعمق کردم دیدم با توجه به شرایط موجود ،متنی است به قول فردوسی پور فرامنشوری و غیر قابل پخش . پس خودم به دست خودم پاکش کردم و فلذا دست به نقد همین پارگراف اول را از بنده بپذیرید و این دو عکس که در یکی سیدمحمد خاتمی را نشان می دهد که دیروز در دفتر یادبود نلسون ماندلا را در سفارت آفریقای جنوبی نوشت و در دومی دست خط بسیار زیبای او را از نزدیک می بینیم .


        
         


به امید آن که روزی ام که بشود بدون لکنت زبان حرف زد !



فرصت مراسم تدفین



شنیده ام در حالی که برای شرکت در مراسم تدفین نلسون ماندلای کبیر  ، باراک اوباما و تمام روسای جمهور سابق در قید حیات آمریکا ( یعنی جرج بوش و بیل کلینتون همراه با همسرانشون ) به آفریقای جنوبی قراره برن ، از ایران فقط قراره معاون روحانی و وزیر خارجه ما شرکت کنند و حتی سفرسیدمحمد خاتمی هم که برای شرکت در این مراسم ابراز تمایل کرده بود در هاله ای از ابهام و ممنوع خروج بودن یا نبودن پیچیده شده !


شنیده ام اون مرحوم مغفور خلدآشیان ، با جمهوری اسلامی دوستی ای داشته و چندین دیدار صمیمانه با رفسنجانی و خاتمی و مقام معظم رهبری . بهتر نیست از این موقعیت، که چشم همه دنیا بهشه ، ایران بهره گیری بهتری کنه و ما تو سطح بالاتری مثل بقیه کشورهای دیگه در مراسم شرکت کنیم ؟ سطحی که در شان نلسون ماندلا باشه ؟