کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

درویش در پست دولتی



تو بچه های محیط زیست ،من کسی رو فعال تر از محمد درویش در عرصه آنلاین و اینترنت نمی شناسم . اون سالهاست که مخاطبای خودش رو از این گروه اینترنت برو ، پیدا کرده و تونسته یواش یواش دغدغه های زیست محیطی رو به متن گروهی بالقوه از ایرانیانی ببره که مستعد دریافت و پذیرش این واقعیات بوده اند . وب سایتی راه اندازی کرده ، وبلاگی درست کرده ، توی تلویزیون حضور پیدا کرده ، توی رادیو گفتگو می کنه ، توی روزنامه ها مقاله می نویسه و همه اش دل سوزی می کنه برای طبیعت و زیست بوم این سرزمین . تلاشهای اخیرش برای حمایت از یوزپلنگ ایرانی و معرفی اون به وسیله تیم ملی فوتبال در برزیل رو می بینیم .


خبر خوبی هفته قبل شنیدم که در سازمان جدید محیط زیست قبول مسئولیت کرده تا آموزش و مشارکت مردمی رو رشد و ارتقاء بده و این بهترین پستی بودکه می تونستند به محمد درویش عزیز بدهند . خودش تو صفحه فیس بوکش نوشته :درود بر دوستان عزیز و مهربانم. سپاس از شور و مهری که در دنیای مجازی در پی شنیدن خبر قبول مسئولیتم در حوزه اموزش و مشارکت مردمی دادید و ببخشید اگر نتوانستم یک به یک به همهی تبریکها پاسخ دهم؛ مشارکت، آموزش و محیط زیست، حوزهای است که... فکر میکنم اگر دچار لکنت نشود و به درستی چرخش به چرخد، چرخ طبیعت ایران هم خواهد چرخید. زیرا باورم این است که دولت بدون ملت حرفی برای گفتن ندارد و به ویژه در حوزه محیط زیست باید با روشنگری و ظرفیتسازی بایسته تلاش کرد تا این مهم بیشتر از هر حوزهی دیگری تحقق یابد. ایمان دارم که دست به دست هم خواهیم توانست گامهای بلندی برداریم و به کمک یکدیگر حال طبیعت ایران را بهتر کنیم. به همین دلیل همچنان دریافتکننده نظرات و پیشنهادها و انتقادهای شما هستم. همچنین به زودی برنامه کاری خود را بر روی وب منتشر خواهم کرد. سرفراز و برفراز باشید و بمانید .


از درویش حمایت کنیم با پیشنهادهامون ، با انتقادهامون و با همکاری هامون .



. . . 

 

 کامنت برگزیده


باران پاییزی گفته :
حمد درویش انسان بزرگیه. من توی یه NGO محیط زیستی توی گیلان فعالیت می کردم با خیلی از بزرگان محیط زیست که واقعن زحمت کشیدن و خون دل خوردن در این عرصه کار کردم:مه لقا ملاح و تیمش که در کل ایران فعالیتهای محیط زیستی رو نهادینه کردن، دکتر کهرم عزیز، مرحوم هرمز اسدی که برای فک های خزری زحمت کشید و در راه محیط زیست جان خود رو فدا کرد، مژگان جمشیدی نازنین که با دل نترسش خیلیها رو توی سازمان کذایی محیط زیست به زانو در آورد و محمد درویش و انجمن سازمانها و مراتع که دلسوزانه از زمانی که شناختمشون تلاش بی شائبه ای از خودشون نشان دادن.
سال 87 و در گیرودار قطع درختان کهنسال در استان گیلان به حق محمددرویش و تیمشون از هیچ کوششی کم نگذاشتن در حمایت از این درختان کهنسال و در همایشی هم برای گروه محیط زیستیمون ارائه دادند آگاهتر مون کردند نسبت به این موضوع.
تبریک به آقای محمد درویش که این پست دولتی بهشون تعلق گرفت و استاد کهرم نازنین که مشاور رییس سازمان محیط زیست ایران شدند که انصافن شایسته ی چنین عنوانهایی هستند.
امیدوارم وجود بی خودیها و سازناکوکها اذیتشون نکنه و بتونن کارشون رو با قدرت هر چه تمام تر پیش ببرند.
ممنون از شما که رسالت این بزرگ مرد رو عنوان کردید و امیدوارم بتونیم حمایشن کنیم که حفظ محیط زیست به کمک تمام مردم نیاز داره نه قشر و گروه خاصی.

دو نکته در باب بی توجهی عمومی به آلودگی هوا


این برای من واقعا سوال شده که چرا با این که همه می گوییم هوا بسیار آلوده است اما تقریبا هیچ کسی اعم از با سواد و بی سواد به این موضوع اهمیت نمی دهند و اولویت قائل نیست؟!! تا این که دیروز نظر احمد آریایی نژاد عضو کمیسیون بهداشت مجلس را خواندم که نکته ای را مطرح کرده بود که به نظرم جالب است .


او گفته: «بی توجهی به مسئله آلودگی هوا ناشی از دو دلیل است. اول اینکه آگاهی عمومی درباره این موضوع کم است و دوم اینکه ممکن است آگاهی وجود داشته باشد اما نسبت به آن یقین وجود ندارد .به طور مثال همه ما می دانیم که روزی خواهیم مُرد و حساب و کتابی در قیامت وجود خواهد داشت؛ اما بازهم گناه می کنیم و موجب آزار دیگران می شویم. علت این امر این است که می دانیم، اما یقین نداریم و می گوییم هنوز خیلی فرصت داریم و شاید قیامتی نباشد .اگر کسی بداند امروز آخرین روز عمرش است سبک زندگی وی بسیار تفاوت خواهد کرد


آریایی نژاد با بیان اینکه این دو موضوع درباره هم مردم و هم مسئولین صدق می کند گفت: «مسئولین از دل همین مردم بیرون می آیند. چنانکه هیچکس نمی آید سراغ نماینده مجلس و بگوید چرا هوا آلوده است و فقط برای وام و شغل به نماینده مراجعه می کنند. یکی از راهکارهای کاهش آلودگی هوا افزایش اطلاعات و آگاهی مردم است و اینکه این آگاهی نهادینه شود و مردم یقین کنند آلودگی هوا مشکلات عدیده ای برای آنها ایجاد می کند و لذا به دنبال پیشگیری باشند.


....


کامنت برگزیده


من گفته : من فکر می کنم وضعیت محیط زیست توی ایران مثل وضعیت حقوق بشر و شاید حتی بدتر از اون سال ها زمان ببره تا راه خودش رو پیدا کنه...


وقتی دود مدرسه را تعطیل کرد





زمان : 6 آذر 92
مکان : درب دبستان
عکاس : رگبار سپهری

پیروزی اراده


چند شب قبل که فیلم کن – تیکی (Kon – Tiki) ،محصول 2012 ، رو گذاشتیم و دیدیم ، فیلمی که کاندیدای اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان هم بود چیزی به ذهنم رسید که بد نیست به شماها هم بگم .


حقیقتا ساختار فیلم من رو خیلی جذب نکرد . شاید به خاطر این که به نظرم اون داستان ظرفیت 118دقیقه رو نداشت . شاید اگه در 90دقیقه جمعش می کرد فیلم خاص تر و جذاب تری هم می شد . البته صحنه های قشنگ و چشم نواز از اقیانوس توش کم نیست و حقیقتا تلاش اون گروه برای عبور از اقیانوس و رسیدن به خشکی فقط با یه کلک ابتدایی قابل توجه هم هست .


کن تیکی داستان واقعی یه گروه نروژی است که برای اثبات یه نظریه به جامعه آن روز دنیا که با کلکهای ابتدایی بود که اهالی پرو با طی 3500کیلومتر به جزایری در اقیانوس آرام مهاجرت کردند خودشون اون کلک رو می سازندو راهی اقیانوس می شوند .

                                                         

حالا نکته ای که من می خوام به شما بگم چیه ؟ این هست که آدم وقتی می بینه این اروپایی ها و اعقابشون ،آمریکایی ها ، الان آقای دنیا هستند بی خود و بی جهت نبوده . یارو نروژیه خونه زندگیش رو ول کرده خودش رو تو مهلکه انداخته که بتونه نظریه اش رو اثبات کنه ( حالا اثبات این نظریه چه فایده ای برای این بابا داشته رو من نمی دونم ) . این اروپایی ها همشون همین طوری بودند ،تلاش گر و پیگیر.


همین کشف قاره آمریکا به دست اینها مگه جز با همت و اراده به دست اومده ؟ می خوام بگم که اگه این ها موفق اند چون اجدادشون پوستشون کنده شده تا همه دنیا رو زیر سلطه خودشون در بیارن . با خوردن و خوابیدن نبوده که نبوده .


تو این صدها سالی که ما در غفلت و تعصبات کور زندگی کردیم امثال همین نروژیه کارها کرده اند کارستان .


....


کامنت برگزیده


آقای خونه گفته : حرف شما در مورد اراده و ... درست ولی فرض کن شما خودت همین فردا تصمیم بگیری کل ایران رو پیاده طی کنی. حالا به هر هدفی. کی ازت حمایت میکنه؟ مسائل مالی خانواده‌ت چی میشه؟ اصلاً چه نهاد حمایتی هست؟
یکی از دوستان که تو فنلانده از طرف محل کارش تشویق شده بره تو دو ماراتن شرکت کنه و لباسی بپوشه که روش آرم "محافظت از حیوانات بی‌خانمان در خطر انقراض" هست. یعنی اسپانسرش شدن. بره دو هفته تمرین کنه و بعدشم بدوه و این مدت ماموریت محسوب بشه و ...
اینکه ما تنبل شدیم و فرهنگش نیست و ... درست. خودم قبول دارم. ولی نمیشه توقع داشت یهو همه متحول بشیم. مثل این میمونه که شما بچه‌تو به امان خدا رها کنی و بعدش که نرفت درس نخوند بگی عجب بچه‌ی .. هست. شما میبریش مدرسه، هزینه‌هاشو تقبل میکنی، حالا اون یا مستعد از آب درمیاد و خودشم تلاش میکنه و به مدارج بالا میرسه؛ یا اینکه نصفه کاره ول میکنه که دیگه واقعاً خودش مقصره.
خدایی کی تو ایران از چنین کاری حمایت میکنه؟ یه خانم میره با هزار مصیبت و مسخره‌بازی رکورد شنا تو آب آزاد رو میشکنه بعدش میگن چون لباست مورد تأئید ما نبوده رکوردت ثبت نمیشه. تلاش و پیگیری رو از اون بنده‌خدا بپرس.


تقدیر و تشکر !



می خواستم از تمام دوستایی که تو این چند روز زحمت کشیدن و درباره پرستار بچه نظر دادن و راهنمایی کردن تشکر کنم که وقت گذاشتن و محبت فراوون کردند و ببخشن که نشد این روزها پای همون کامنتها جوابشون رو بدم که گرفتاری هایی بود وهمون طور که ذکرش رفت حال روحی چندان مساعدی هم نداشتم .


 ما فعلا تصمیم رو بر این قرار دادیم که باران دنبال یه نفر دیگه برای دفترش بگرده که استخدام کنه و تا این مدت که اون شخص مورد نظر پیدا بشه و یواش یواش کار رو هم یاد بگیره ، فعلا از اطرافیان برای نگهداری از بچه ها کمک بگیریم تا کم تر نیاز به حضور مستقیم تر باران باشه . امسال هم بگذره و ببینیم چه باید بکنیم .


خبرهای خوبی هم که از جهت سیاسی و بعد اقتصادی داریم می شنویم . واقعا دست مریزاد دارن این تیم شیخ حسن . تو این 3ماهه که خوب فعالیت کردن و با سیاست و درایت جلو رفتن . آفرین و صد باریکلای مخصوص به جوادآقای خودمون .

فعلا زیاده دیگه عرضی نیست .تا پست بعدی به درود .