کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

بیزینسی بزرگ به نام بن 10


فکر نکنم کسی باشه که سریال کارتونی بن تن رو نشناسه ازبس که هر اسباب بازی فروشی و لوازم تحریری و کیف فروشی ای که میری عکسهای بن و موجوداتش خودنمایی می کنند . ولی برای اون عده که هنوز نمی شناسن باید بگم که کارتونیه که شرکت آمریکایی کارتون نت ورک از سال 2005 (1385) ساخته و روانه پخش کرده که مدتی هم هست که در ایران دوبله میشه و هر چند وقت یک بار دی وی دی اون بیرون میاد .


بن 10 داستان یک پسر بچه معمولی آمریکاییه که وقتی که همراه پدربزرگ و دخترعموش به مسافرت رفته بودند دستگاه کوچیکی در جنگل پیدا می کنه که عین ساعت مچی به دستش می چسبه و به اون قدرت مافوق بشری میده که باعث می شه بن به 10هیولای مختلف قهرمانی تبدیل شه و برضد شر در تمام جهان به مبارزه بپردازه .


این کارتون وقتی که در آمریکا و بقیه نقاط جهان هم پخش می شد بچه های زیادی رو به طرف خودش جلب کرد . کم پیش میومد که یه ابرقهرمان یه پسر بچه باشه.حتی رکورد سری پرطرفدارلاک پشتهای نینجا رو که سالهای سال پرفروشترین و محبوبترین کارتون ایالات متحده بود رو هم شکست . الان چند سالی هم هست که دنیای بچه های ایرانی رو تسخیر کرده و هنوز هم که هنوزه هر چندوقت یه بار یکی از قسمتهای جدیدش دوبله شده میاد بیرون .


بنیامین ما که رسما عاشق این بن و موجوداتشه و این قده هر روز درباره بن و چاردست و موجود یخی و آتش مرداب و موجود عظیم الجثه و . . . شون حرف می زنه که باورتون نمیشه . هر سی دیش که میاد ذوق می کنه که بره بخره ، روی تمام دفتر مشقهاش عکس بن تنه ، عکس کیف مدرسه اش بن تنه ، به دیوار اتاقش عکس بن تنه ، بازی های کامپیوتری ای که بازی می کنه بن تنه ، عروسکهای موجودات بن تن بیشتر اسباب بازیهاش رو تشکیل میدهند ، حتی عکس ملافه و بالشش هم بن تنه !


                

تعدادی از موجودات عروسکی بن تن که بنیامین داره(عکاس : بنیامین سپهری)


حالا چیزی که می خوام بگم این نیست که این جور کارتونها چه تاثیراتی تو روح و روان بچه ها می ذارن و یا این که اهداف بلندمدت سازنده ها چیه و یا . . .


اما می خوام بگم شم اقتصادی این سازنده ها بیست بیسته . تو سری اول ، بن دارای 10موجود عجیب غریب بود و خب اسباب بازی های همون 10موجود ساخته می شد و به فروش می رفت . اینها دیدندکه نه بابا این بن ، معدن طلایی هست برای خودش و هر چی اینا می سازند عین باقلوا داره فروش میره و مشت مشت پوله که می ره تو جیبشون ، اومدند و تو قسمتهای بعدی تعداد این موجودات رو تصاعدی بالا بردند و به نظرم الان بن می تونه به چیزی حدود چل پنجاه تا موجود تبدیل بشه! و خب همه اینها هم اسباب بازیهاشون ساخته می شه و بچه هاهم از ننه باباها می خوان که اینا رو هم براشون بخرن .

 

....


کامنت برگزیده


نیره گفته :  مسئله اینه که اینها کارشون رو خوب بلدن و بر اساس علم روان شناسی فیلم و سریال و کارتن می سازن. اینه که کارشون خوب میگیره!

درحالی که ما در ایران روان شناسی نداریم اصلا. علمش بومی نیست. همه ش ترجمه س. اینه که روان شناسها توی حل مشکلات مردم موندن چه برسه به اینکه بخوان فیلم و سریال هم بسازن! مشخصه که علم وارداتی با هیچ کدوم از شئون زندگی ما همخونی نداره
مسئله دیگه اینکه ما فقط فیلم می سازیم که کارگردان و بازیگرمون نون بخورن. نه به فکر تاثیرگذاریش هستیم و نه به فکر درامدزایی.
تا وقتی ههمه چی به چاه نفت وصله از کیفیت بالا خبری نخواهد بود

                    



ابی وارد ایران می شود !


ممنون از شماهایی که نقدهایی برام فرستادین یا توی وبلاگتون گذاشتین و شمایی که هنوز دست به کیبرد مبارک نبردی ، بنویس ببینم چه کردم تو این 5ساله . ببارانین آن نقدهای پربرکتتان را .  آ باریکلا ! پست چهارشنبه ، رگبار از دیدگاه دیگران خواهد بود.


اما بعد . . .


میرباقری نشون داده که آدم زیرکیه . این از فیلم ها و سریالهای شاخصی که ساخته مشخصه . فیلم آدم برفی و سریالهای امام علی و مختارنامه اش که شهره خاص و عامه . اون داره یه سریال برای پخش ویدیویی می سازه که به زودی توزیع می شه و سریال ویدیویی نیاز مبرمی به مشتری داره .همین حالا دست یه نقد یه بمب خبری برای جلب مشتری بهش پیدا کرده.


توضیح بیشتری نمی دم که عکسها خودشون 125% گویا هستند !


        


     

مراحل گریم محسن طنابنده 


....


کامنت برگزیده


نیره گفته : نه بابا این ابی قلابی خیلی تابلوئه. اگه راست میگن راست راستکی ش رو بیارن



هنر شخصیت پردازی در سریال اسپارتاکوس


 


داستان اسپارتاکوس رو تقریبا همه می دونن . جنگاور تراکیه ای که رومی ها اسیرش کردند و مجبورش کردند گلادیاتور بشه و  علیه روم شورش کرد . فیلمش رو با بازی کرک داگلاس سالها قبل دیده بودم و این قدر برام مهم بود که وقتی شنیدم که سریالی هم به این اسم اومده اصلا رغبت نکردم ببینم چون فکر می کردم وقتی چیز به اون خوبی رو قبلا دیدم چرا باید یه چیز دیگه رو ببینم که ذهنینتم رو خراب کنه . چون تجربه شده بودکه دنباله ها و یا باز سازی هایی که از فیلمها می سازند معمولا چنگی به دل نمی زنه .


اما این قده تعریف از این طرف اون طرف شنیدم که رفتم و دیدمش . اسپارتاکوس 4 سیزن داره . سیزن اولش اسارت و گلادیاتور شدنش رو نشون میده . سیزن دوم گذشته اون مدرسه گلادیاتوری رو نشون داد . سیزن سوم شورش گلادیاتورها و پیروزی شون رو در نبردهای محلی به نمایش گذاشت و سیزن چهارم نبردشون رو با سپاهیان اصلی رومی و نهایتا شکست اونها رو .


سریال در ژانر حماسی ساخته شده و به نظر من کلا اثری خوش ساخته . البته دیدنش برای همه مناسب نیست چون هم صحنه های خشونت آمیز و خونریزی کم نداره و هم صحنه های آنچنانی  +18 ! اما اگه با دیدن این دو جور ژانر مشکلی ندارین بهتون بگم فیلمیه که شما رو دنبال خودش می کشونه .


نویسنده هاش داستان رو خوب ساخته و پرداخته کردند . شخصیت پردازی ها عالی دراومده چه خوب ها و چه بدها . در سرشت همه شان کار شده و شما شخصیت رو با گوشت و پوستت حس می کنی . گره های داستانی به موقع جفت و جور شده اند . صحنه های نبرد واقعا با شکوه هستند فراتر از یک سریال تلویزیونی ، هم تن به تن ها و هم نبردهای بزرگ . من که خودم با این که آخر تراژدی رو می دونستم باز هم با هیجان اپیزود به اپیزود تعقیب می کردم ببینم آخرش چی میشه!


رفقایی که اهل حماسه و نبردهای بزرگ و جدال خیر و شرند رو به دیدن این سریال عالی دعوت می کنم.




مسعود و الناز ، تضاد دیالکتیک

  

 

 

 الناز شاکردوست در رسوایی برای چندمین بار تو این چندسال اخیر نقش یک دختر لات رو بازی کرده ،شریفی نیا هم برای چندمین بار نقش یک ظاهر الصلاح آب زیر کاه رو . نوع بازی عبدی اما جدیده یعنی تا حالا نقش آخوند بازی نکرده بود که این دفعه کرد ولی بازی اکبر هم چندان به دلم نچسبید . یه جوری شل و ول صحبت کردن که بناست انگار نشون دهنده عرفان اون روحانی باشه اما نمیشه .  

 

فیلم پر پر پره از شعار دادن های وقت و بی وقت . حرکتهای بی جهت زیاد و نچسب .یه فیلم فارسی واقعی . ده نمکی 4تا فیلم ساخته تا حالا . اولیش بد نبود واقعا و چیز نویی بود . دومی تکرار اولی بود تو یه مکان دیگه ولی ضعیف تر . سومین اخراجی ها یه افتضاح بود . اما رسوایی رو که پریشب دیدم چیزیه بالاتر از اخراجی های 2 و پایین تر از اخراجی های 1 .  

 

اما به نظر من هر چقدر ده نمکی بلد نیست خوب فیلم بسازه اما آدم باهوشیه و میدونه با چه چیزهای تماشاجی رو بکشه روی صندلیهای سینما . اون المانهای فیلم فارسی رو می شناسه و می دونه که تماشاچی عام هنوز اونها رو دوست داره . شخصیت جاهل کلاه مخملی ، شخصیت دختر معصوم و آفتاب مهتاب ندیده ، شخصیت بازاری جا نماز آب کش و تو این آخری شخصیت فاحشه . 

 

این دفعه دو تا آس رو کرد .جذب الناز شاکر دوست که تو زندگی واقعی مشهوره به مندبالا بودن و بالاشهری بودن با اون تصاویر مکش مرگ مای تبلیغاتی ای که با روسری قرمز و کفش پاشنه بلند قرمز و رژ لب قرمزش برای این فیلم داشت و تضاد ظاهرش با ده نمکی انصار حزب اللهی سابق ته ریش دار پیرهن روی شلوار انداز و دیگه به بازی گرفتن یک کمدین معروف برای اجرای نقش یک آخوند و وارد شدن به این حیطه که تا به حال برای کارگردانی قابل دسترس نبوده .  

 

این دو تا آیتم رو داشته باش اصلا دیگه مهم نیست که تو فیلمت چی و چجوری داری بیان می کنی . اصلا منطق داستان اهمیت چندانی دیگه نداره . موارد مثالی زیاده من فقط به یکی از شاخ ترین هاش اشاره کنم . اواخر فیلم اون بازاری ظاهر الصلاح بدباطن که افسانه بهش گوشه چشمی نشون نداده برای انتقام حاج یوسف روحانی رو بی آبرو کرده و کاری کرده که هیچ کس پشت سرش به نماز نایستد ،عده ای از بازاری ها رو تحریک می کنه که به سمت خونه افسانه بدنام هجوم ببرن و مث رمی جمرات اون جا رو سنگسار کنن . جماعت هم میکنن و وقتی یکی از سنگها سر افسانه رو می شکنه ، افسانه خانوم تو بالکن میاد و بهشون می گه تو اونها تنها مرد واقعی همون حاج یوسف روحانی محل است که همه به اون تهمت زدند و بی اعتنایی کردند و بلافاصله در پاسخ دیالوگ های کوبنده ی افسانه همه متنبه شده و در سکانس بعدی پشت سر حاج یوسف غیب دان و وارسته وسط بازار جماعتی عظیم به نماز می ایستند. 

 

به هر حال و به هر صورت ،با این که مردم زیادی این نوع سینمای ده نمکی رو دوست دارند و حاضرند بابتش پول هم خرج کنن . شاهدش هم فروش مثلا بالای 6میلیارد تومنی برای رسوایی ایه در حالی که میانگین فروش فیلمها در ایران چیزی بین 400تا 500میلیونه ، باز هم من این نوع سینمای ده نمکی رو دوست ندارم .

 

 

بقچه خالی ایندیا استوکر

 

 

 

گاهی اوقات بقچه ای را می بینی که چندین و چند گره سفت و محکم خورده . خب بشر هم ذاتا کنجکاوه و هی با ناخن و دندون می افتیم به جون گره ها و هر کدوم که باز می شه ذوق می کنیم که داریم به اصلا داستان نزدیک میشم . ولی وقتی بالاخره بعد از این همه تلاش به آخرش می رسیم می بینیم ای دل غافل بقچه خالی بوده و گره ها رو بی خودی و سر کاری زده اند . 

 

داستان این فیم استوکر هم همین جوریه .  

 

فیلم میاد هی گره تو گره می زنه و من بیننده منتظرم ببینم که خوب بعد چی می شه و چی پس پرده است و اصلا چرا ولی گره که باز می شه می بینیم که یه چیز بی خود منتظره و دلیل مثلا این بند و بساط الکی بوده . فیلم که شروع میشه به نظرمون می رسه با یه درام معمایی و پرتعلیق خانوادگی روبروییم . شحصیت اول فیلم یه دختر بهت زده 18ساله است که پدرش تو تصادف رانندگی مرده و اون و مادرش به تنهایی تو خونه بزرگی زندگی می کنن و موقع مراسم تدفین عمویی که تا به حال ندیدتش میاد تو مراسم شرکت می کنه و تو خونه اینا می مونه و . .  

 

کارگردان روشش اینه که همه‌ی حدس­‌های ما رو کنار بزنه و به ما بفهمونه که دیدی اونی که فکر می کردی نشد!؟ اما به جای اون چیزی هم تو چنته نداره که ارائه بده . مثلاً مخاطب گمان می‌­کنه این عموهه، برادرش رو با هم‌دستی همسرش کشته اما خیلی زود رودست می­‌خوریم.  تصور می­‌کنیم عمو رازی بزرگ و ناگفته داره، اما از راز هم خبری نیست. منتظریم ایندیا پس از پی بردن به واقعیت، دست به کاری بزرگ بزنه. اما حتی کشف جنازه‌ی پیشخدمت قدیمی هم واکنشی از سوی او به دنبال ندارد. در نهایت پاسخ همه‌ی این رازها این است که این عمو جان از بچگی روانی بوده ! همین! آهان یه چیز دیگه هم کشف می کنیم و اون این که ایندیا خانوم هم ذاتا مشکل روانی داره ! 

 

جالبه که یک همچین فیلم بی محتوایی ، فقط به خاطر فضاسازی ها و گره در گره هاش ،امتیاز نسبتا خوب 7 از 10 رو از IMDB گرفته!