کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

عاشورا و کارکرد اجتماعی آن

 

 

 دیروز بعد از مدتهای مدید ، به خاطر بنیامین که دوست داشت دسته و زنجیر زنی و علامت کشی و سنج زنی و . . .  رو ببینه روز عاشورا بیرون رفتم و توی عزاداری چند دسته هم توی محله مون شرکت کردم .سالهاست که دیگه تو این جور مراسم نرفته بودم .  

 

شاید از موقعی که دیده بودم که روح حاکم بر این مراسم اختلاف خیلی زیادی با قیام یک آزاده و یک از جان گذشته داره ، شاید از موقعی که می دیدم آدمهایی خودشون رو نوکر امام حسین می دونن که نوکر صد تا شمر و یزید زمانه هستن ، شاید از وقتی که می دیدم چقدر این گفته پرمغز شریعتی که « در عجبم از مردمی که خود، در زیر شلاق ظلم و استبداد زندگی می کنند و بر حسینی می گریند که آزادانه زیست» بر خیل به اصطلاح عزاداران حسینی صدق میکنه و این که تنها چیزی که در این مراسم نیست حضور حسینه و خیلی شاید های دیگه . 

 

اما دیروز که بعد از مدتها ، دوباره داخل اینها شدم و سالهایی که با این جریان فاصله گرفته بودم دیگه در من اون توقعاتی که قبلا بود رو ایجاد نمی کرد و نسبت به این پدیده سهل گیرتر شده بودم ،متوجه چیزهای جدیدی شدم که جبهه گیری های قبلی نمی ذاشت اون ها رو ببینم . 

 

الآن عاشورا و محرم برای مردم ایران یه جور همبستگی اجتماعی به همراه داره و می شه به جرات گفت که کارکرد مذهبی خودش رو از دست داده و بسیار کم رنگ شده . این یه جور مراسمه که باید هر سال انجام بشه و داره سال به سال با شکوه تر و با آب و رنگ بیشتری برگزار میشه .  

 

خیلی دسته ها علامت و کتل دارن ، سنج زنی ، نقاره زنی ، طبل زنی دارن . لباسهای هم رنگ ، زنجیر زنی های متحد ، سینه زنی های هم زمان ، اجتماعات بزرگ ، ریسه کشی ، خیمه به پا کردن ها ، نمایش و تعزیه اجرا کردن ها همه گیره . مداحی های جدید و به روز و اکثرا ریتمیک ، حضور تا پاسی از شب مردم و مخصوصا جوونها در کوچه و خیابون ، خوردن چای و شیر داغ ، خوردن شام و ناهار نذری و . . . .  

 

ما ایرانی ها مراسم جمعی عمومی مورد قبول حاکمیت که همه بتونن بیان تو خیابون و ابراز وجود کنن نداریم . داریم ؟! پس این مراسم عاشورا تنها مراسم جمعی ای است که از قبل در وجود جامعه ایرانی بود و هست و الآن همون کارکردی که یه مراسم عمومی شاد در یه کشور خارجی داره ، برای مردم ما پیدا کرده است .  

  

 

.... 

 

 

کامنت برگزیده   

 

نیره گفته : البته مراسم های مشابه داریم. مثل چهارشنبه سوری که همه مردم یک جورایی توش سهیم اند. ولی متاسفانه به دلیل برخورد نامناسب حاکمیت و مدیریت غلط تبدیل شده به چهارشنبه سوزی و از حالت اصلیش فاصله گرفته.
یه جشنواره خیلی خیلی بزرگ هم داریم به اسم نوروز که اون خیلی جنبه بیرونی نداره چون به هفت سین توی خونه ها و دید و بازدید مربوط می شه و کلا در محیط خونه هاست نه بیرون و خیابون. ولی چهارشنبه سوری یک جشن خیابونیه که متاسفانه الان تبدیل شده به لت و پار کردن دیگران و ایجاد صداهای گوشخراش و خطر برای همسایه ها.

  

آه کشیدن و پول پارو نمودن !

 

 

یه یارو نواریه است که همیشه خدا کارش اینه که تو یه ساعتی از روز میاد درست زیر پنجره محل کار من بساط می کنه وتخصصش هم اینه که CD مداحی و روضه و غم و غصه بفروشه و فرقی هم براش نداره که اون موقع ، روزی عادی باشه یا عید فطر و قربان باشه  یا تولد چهارده معصوم یا عزا، این کاری به این حرفا نداره . فقط گریه و روضه اش می فروشه!   

  

  

البته خداییش و ازحق نگذریم ( که فردا تو 2متر جا می خوان بذارنمون ) یه وقتا هم مولودی می ذاره که گوش که میدی می بینی با روضه و گریه همچین توفیری هم نمی کنه چون این مولودی ها هم بیشتر گریه آورند تا فرح بخش! آدم فعالی هم هست چون یه ضبط صوت از این خرکیا جلوی بساطش می ذاره و صداش روتا ته زیادهم می کنه . یه وقتا برای تنوع مداحی ترکی و لری هم می ذاره که مشتریهای این جوری هم نرن جای دیگه . حالا تصور کنین یه همچین آدمی تو محرم و صفر چه ذوقی می کنه ؟ درست از چند روز مونده به محرم اومده و همش مداحی و روضه خونی و گریه و حسین حسین حسین پخش می کنه .   

 

واقعا یکی از بهترین مشاغل توی این مملکت شده مداحی . کار کم و درآمد بالا . حتما می دونین این مداحا چه در آمدهای هنگفتی دارن . همین مداح های عادی عادی میان نیم ساعت سه ربع مداحی می کنن و می رن ، دیگه کم کم کمش 300هزار تومن می گیرن . الان دیگه مداحی که یه کمی هم مشهور شده باشه تو هر جلسه که کمتر از یه ساعت هم هست کمتر از یک میلیون تومن نمی گیره . بگذریم از مداحایی که معروف اند و دستمزدشون برای یه شب 20 میلیون تومنه!! (اینم سندش )    

 

یعنی این بابا تو این ده شب به اندازه ده سال من درآمد داره . اون وقت چیکار کرده ؟ هیچی . اسمشم اینه که اینا نوکر امام حسین اند و برای خدا روضه می خونن . بنده خدا امام حسین چه نوکرایی مایه داری دور و برش رو گرفتن .   

 

اون وقت یک استاد عالیمقام دانشگاه ، یک پزشک جراح قابل ، یک استاد اقتصاد نابغه ، یک مدیر لایق صنعتی که سالهای سال زحمت کشیده و درس خونده وتحقیق کرده و آدم مفیدیه برای جامعه ، با کار پر زحمت و استرسش ، چقدر درآمد داره ؟   

 

و جالبه که الان شان آخوند و روحانی بعد از مداح قرار گرفته و مردم بیشتر به مداح اهمیت  می دن تا به روحانی . مثلا چند وقت قبل در مجلسی مربوط به یکی از شهیدان جنگ ،روحانی مشهوری که سخنرانی کرد بیشتر از 200هزار تومان گیرش نیامده بود ولی مداح مربوطه بعد از او جیرینگی 500 هزار تومان حق الگلو گرفت ( اینم سندش)  .  

 

 

 

 کاری ندارم که خیلی از این واعظ ها هم چیز بدر بخوری از تو حرفاشون در نمیاد ها ! مثلا تا حالا کم شنیدم که بیایند و فلسفه قیام امام حسین رو آپتودیت کنن و بگن چه درسی باید برای امروزمون ازش یاد بگیریم . نشنیدم یکیشون بگه امام حسین تا قبل از 57 سالگی اش که شهید شد چه کار می کرد و چه زندگی ای داشت ، که تونسته اون نوع جانبازی و ایثاری که شما می گین رو انجام بده . فقط تنها چیزی که از اومی گویند یه چیزی در حد 10 تا 12روز ازروزهای آخر زندگی اش است . ولی باز اون آخوند و روحانی چهار تا کلام درس خونده و یه اطلاعاتی داره . ولی مداح چی خونده و چی بلده ؟ تو رو خدا به متنهایی که اینا می خونن گوش بدین . چی از توش در میاد ؟ مثلا این چیه آخه ؟   

 

«ارباب زمین خوردت منم، نون و نمک خوردت منم ، راست و حسینی که بگم، یار قسم خوردت منم ، یه عمریه خرابتم، تشنه ی اون نگاهتم ، صد بار بهت سلام دادم، منتظر جوابتم ، دنیا اگه حسین نداشت، یه ذره آبرو نداشت ، خدا توی می خونه ها، یه جرعه هم سبو نداشت  ، بی تو دلم غرق از غمه، دنیا برام جهنمه ، هر چی برات گریه کنم، بازم میگم خیلی کمه »  

 

اینا مداحیه ؟! اینا کفره ! یعنی چی که خدا این دنیا رو آفریده فقط برای حسین؟! اینا همش یه مشت دری وریه برای آدمی که دوست داره از حال خودش بیاد بیرون و فراموش کنه که امروز چی بوده و چی می خواد بشه . تو عاشق حسینی ؟ تو عاشق چیه حسینی ؟ خودت می دونی اصلا ؟ فقط سینه زدن ، زنجیر زدن ، گل مالیدن ، هیکلی بستن و علامت کشیدن ، نذری خوردن ؟! از حسین اصلا چی می دونی تو ؟  

 

حالا باز خدا بیامرزه بابای مداح هایی رو که فقط حقیقت و واقعیات کربلا رو در قالب مرثیه بیان می کنن . بدبختانه مداحهایی داریم که میان یه پک کامل از دروغ و خرافه و خزعبلات ... رو قاطی شعرهاشون می کنن و تحویل ملت سینه زن میدن . هرچی جفنگ تر بگن  . یه عده هم بیشتر تحویلشون می گیرین و ذوق می کنن که ببین چه قده عاشق حسین و امامت و ولایت و اسلام داریم . حال می کنن که هم اجر دنیوی برای خودشون می خرن و هم اجر اخرویشون تضیمن شده است که بهشون گفته اند: خنده کنان می رود روز جزا در بهشت... هر که به دنیا کند گریه برای حسین ! همین گریه رو بکن و دیگه حله داداچ ! نمی خواد سر در بیاری که چی بود وچی شد . و کی بهتر از این آقایون جماعت مداح ها که فقط جمعی رو می گریونند بدون هیچ نتیجه عملی و ایمانی .  

 

نه این که جو جامعه هم مسموم و پر از غم و غصه است ، اینه که آین آقایون مداحا از این آب گل آلود ماهی می گیرن به این درشتی ! و همینه که این یارو سی دی فروشه زیر پنجره ما ، فقط تخصصی رفته تو این کار !  

 

 

.... 

 

 

کامنت برگزیده  

 

بولوت گفته : گذشته از این که شاید به جز دو سه تا مداح خاص بقیه شون حتی یه مقتل رو صحیح بلد نیستن. نکته ی جالب اینه که مداح و آخوند و روحانی و هر کسی که میخواد مقتل خوانی کنه تنها مقتل هایی که سند صحیحی ندارن استفاده میکنه چون مقتل های واقعی به اندازه ی کافی سوزناک نیستن و اشک خلق الله رو درنمیارن.
نمونه ش مقتل علی اصغره که حتی یک نفر ندیدم که مقتل اصلی رو بخونه! به نقل از بن طاووس توی کتاب لهوفش امام علی اصغر رو برای خداحافظی گرفته بغلش که بهش تیر زدن. اما خب این مورد به اندازه ی این که گرفته براش آب خواسته ناراحت کننده نیست برا همین ارزش نداره توی روضه خونده بشه.
همین تحریفها رو بگیر برو تو آخر.
من حتی توی اینکه عباس خواسته آب بخوره و بعد فکر کرده بچه های امام تشنه ن تو چطوره میخوای آب بخوری و نخورده هم شک دارم. از سپاه امام که کسی اونجا نبوده کی بعدن این رو نقل کرده؟ (البته باید برم لهوف رو پیدا کنم ببینم اون چی نوشته!) اصلن منظورم این نیست که آب خورده. ولی اگه کسی هم نقل کرده باشه نهایتن اینو گفته که مثلن مشک رو پر کرد و رفت. دیگه اینکه دستش رو پر کرد برد سمت دهنش بعد اینجوری فکر کرد... زاییده ی ذهن کسای دیگه س. اون قسمت دستش رو پر کرد هم باز روایت شده باشه دیگه توانایی ذهن خوانی نداشته کسی که دیده!  

 

ما در مواجه با یه سارق چه باید بکنیم ؟ (۲)

 

 

در ادامه پست قبلی می رسیم به مسئولیت یه آدم عادی مثل من و شما در جامعه شهری .  

 

قبلش بگم که نظرات شما تو نوع برخورد قضایی با دزدای حرفه ای اختلافی 180 درجه داشت . گروهی که کلا با این مجازات مخالف بودند و گروهی کلا موافق بودند و حتی اون شروط رو هم لازم نمی دونستند !  

 

اما موضوع این پست که مسئولیت یه آدم عادی مثل من و شما در جامعه شهری است . لب قضیه اینه که دور از جون شما خواننده گرامی ، ما ملت در بسیاری از موارد بی حس و حال شدیم و به اجحافهای ریز و درشتی که در حقمون میشه فقط و فقط خیره میشیم و زیر لب غری می زنیم و تمام .  

 

نمی خوام بگم و انتظار ندارم که در جمیع موارد وارد بشیم و بخواهیم که همه چیز عوض بشه . عده ای این کارها رو حتی خطرناک می دونن . بیشتر ما شاید منتظر این هستیم که از بالا همه چیز روبه بهبودی بره در حالی که غافلیم از این که برای تغییرات مثبت و سازنده در بالا ، این مردم عادی که شامل من و شما هستیم ، باید بهبود پیدا کنیم که از کوزه برون تراود که دراوست .  

 

صحبت الآن من درباره خواستن حق در چیزهای ریز و جزئیه . درباره همین چیزهایی که در لزومش بین مردممون اجماع نسبی وجود داره و گفتن و پیگیریش هم خطری نداره . مثل خواستن هوای پاک ، مثل تمیز شدن کوچه ها و خیابونهامون ، مثل بودن امنیت عبور در معابر ، مثل در دسترس بودن وسایل نقلیه عمومی و ارزونیشون ، مثل قطع نکردن درختهای شهر و درختکاری و سرسبز کردن فضای شهری ، مثل زیبایی نمای شهر و مثل درخواست وجود امنیت کافی برای تردد در اجتماع .  

 

البته قبلش بگم که درباره مواجهه با این جور موارد سرقت و جنایت مسلحانه ، حقیقت اینه که بنده به هیچوجه به هیچ آدمی پیشنهاد نمی دم که خودش رو وارد معرکه کنه .حتی اگه از خودتون هم خواستن سرقت کنن ، مقاومت نکنین و پول یا چیزی رو که میخوان بهشون بدین . چون اینها که رحم و شرف ندارن . یهو یه چاقویی ،قمه ای می کنن تو شیکمتون یا اگه با موتور باشن می کشنتون رو زمین و ممکنه که دور از جون ، ناقص بشین یا بمیرین . 

 

به امید بقیه هم نباشین چون کسی نمیاد خودش رو درگیر کنه . هم خبر ندارن چی شده و پیش خودشون می گن که شاید دعوایی باشه بین زن و شوهر و یا چند اوباش با هم ، علی الخصوص که اونا این جور مواقع برای ایز گم کردن از داد و بیداد و این که تو به خواهرم نگاه چپ کردی و یا می گن تو جیب ما رو زدی و از این جور حرفا استفاده می کنن و هم این که اگه مردم واقعا بفهمن هم دزدیه جلو نمیان تا مبادا آسیبی بهشون برسه . 

 

به طریق اولا پیشنهاد هم نمی دم که جلو برین . بهترین کار بلافاصله تماس گرفتن با 110 و دادن مشخصات سارقین و وسیله نقلیه ایه که سوارن . الحمدالله که الان هر کسی 3 تا گوشی موبایل تو جیبشه و این منطقی ترین و بی خطرترین روش مقابله با اینهاست .  

 

اما باید بدونیم که پلیس و دستگاه قضا هم مثل هر سازمان دیگه ای در این جامعه پولش رو از من و شما می گیره و باید به ماها پاسخگو باشه . اگه نیست تقصیر من و شماست که ازش نمی خوایم و رها می کنیم . اگه می بینیم که کوچه ما نظافت نمیشه و به 137 زنگ می زنیم تا پیگیری کنن یا اگه برای تاکسی هایی در حق مسافر اجحاف می کنن  به 1888 زنگ می زنیم ، باید خواهان تغیبر رویه پلیس و دستگاه قضا هم باشیم . اگه درصد زیادی از مردم خواهان برخورد قاطع و برنده با این اشرار باشند و جو غالب جامعه هم همین بشه ، اونها هم یواش یواش مجبور خواهند شد  که دقیقتر و قاطع تر عمل کنند .  

 

این قاطعیتی که دزدان متوجهش بشن و جز در مواردی کم و استثنائی جرات نکنن به راحتی رعب و وحشت ایجاد کرده و مال و اموال ما رو بدزدن و از آن خود کنن . این حاصل نمیشه مگه وقتی که ما جماعت از رخوت در بیایم و بخوایم چیزی رو که حقمون می دونیم .

  

 

..... 

 

 

کامنت برگزیده  

 

دنیا گفته : در سال 1964 یا همین حدودها در آمریکا دختر جوانی به نام کیتی جنویس درست پای آپارتمانی که توش ساکن بود به مدت نیم ساعت با دزدی که قاتلش شد گلاویز بود و با فریاد کمک می خواست. حداقل 38 نفر از کسانی که همسایه اش بودند و به نوعی کیتی را می شناختند نیم ساعت صدای کمک خواهی اون را شنیدند ولی کسی برای کمک بهش نیامد. این موضوع و حجم این همه بی تفاوتی ترس و وحشت جامعه آمریکا را برانگیخت.
روانشناسان اجتماعی برای پیدا کردن دلایل این اتفاق گشتند. این که چرا ناظران مداخله نکردند؟
متوجه شدند بازدارنده های واقع نگری از قبیل خطر جانی و این که دخالت کردن در این ماجرا مستلزم حضور طولانی مدت و زمانگیر در دادگاه و طی روند قانونی باشد و نکته مهم تر این که موقعیت های اضطراری غیرقابل پیش بینی هستند و مستلزم عکس العمل سریع و فقط تعداد کمی از ما توانایی واکنش نشان دادن در زمان کم را دارند. دیگر این که ناظران اتفاق معمولا به گونه ای رفتار می کنند که گویی موقعیت اضطراری نیست و دیگران گمراه می شدند.
مجموع این عوامل باعث شرایطی میشه که به غفلت جمعی معروفه!
در هر صورت دیدم این توضیح لازمه تا بدونید این مربوط به کشور ما و بی احساسی مردم ما نیست. هر کسی در این شرایط، حتی کامنت گذاران پرشور پست قبل، اگه در این موقعیت قرار بگیرند چنین رفتاری نشون می دهند که رفتاری طبیعی است. اصلا توصیه شده افراد عادی در چنین موقعیت هایی هم مداخله نکنند چون تجربه و آمار نشون داده دخالت و درگیری انسان های عادی فایده زیادی نداره. شاید به نظر سنگدلانه باشه ولی این یک حقیقت علمی است.