کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

ما در مواجه با یه سارق چه باید بکنیم ؟ (۲)

 

 

در ادامه پست قبلی می رسیم به مسئولیت یه آدم عادی مثل من و شما در جامعه شهری .  

 

قبلش بگم که نظرات شما تو نوع برخورد قضایی با دزدای حرفه ای اختلافی 180 درجه داشت . گروهی که کلا با این مجازات مخالف بودند و گروهی کلا موافق بودند و حتی اون شروط رو هم لازم نمی دونستند !  

 

اما موضوع این پست که مسئولیت یه آدم عادی مثل من و شما در جامعه شهری است . لب قضیه اینه که دور از جون شما خواننده گرامی ، ما ملت در بسیاری از موارد بی حس و حال شدیم و به اجحافهای ریز و درشتی که در حقمون میشه فقط و فقط خیره میشیم و زیر لب غری می زنیم و تمام .  

 

نمی خوام بگم و انتظار ندارم که در جمیع موارد وارد بشیم و بخواهیم که همه چیز عوض بشه . عده ای این کارها رو حتی خطرناک می دونن . بیشتر ما شاید منتظر این هستیم که از بالا همه چیز روبه بهبودی بره در حالی که غافلیم از این که برای تغییرات مثبت و سازنده در بالا ، این مردم عادی که شامل من و شما هستیم ، باید بهبود پیدا کنیم که از کوزه برون تراود که دراوست .  

 

صحبت الآن من درباره خواستن حق در چیزهای ریز و جزئیه . درباره همین چیزهایی که در لزومش بین مردممون اجماع نسبی وجود داره و گفتن و پیگیریش هم خطری نداره . مثل خواستن هوای پاک ، مثل تمیز شدن کوچه ها و خیابونهامون ، مثل بودن امنیت عبور در معابر ، مثل در دسترس بودن وسایل نقلیه عمومی و ارزونیشون ، مثل قطع نکردن درختهای شهر و درختکاری و سرسبز کردن فضای شهری ، مثل زیبایی نمای شهر و مثل درخواست وجود امنیت کافی برای تردد در اجتماع .  

 

البته قبلش بگم که درباره مواجهه با این جور موارد سرقت و جنایت مسلحانه ، حقیقت اینه که بنده به هیچوجه به هیچ آدمی پیشنهاد نمی دم که خودش رو وارد معرکه کنه .حتی اگه از خودتون هم خواستن سرقت کنن ، مقاومت نکنین و پول یا چیزی رو که میخوان بهشون بدین . چون اینها که رحم و شرف ندارن . یهو یه چاقویی ،قمه ای می کنن تو شیکمتون یا اگه با موتور باشن می کشنتون رو زمین و ممکنه که دور از جون ، ناقص بشین یا بمیرین . 

 

به امید بقیه هم نباشین چون کسی نمیاد خودش رو درگیر کنه . هم خبر ندارن چی شده و پیش خودشون می گن که شاید دعوایی باشه بین زن و شوهر و یا چند اوباش با هم ، علی الخصوص که اونا این جور مواقع برای ایز گم کردن از داد و بیداد و این که تو به خواهرم نگاه چپ کردی و یا می گن تو جیب ما رو زدی و از این جور حرفا استفاده می کنن و هم این که اگه مردم واقعا بفهمن هم دزدیه جلو نمیان تا مبادا آسیبی بهشون برسه . 

 

به طریق اولا پیشنهاد هم نمی دم که جلو برین . بهترین کار بلافاصله تماس گرفتن با 110 و دادن مشخصات سارقین و وسیله نقلیه ایه که سوارن . الحمدالله که الان هر کسی 3 تا گوشی موبایل تو جیبشه و این منطقی ترین و بی خطرترین روش مقابله با اینهاست .  

 

اما باید بدونیم که پلیس و دستگاه قضا هم مثل هر سازمان دیگه ای در این جامعه پولش رو از من و شما می گیره و باید به ماها پاسخگو باشه . اگه نیست تقصیر من و شماست که ازش نمی خوایم و رها می کنیم . اگه می بینیم که کوچه ما نظافت نمیشه و به 137 زنگ می زنیم تا پیگیری کنن یا اگه برای تاکسی هایی در حق مسافر اجحاف می کنن  به 1888 زنگ می زنیم ، باید خواهان تغیبر رویه پلیس و دستگاه قضا هم باشیم . اگه درصد زیادی از مردم خواهان برخورد قاطع و برنده با این اشرار باشند و جو غالب جامعه هم همین بشه ، اونها هم یواش یواش مجبور خواهند شد  که دقیقتر و قاطع تر عمل کنند .  

 

این قاطعیتی که دزدان متوجهش بشن و جز در مواردی کم و استثنائی جرات نکنن به راحتی رعب و وحشت ایجاد کرده و مال و اموال ما رو بدزدن و از آن خود کنن . این حاصل نمیشه مگه وقتی که ما جماعت از رخوت در بیایم و بخوایم چیزی رو که حقمون می دونیم .

  

 

..... 

 

 

کامنت برگزیده  

 

دنیا گفته : در سال 1964 یا همین حدودها در آمریکا دختر جوانی به نام کیتی جنویس درست پای آپارتمانی که توش ساکن بود به مدت نیم ساعت با دزدی که قاتلش شد گلاویز بود و با فریاد کمک می خواست. حداقل 38 نفر از کسانی که همسایه اش بودند و به نوعی کیتی را می شناختند نیم ساعت صدای کمک خواهی اون را شنیدند ولی کسی برای کمک بهش نیامد. این موضوع و حجم این همه بی تفاوتی ترس و وحشت جامعه آمریکا را برانگیخت.
روانشناسان اجتماعی برای پیدا کردن دلایل این اتفاق گشتند. این که چرا ناظران مداخله نکردند؟
متوجه شدند بازدارنده های واقع نگری از قبیل خطر جانی و این که دخالت کردن در این ماجرا مستلزم حضور طولانی مدت و زمانگیر در دادگاه و طی روند قانونی باشد و نکته مهم تر این که موقعیت های اضطراری غیرقابل پیش بینی هستند و مستلزم عکس العمل سریع و فقط تعداد کمی از ما توانایی واکنش نشان دادن در زمان کم را دارند. دیگر این که ناظران اتفاق معمولا به گونه ای رفتار می کنند که گویی موقعیت اضطراری نیست و دیگران گمراه می شدند.
مجموع این عوامل باعث شرایطی میشه که به غفلت جمعی معروفه!
در هر صورت دیدم این توضیح لازمه تا بدونید این مربوط به کشور ما و بی احساسی مردم ما نیست. هر کسی در این شرایط، حتی کامنت گذاران پرشور پست قبل، اگه در این موقعیت قرار بگیرند چنین رفتاری نشون می دهند که رفتاری طبیعی است. اصلا توصیه شده افراد عادی در چنین موقعیت هایی هم مداخله نکنند چون تجربه و آمار نشون داده دخالت و درگیری انسان های عادی فایده زیادی نداره. شاید به نظر سنگدلانه باشه ولی این یک حقیقت علمی است. 

 

 

 

نظرات 15 + ارسال نظر
نیره چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:13

یه راهکار دیگه هم اینه که کلا پول و اشیای قیمتی با خودمون حمل و نقل نکنیم.
من معموا پول زیاد نمی ذارم توی کیفم. همیشه خریدهای بالای 20 تومن رو با کارت انجام میدم.
خانوما هم نباید زیاد به خودشون طلا اویزون کنن. داستان اون موتوری که دست خانومه رو به خاطر النگو قطع کرده شنیدید؟

-بله متاسفانه اخبرا شنیدم

ماجراهای مریمی چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:52 http://merrymiriam.persianblog.ir/

تا حالا هر چی گوشی و لوازم منزل دزدیدن از اطرافیان، ندیدم که پیدا شه. بعد اصلا ضرر مالی جبران داره. ضرر جانی نه. درست میگید. آدم اصلا نباید درگیر شه.
ضمنا خیلی جدی، خوندن آیت‌الکرسی رو شدیدا توصیه می‌کنم. خدا شر این افراد رو از آدم دور نگه داره. آمین.

-واقعا فکر میکنی خوندن اون آیه ها این کار رو میکنه ؟

ماجراهای مریمی چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:58 http://merrymiriam.persianblog.ir/

یه جا شنیدم یه دختر پشت فرمون بده. یه پسر میاد یه گربه از خیابون برمی‌داره میندازه توی بغل دختره. اون هم می‌ترسه و جیغ می‌زنه و پیاه میشه. اینا هم ماشین‌ش رو می‌دزدن. یعنی حتی قمه و شمشیر هم نمیخواد. برای همین توصیه می‌کنم شیشه‌ها رو مخصوصا وقتی تنها هستید بالا نگه دارید. درها مخصوصا درهای عقب باز نباشن. قفل باشن.


عجب حقه بازی بوده اون پسره !!!

سایه چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 13:05

سرمایه اجتماعی از آن دسته سرمایه هایی است که فوق العاده مهمه در پیشرفت یک جامعه. حتی برخی نظریه پردازان از سرمایه اقتصادی و فرهنگی هم اون رو مهم تر میدونن برای یک اجتماع. از مهم ترین مولفه های سرمایه اجتماعی "اعتماد"، "همیاری"، "همدلی"، "نوعدوستی"، "کمک به افراد ناشناخته" و ... است. رژیم های مستبد و توتالیتر سعی دارن این اعتماد و کمک رو از رونق بندازن. به نحوی هر کسی به فکر خودش باشه برای اون ها بهتره.
البته باید گفت که خود افراد هم نقش مهمی در پیروی از این مقوله ایفا می کنند...
فکر کنم حدودای دهه هشتاد میلادی بود که یک دختر جوان انگلیسی آخر شب مورد ضرب و جرح یک شرور قرار گرفت و افراد آپارتمان های اطراف از پنجره ها نظاره گر بودن و مستقیما کمکی نکردن، فقط همه به پلیس زنگ زدن که متاسفانه تا پلیس برسه اون دختر خانوم فوت شده بود... این قضیه سر و صدای زیادی بین جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی راه انداخت و از اون موقع بود که مبحثی به نام "بی تفاوتی اجتماعی" به صورت جدی تر مطرح شد و متخصصان به شدت سعی کردن از این قضیه جلوگیری کنند و اهمیت دادن به دیگران، کمک به همنوع، اعتماد به دیگران (حتی افراد ناشناخته) و ... را ترویج نمایند. می شه گفت که طبق نتایج پژوهش های اخیر هم تقریباً موفق شدند که به نسبت بسیار زیادی "اعتماد" و "کمک" را جا بیاندازند.
خلاصه این نوع "بی تفاوتی ها" می تونه زنگ خطری بسیار جدی برای جوامع به حساب بیاد و متاسفانه ما به این نوع زنگ خطرها هیچ توجهی نداریم...

-ممنون از این کامنت پربارت سایه . من که استفاده کردم .
-این رو قبول دارم که ما مردم نسبت به سورنوشت هم دیگه بی تفاوت شدیم واین برای یک انسان جامعه زی اصلا حخوب نیست . می دونی که مورچه ها ۱۰٪ حجم موجودات کره زمین رو تشکیل میدن ؟ برای این که به شکل کلنی و اجتماعی عمل می کنن برای این که هوای هم رو دارن . موجودات زیادی تا الآن منقرض شدند ولی مورچه ها با این که از اکثر موجودات دیگخه کوچیکترن . نه . چرا ؟‌جوابش به همون سرمایه اجتماعی بر میکرده که گفتی .اونها بی تفاوتی اجتماعی ندارن و ما متاسفانه داریم .اون هم از نوع خوب و مرغوبش !

Maman Falco چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 15:38

آقای رگبار با تعریفی که شما در پست قبل از امنیت تهران دادید به گمانم داره میشه مثل نیویورک سالهای قبل با گانگسترهاش
من باشیوه پیشنهادی شما مخالفم و به یک دلیل سIده که خشونت همیشه خشونت بیشتری با خودش آورده. کمIینکه در مورد Iعد!م هم میبینید که در کشور ما دردی را دوا نکرده و سالهاست که در رتبه بالای اعدام هستیم بدون اینکه آمار جنایات و جرم پایین آماده باشه. راه حل؟ متاسفانه ندارم، چون این کار مربوط به حوزه مشترک جامعه شناس و جرمشناس میشه . اما فکر میکنم اگر سیستم مالیاتی در کشور به شکل درستی اجرا بشه و بعد این پول به شیوه درستی خرج بشه ممکنه مساوات بیشتری در جامعه باشه و خیلی ها از زور استیصال دست به این کار زشت نزنند. البته ان کسانی که کارشون از روی احتیاج نیست و حرفه براشون شده صحبتش جداست و این هم مشکل از فرهنگ و جامعه بوده که همچین افرادی را پرورش داده و تحویل مردم. چرا همچین افرادی به عنوان مثال تو دانمارک یا هلند نیستند؟ پس به قول شما باید از فرهنگ سازی شروع کرد و سکو اول احترام به قانون هست. چیزی که خیلی از ماها با افتخارخیلی وقت مپیچونیم و از ابرازش شرمی هم نداریم. یک مثال سiده بردن ماشین تو طرح . همین قدمهای اول میتونه کمک کنه به بستر سازی. به احترام به قانون و به شهروندهای دیگه. مثل نریختن زاشغال در خیابان ... درسته که ما نباید فرهنگمون را با اروپا مقایسه کنیم، اما شiید وقتش رسیده که جنبه های مثبت را وارد خانه و جامعه کنیم. و همیشه هر آغازی سخته

-افسانه عزیز البته که قدم اول فرهنگ سازیه . قدم بعدی از بین بردن بسترهای تفاوت طبفاتیه و قدم یعدی برخورد قاطع با اندک کساییه که نمی ذارن بقیه به آرومی زندگی کنن
-شما نمی تونی دانمارک رو با ایران مقایسه کنی . چی ما شبیه به همه که مجازاتهامون شبیه باشه ؟ من با اعدام موافق نیستم . با حبس ابد بی بخشش موافقم . ولی برای دزدی های حرفه ای چیکار کنیم الان . برای تمدد اعصاب بفرستیموشن پشت میله ها و تا دوباره بیان بیرون ؟
- خوشبختانه تهران هنوز به اون جاها نرسیده به جاهای گانگستری . امنیت بد نیست . نمیشه گفت که همه جا این جوریه . بیششتر این جرائم سازمان یافته نیست و این مهمه

گلدونه چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 16:04 http://tondokhond.persianblog.ir/

آخی نازی این قشر خدوم این قشر زحمت کش این قشر پاسخگو.
اگه بیا ن دزد ها رو بگیرن و مجازات کنن کی بره سراغ بدحجابها؟

شیرین چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 16:11 http://ladolcevia.blogfa.com

عیبی نداره رگبار عزیز، همه مثل هم فکر کنند که دنیا از فرط کسالت دیگر قابل زندگی نخواهد بود!

مهردخت چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 23:45

کاملاْ موافقم و خودم به این موضوع عمل می‌کنم. باید خواسته‌هامون را اعلام کنیم و بدونیم که غرغر کردن و نقش آدم‌های ناامید و سرخورده را بازی کردن نشونه‌ی روشنفکری و اعتراض به شمار نمیاد. اعتراض منفعل هیچ نتیجه‌ای جز خراب کردن روحیه جامعه و خودمون نداره. وقتی سیستم می‌لنگه این خود ما هستیم که می‌تونیم و باید با پیگیر بودنمون در هر زمینه‌ای مسئولین را طوری تربیت کنیم تا پاسخگو باشند. شاید این بازخواست پایین به بالا روندی کند و ناقص به نظر بیاد ولی به هر حال: کوشش بیهوده به از خفتگی.

صحیح است !!!

مریم پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:37 http://osianeman.blogsky.com

جناب رگبار قطع ید خدایی ... ببین می دونی که دزدی یا از احتیاجه و یا یک بیماری ... بیماری این نیست که شما مریض باشی حتما همه ببینن که ... بعد شما یه مریض رو دستش رو قطع می کنی؟ اون بیماری که اینجوری دزدی می کنه به خاطر اون آدرنالینی که درین هنگام در بدنش تولید می شه های می شه و این اضطراب وترسی که شما می گی این های رو بیشتر می کنه درست مثل اونهایی که به ورزشهای خظرناک معتادند این هم باعث می شه که طرف هی توی کارش حرفه ای تر شه.... به نظ من باید این ادمها درمان بشن تا خودشون بفهمن که درست چیه نه اینکه زورکی .... بعد این آفتابه دزدهای بدبخت همه یه دست می شن و سه هزار ملیاردی هاش میرن کانادا عقش و حال... خانه از پای بست ویرانست

-ایده جالبی داری . اگه این روال بشه دیگه نه زندونی باقی می مونه نه اعدامی نه چیزی . همه این ها رو باید برد بیمارستان تا مداوا بشن

ترسوی ترسوها جمعه 3 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 00:36

بی خیال بابا
حالا خوبه بابت وبلاگت بازداشت نشدی که اینقدر ترسیدی.اگر بازداشت میشدی فکر کنم فرق بین مدادو خودکار هم یادت می رفت چه برسه به وبلاگ نویسی
بشین مطالب وبلاگ جدید مرور بکن
خودت حوصلت سر میره
قبلا از ارز و سکه و حجاب و روابط دختر و پسر و... می نوشتی
چی شد که به این روز افتادی و غلاف کردی؟

مهرابه جمعه 3 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:21

جناب رگبار با شما بسیار موافقم.به نظر من هر کس اندازه سهمش وظیفه خودش رو انجام بده و حق خودش رو بخواد و نگه ای بابا آن هایی که کردن مگه اتفاقی افتاده و چیزی بهتر شده؟
اگر نگذاریم با همه مشکلات و بی در و پیکری جامعمون حس مسئولیت در ما بمیره یک گام بزرگ اول تو زندگی خودمون و مرحله بعد واسه اجتماعمون برداشتیم.

-همون نمردن حس مسئولیت مهترینه

دنیا شنبه 4 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:44

در سال 1964 یا همین حدودها در آمریکا دختر جوانی به نام کیتی جنویس درست پای آپارتمانی که توش ساکن بود به مدت نیم ساعت با دزدی که قاتلش شد گلاویز بود و با فریاد کمک می خواست. حداقل 38 نفر از کسانی که همسایه اش بودند و به نوعی کیتی را می شناختند نیم ساعت صدای کمک خواهی اون را شنیدند ولی کسی برای کمک بهش نیامد. این موضوع و حجم این همه بی تفاوتی ترس و وحشت جامعه آمریکا را برانگیخت.
روانشناسان اجتماعی برای پیدا کردن دلایل این اتفاق گشتند. این که چرا ناظران مداخله نکردند؟
متوجه شدند بازدارنده های واقع نگری از قبیل خطر جانی و این که دخالت کردن در این ماجرا مستلزم حضور طولانی مدت و زمانگیر در دادگاه و طی روند قانونی باشد و نکته مهم تر این که موقعیت های اضطراری غیرقابل پیش بینی هستند و مستلزم عکس العمل سریع و فقط تعداد کمی از ما توانایی واکنش نشان دادن در زمان کم را دارند. دیگر این که ناظران اتفاق معمولا به گونه ای رفتار می کنند که گویی موقعیت اضطراری نیست و دیگران گمراه می شدند.
مجموع این عوامل باعث شرایطی میشه که به غفلت جمعی معروفه!
در هر صورت دیدم این توضیح لازمه تا بدونید این مربوط به کشور ما و بی احساسی مردم ما نیست. هر کسی در این شرایط، حتی کامنت گذاران پرشور پست قبل، اگه در این موقعیت قرار بگیرند چنین رفتاری نشون می دهند که رفتاری طبیعی است. اصلا توصیه شده افراد عادی در چنین موقعیت هایی هم مداخله نکنند چون تجربه و آمار نشون داده دخالت و درگیری انسان های عادی فایده زیادی نداره. شاید به نظر سنگدلانه باشه ولی این یک حقیقت علمی است.

-خیلی ممنون از این کامنت پربار . من که استفاده کردم . خیالم هم راحت شد که فقط ما این جوری بی حس نیستیم

دنیا شنبه 4 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:38

احساس می کنم پستتون را یک کم سرسری خوندم و شاید کامنت هام به دل خودم هم نچسبه.
ولی در مورد مجازات مجرمان.
تنبیه، مجازاتی چنین فیزیکی در تکامل فراخود یا عذاب وجدان برای رده های ابتدایی رشد وجدان فایده داره. یعنی نمود فیزیکی یا تنبیه یا مجازات برای کودک و یا در سطح ابتداییه ولی برای عمیق شدن بازدارنده ها چیزی که اساسی و درست باشه درونی کردن اصول اخلاقیه. چیزی که در درون ما را در شرایط سخت از عمل غیراخلاقی بازداره.
قطع دست. زندانی طولانی مدت، یا اعدام یک اقدام سطحیه. با وجود خشونت بالا و اقتدار زیادش ولی چیزی که محکم و اساسی و پایداره درونی کردن اخلاقیاته.
این نیاز به آموزش و پرورش اساسی داره.
اون چیزی که در جامعه ما کمه مجازات های محکم نیست ( که خدا را شکر تعداد اعدام زیاد هم هست ) اون چیزی که جاش خالیه پرورش اساسی و عمیق و اصولی از زمانی است که کودک داره معیارهای اخلاقی را درونی سازی می کنه!

البته من هم همین رو میگم که باید کار فرهنگی بشه ولی اقدامات رو بنایی رو نمیشه حذف کرد . وقتی تو این جامعه هنور ما اون فرهنگ رو نتونستیم جا بندازیم و فرهنگ سرفت سیطره داریم باید از دو جبه به این موضوع نزدیک شد . یکی از دید فرهنکی و یکی هم از دید تنبیهی . تا به تدریج فقط اون دید فرهنکگی حامم بشه

ماجراهای مریمی شنبه 4 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:46 http://merrymiriam.persianblog.ir/

بله واقعا به نظرم خوندن اون آیات تاثیر زیادی داره. بحث انرژی‌ه دیگه.

مینا جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 21:39

اگر در خانه تنها باشیم و دزدی حمله کند باید چه کار کنیم؟ مطمئنا تماس با 110 کافی نیست و تا رسیدن پلیس معلوم نیس چه اتفاقی میفته...چه کار باید بکنیم؟ نمیخوام دلیل دزدی یا هدفش از دزدی رو بدونم فقط میخوام بدونم بهترین عکس العملی که میتونیم انجام بدیم چیه . متاسفانه هیچ آموزشی در این زمینه به مردم داده نمیشه.

110 اولیشه ولی خب باید از همسایه ها با صدای بلند کمک خواست و این که مقاومت نکرد

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد