کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

لوح محفوظ؟

 

 

دیروز در قرآن ،سوره حدید ، به این آیه برخوردم :   

 

هیچ مصیبتی روی نمی دهد مگر این که قبل از آنکه زمین رابیافرینیم در لوح محفوظ ثبت شده باشد و این امری آسان برای خداست و این به این خاطر است که نه برای آنچه از دست داده اید غمگین شوید و نه به آنچه به شما داده شده است دلبسته .  

 

خب دلیلش دلیل جالبیه . یه جورایی به آدمی حس استغنا و وارستگی میده .ولی . . .   

 

این که همه چیز از قبل مشخصه این بعنی چی ؟ یعنی همه مصیبتها از قبل تعیین شده است ؟ اگه مریضی ،باید باشی ؟ اگه دزد پولت رو می زنه باید بزنه ؟ اگه خونه ات تو زلزله داغون میشه باید می شده؟ اگه بچه ات رو ماشین زیر می کنه باید زیر کنه ؟ اگه تورم 100درصده باید باشه ؟ اگه . . . ؟

  

  

.... 

 

کامنت برگزیده  

 

سوسن جعفری گفته : تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که برای دانستن چرایی و چطوری باید از شیمی و فیزیک و جبر و احتمالات و زمین‌شناسی و جغرافیا و نجوم تا حد قابل قبولی اطلاعات داشته باشید و مغزتان به استدلال و جر و بحث عادت کرده باشد. مثلاً در قران در مورد صفحات زمین صحبت شده است. این صفحات طبق قاعده‌ای که به شیمی و فیزیک مربوط است در حرکتند. به هم نزدیک و از هم دور می‌شوند و باعث بروز زلزله، گسل و ایجاد کوه می‌شوند. این قواعد هستند که در لوح محفوظند و کسی قدرت تغییر یا جلوگیری از آنرا ندارد.
مسما در این آیه به گم شدن کیف پول شما اشاره نشده است ولی بررسی و مطلعه سیرت و رفتارهای آدمی و تاثیر تربیت و اجتماع بر شخص می‌تواند معضل جیب‌بری را توجیه کند. کما اینکه من معتقدم مال حلال گم نمی‌شود و دزد نمی‌زند. وقتی رخ داد باید نشست و دو دو تا چهار تا کرد دید کجا و کی حرامی وارد اموالمان شده است. در مورد امراض هم همین است. خدا می‌گوید اکملت لکم دینکم. وقتی می‌گوید فلان چیز برای شما خوب نیت و می‌روید دنبالش منتظر عواقبش باشید. خود من که ام‌اس دارم می‌بینم خودم باعث بروز این بیماری شده‌ام نه خدا مصیبت نازل کرده باشد.
برای همین است که می‌گویند یک ساعت تفکر از هفتاد سال عبادت برتر است.

 

راهی به سوی اصلاح

 

 

درباره این نوشته بودم که چرا قرآن در ایران فقط سر طاقچه هاست ؟ چرا سر قبرهاست ؟ چرا سر سفره عقد و بالای سر مسافرهاست ؟ چرا به نظر چیزی جادویی میاد که خواصی سحرآمیز از کاغذ و جلدش بر میاد ؟ چرا این هست که اگر چند بار فلان سوره رو بخوننش به بهشت می رن و مشکلاتشون حل میشه و غیره و غیره و غیره ؟  

 

این رو متوجهم که تو نظر بخشی از جامعه ما ،قرآن فقط متنی کهن است مربوط به صدها سال قبل و کارکرد امروزی نداره و باید به کل فراموشش کرد . بخشی از این دیدگاه ها تو کامنتای پست چهارشنبه موجوده . اما این برای کسی که به اصلاح جامعه ای که درش زندگی می کنه معتقده ،فقط ندیده گرفتن یکی از مهمترین متغیرهاست .   

 

غاطبه ملت ما هنوز هم که هنوزه قرآن رو به عنوان سندی خدشه ناپذیر قبول دارن و من با تعمقی که طی سالیان در قرآن انجام دادم متوجه شدم که این کتاب نکات بسیار خوبی برای زندگی بهتر ما داره که معتقدین بهش ازش بی اطلاعن و نخوندن که مطلع باشن . اگه من نوعی بخوام جامعه خودم رو بهبود بدم تا کیفیت زندگی مادی و روانی اون ، و به دنبالش زندگی خودم و خانواده ام هم ،خوبتر بشه بهتر نیست که از متنی استفاده کنم که معتقدین بهش بسیارند ؟ 

 

 

نامه ای که هرگز خوانده نمی شود

 

این ایمیل چندی قبل به دستم رسید و نویسنده اش رو نمی شناسم ولی دوستش داشتم .  

 

مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد... فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند.  

 

مدتی بعد ، پدر نامه ی اولش را به آن ها فرستاد . بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از طرف عزیزترین کس ماست . سپس بدون این که پاکت را باز کنند ، آن را در کیسه‌ی مخملی قرار دادند ... هر چند وقت یکبار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه می‌گذاشتند... و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند

 

سال ها گذشت . پدر بازگشت ، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی نمانده بود ، از او پرسید : مادرت کجاست ؟ پسر گفت : سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم تر شد و مرد

 

پدر گفت : چرا ؟ مگر نامه ی اولم را باز نکردید ؟ برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم! پسر گفت : نه . پدر پرسید : برادرت کجاست ؟ پسر گفت : بعد از فوت مادر کسی نبود که او را نصیحت کند ، او هم با دوستان ناباب آشنا شد و با آنان رفت . پدر تعجب کرد و گفت : چرا؟ مگر نامه ای را که در آن از او خواستم از دوستان ناباب دوری گزیند ، نخواندید؟ پسر گفت : نه ...  

 

مرد گفت : خواهرت کجاست ؟ پسر گفت : با همان پسری که مدت ها خواستگارش بود ازدواج کرد الآن هم در زندگی با او بدبخت است . پدر با تأثر گفت : او هم نامه‌ی من را نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوش نامی نیست و من با این ازدواج مخالفم ؟ پسر گفت : نه  

  

به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه از هم پاشید ، سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت . وای بر من ...! رفتار من با کلام الله مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است. من هم قرآن را می‌بندم و در کتابخانه ام می گذارم و آن را نمی خوانم و از آنچه در اوست ، سودی نمی برم !! 

 

.... 

 

کامنت برگزیده  

 

سیلوئت گفته : حالا کی گفته نصیحت همیشه کارسازه ؟؟ با عرض شرمندگی رگبار خان به نظرم خیلی بی ربط بود چسبودن اون داستان و این نتیجه گیری آخر (البته میدونم کار شما نبوده و نویسنده اصلی این دوتا رو بهم ربط داده) واقعا مثلا قرآن در زمینه مشکلات اقتصادی امروز مملکت ما میتونه نظری بده و مشکلی رو حل کنه ؟ در زمینۀ بیماری های وحشتناک و لاعلاج چطور؟ هزارتا مشکل دیگه هم هست که قابل حل نیستن نه با استناد به این کتاب نه هزارتا کتاب مثلا مرجع دیگه..

 

عاشورا و کارکرد اجتماعی آن

 

 

 دیروز بعد از مدتهای مدید ، به خاطر بنیامین که دوست داشت دسته و زنجیر زنی و علامت کشی و سنج زنی و . . .  رو ببینه روز عاشورا بیرون رفتم و توی عزاداری چند دسته هم توی محله مون شرکت کردم .سالهاست که دیگه تو این جور مراسم نرفته بودم .  

 

شاید از موقعی که دیده بودم که روح حاکم بر این مراسم اختلاف خیلی زیادی با قیام یک آزاده و یک از جان گذشته داره ، شاید از موقعی که می دیدم آدمهایی خودشون رو نوکر امام حسین می دونن که نوکر صد تا شمر و یزید زمانه هستن ، شاید از وقتی که می دیدم چقدر این گفته پرمغز شریعتی که « در عجبم از مردمی که خود، در زیر شلاق ظلم و استبداد زندگی می کنند و بر حسینی می گریند که آزادانه زیست» بر خیل به اصطلاح عزاداران حسینی صدق میکنه و این که تنها چیزی که در این مراسم نیست حضور حسینه و خیلی شاید های دیگه . 

 

اما دیروز که بعد از مدتها ، دوباره داخل اینها شدم و سالهایی که با این جریان فاصله گرفته بودم دیگه در من اون توقعاتی که قبلا بود رو ایجاد نمی کرد و نسبت به این پدیده سهل گیرتر شده بودم ،متوجه چیزهای جدیدی شدم که جبهه گیری های قبلی نمی ذاشت اون ها رو ببینم . 

 

الآن عاشورا و محرم برای مردم ایران یه جور همبستگی اجتماعی به همراه داره و می شه به جرات گفت که کارکرد مذهبی خودش رو از دست داده و بسیار کم رنگ شده . این یه جور مراسمه که باید هر سال انجام بشه و داره سال به سال با شکوه تر و با آب و رنگ بیشتری برگزار میشه .  

 

خیلی دسته ها علامت و کتل دارن ، سنج زنی ، نقاره زنی ، طبل زنی دارن . لباسهای هم رنگ ، زنجیر زنی های متحد ، سینه زنی های هم زمان ، اجتماعات بزرگ ، ریسه کشی ، خیمه به پا کردن ها ، نمایش و تعزیه اجرا کردن ها همه گیره . مداحی های جدید و به روز و اکثرا ریتمیک ، حضور تا پاسی از شب مردم و مخصوصا جوونها در کوچه و خیابون ، خوردن چای و شیر داغ ، خوردن شام و ناهار نذری و . . . .  

 

ما ایرانی ها مراسم جمعی عمومی مورد قبول حاکمیت که همه بتونن بیان تو خیابون و ابراز وجود کنن نداریم . داریم ؟! پس این مراسم عاشورا تنها مراسم جمعی ای است که از قبل در وجود جامعه ایرانی بود و هست و الآن همون کارکردی که یه مراسم عمومی شاد در یه کشور خارجی داره ، برای مردم ما پیدا کرده است .  

  

 

.... 

 

 

کامنت برگزیده   

 

نیره گفته : البته مراسم های مشابه داریم. مثل چهارشنبه سوری که همه مردم یک جورایی توش سهیم اند. ولی متاسفانه به دلیل برخورد نامناسب حاکمیت و مدیریت غلط تبدیل شده به چهارشنبه سوزی و از حالت اصلیش فاصله گرفته.
یه جشنواره خیلی خیلی بزرگ هم داریم به اسم نوروز که اون خیلی جنبه بیرونی نداره چون به هفت سین توی خونه ها و دید و بازدید مربوط می شه و کلا در محیط خونه هاست نه بیرون و خیابون. ولی چهارشنبه سوری یک جشن خیابونیه که متاسفانه الان تبدیل شده به لت و پار کردن دیگران و ایجاد صداهای گوشخراش و خطر برای همسایه ها.

  

آه کشیدن و پول پارو نمودن !

 

 

یه یارو نواریه است که همیشه خدا کارش اینه که تو یه ساعتی از روز میاد درست زیر پنجره محل کار من بساط می کنه وتخصصش هم اینه که CD مداحی و روضه و غم و غصه بفروشه و فرقی هم براش نداره که اون موقع ، روزی عادی باشه یا عید فطر و قربان باشه  یا تولد چهارده معصوم یا عزا، این کاری به این حرفا نداره . فقط گریه و روضه اش می فروشه!   

  

  

البته خداییش و ازحق نگذریم ( که فردا تو 2متر جا می خوان بذارنمون ) یه وقتا هم مولودی می ذاره که گوش که میدی می بینی با روضه و گریه همچین توفیری هم نمی کنه چون این مولودی ها هم بیشتر گریه آورند تا فرح بخش! آدم فعالی هم هست چون یه ضبط صوت از این خرکیا جلوی بساطش می ذاره و صداش روتا ته زیادهم می کنه . یه وقتا برای تنوع مداحی ترکی و لری هم می ذاره که مشتریهای این جوری هم نرن جای دیگه . حالا تصور کنین یه همچین آدمی تو محرم و صفر چه ذوقی می کنه ؟ درست از چند روز مونده به محرم اومده و همش مداحی و روضه خونی و گریه و حسین حسین حسین پخش می کنه .   

 

واقعا یکی از بهترین مشاغل توی این مملکت شده مداحی . کار کم و درآمد بالا . حتما می دونین این مداحا چه در آمدهای هنگفتی دارن . همین مداح های عادی عادی میان نیم ساعت سه ربع مداحی می کنن و می رن ، دیگه کم کم کمش 300هزار تومن می گیرن . الان دیگه مداحی که یه کمی هم مشهور شده باشه تو هر جلسه که کمتر از یه ساعت هم هست کمتر از یک میلیون تومن نمی گیره . بگذریم از مداحایی که معروف اند و دستمزدشون برای یه شب 20 میلیون تومنه!! (اینم سندش )    

 

یعنی این بابا تو این ده شب به اندازه ده سال من درآمد داره . اون وقت چیکار کرده ؟ هیچی . اسمشم اینه که اینا نوکر امام حسین اند و برای خدا روضه می خونن . بنده خدا امام حسین چه نوکرایی مایه داری دور و برش رو گرفتن .   

 

اون وقت یک استاد عالیمقام دانشگاه ، یک پزشک جراح قابل ، یک استاد اقتصاد نابغه ، یک مدیر لایق صنعتی که سالهای سال زحمت کشیده و درس خونده وتحقیق کرده و آدم مفیدیه برای جامعه ، با کار پر زحمت و استرسش ، چقدر درآمد داره ؟   

 

و جالبه که الان شان آخوند و روحانی بعد از مداح قرار گرفته و مردم بیشتر به مداح اهمیت  می دن تا به روحانی . مثلا چند وقت قبل در مجلسی مربوط به یکی از شهیدان جنگ ،روحانی مشهوری که سخنرانی کرد بیشتر از 200هزار تومان گیرش نیامده بود ولی مداح مربوطه بعد از او جیرینگی 500 هزار تومان حق الگلو گرفت ( اینم سندش)  .  

 

 

 

 کاری ندارم که خیلی از این واعظ ها هم چیز بدر بخوری از تو حرفاشون در نمیاد ها ! مثلا تا حالا کم شنیدم که بیایند و فلسفه قیام امام حسین رو آپتودیت کنن و بگن چه درسی باید برای امروزمون ازش یاد بگیریم . نشنیدم یکیشون بگه امام حسین تا قبل از 57 سالگی اش که شهید شد چه کار می کرد و چه زندگی ای داشت ، که تونسته اون نوع جانبازی و ایثاری که شما می گین رو انجام بده . فقط تنها چیزی که از اومی گویند یه چیزی در حد 10 تا 12روز ازروزهای آخر زندگی اش است . ولی باز اون آخوند و روحانی چهار تا کلام درس خونده و یه اطلاعاتی داره . ولی مداح چی خونده و چی بلده ؟ تو رو خدا به متنهایی که اینا می خونن گوش بدین . چی از توش در میاد ؟ مثلا این چیه آخه ؟   

 

«ارباب زمین خوردت منم، نون و نمک خوردت منم ، راست و حسینی که بگم، یار قسم خوردت منم ، یه عمریه خرابتم، تشنه ی اون نگاهتم ، صد بار بهت سلام دادم، منتظر جوابتم ، دنیا اگه حسین نداشت، یه ذره آبرو نداشت ، خدا توی می خونه ها، یه جرعه هم سبو نداشت  ، بی تو دلم غرق از غمه، دنیا برام جهنمه ، هر چی برات گریه کنم، بازم میگم خیلی کمه »  

 

اینا مداحیه ؟! اینا کفره ! یعنی چی که خدا این دنیا رو آفریده فقط برای حسین؟! اینا همش یه مشت دری وریه برای آدمی که دوست داره از حال خودش بیاد بیرون و فراموش کنه که امروز چی بوده و چی می خواد بشه . تو عاشق حسینی ؟ تو عاشق چیه حسینی ؟ خودت می دونی اصلا ؟ فقط سینه زدن ، زنجیر زدن ، گل مالیدن ، هیکلی بستن و علامت کشیدن ، نذری خوردن ؟! از حسین اصلا چی می دونی تو ؟  

 

حالا باز خدا بیامرزه بابای مداح هایی رو که فقط حقیقت و واقعیات کربلا رو در قالب مرثیه بیان می کنن . بدبختانه مداحهایی داریم که میان یه پک کامل از دروغ و خرافه و خزعبلات ... رو قاطی شعرهاشون می کنن و تحویل ملت سینه زن میدن . هرچی جفنگ تر بگن  . یه عده هم بیشتر تحویلشون می گیرین و ذوق می کنن که ببین چه قده عاشق حسین و امامت و ولایت و اسلام داریم . حال می کنن که هم اجر دنیوی برای خودشون می خرن و هم اجر اخرویشون تضیمن شده است که بهشون گفته اند: خنده کنان می رود روز جزا در بهشت... هر که به دنیا کند گریه برای حسین ! همین گریه رو بکن و دیگه حله داداچ ! نمی خواد سر در بیاری که چی بود وچی شد . و کی بهتر از این آقایون جماعت مداح ها که فقط جمعی رو می گریونند بدون هیچ نتیجه عملی و ایمانی .  

 

نه این که جو جامعه هم مسموم و پر از غم و غصه است ، اینه که آین آقایون مداحا از این آب گل آلود ماهی می گیرن به این درشتی ! و همینه که این یارو سی دی فروشه زیر پنجره ما ، فقط تخصصی رفته تو این کار !  

 

 

.... 

 

 

کامنت برگزیده  

 

بولوت گفته : گذشته از این که شاید به جز دو سه تا مداح خاص بقیه شون حتی یه مقتل رو صحیح بلد نیستن. نکته ی جالب اینه که مداح و آخوند و روحانی و هر کسی که میخواد مقتل خوانی کنه تنها مقتل هایی که سند صحیحی ندارن استفاده میکنه چون مقتل های واقعی به اندازه ی کافی سوزناک نیستن و اشک خلق الله رو درنمیارن.
نمونه ش مقتل علی اصغره که حتی یک نفر ندیدم که مقتل اصلی رو بخونه! به نقل از بن طاووس توی کتاب لهوفش امام علی اصغر رو برای خداحافظی گرفته بغلش که بهش تیر زدن. اما خب این مورد به اندازه ی این که گرفته براش آب خواسته ناراحت کننده نیست برا همین ارزش نداره توی روضه خونده بشه.
همین تحریفها رو بگیر برو تو آخر.
من حتی توی اینکه عباس خواسته آب بخوره و بعد فکر کرده بچه های امام تشنه ن تو چطوره میخوای آب بخوری و نخورده هم شک دارم. از سپاه امام که کسی اونجا نبوده کی بعدن این رو نقل کرده؟ (البته باید برم لهوف رو پیدا کنم ببینم اون چی نوشته!) اصلن منظورم این نیست که آب خورده. ولی اگه کسی هم نقل کرده باشه نهایتن اینو گفته که مثلن مشک رو پر کرد و رفت. دیگه اینکه دستش رو پر کرد برد سمت دهنش بعد اینجوری فکر کرد... زاییده ی ذهن کسای دیگه س. اون قسمت دستش رو پر کرد هم باز روایت شده باشه دیگه توانایی ذهن خوانی نداشته کسی که دیده!