کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

نامه ای که هرگز خوانده نمی شود

 

این ایمیل چندی قبل به دستم رسید و نویسنده اش رو نمی شناسم ولی دوستش داشتم .  

 

مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد... فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند.  

 

مدتی بعد ، پدر نامه ی اولش را به آن ها فرستاد . بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از طرف عزیزترین کس ماست . سپس بدون این که پاکت را باز کنند ، آن را در کیسه‌ی مخملی قرار دادند ... هر چند وقت یکبار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه می‌گذاشتند... و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند

 

سال ها گذشت . پدر بازگشت ، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی نمانده بود ، از او پرسید : مادرت کجاست ؟ پسر گفت : سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم تر شد و مرد

 

پدر گفت : چرا ؟ مگر نامه ی اولم را باز نکردید ؟ برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم! پسر گفت : نه . پدر پرسید : برادرت کجاست ؟ پسر گفت : بعد از فوت مادر کسی نبود که او را نصیحت کند ، او هم با دوستان ناباب آشنا شد و با آنان رفت . پدر تعجب کرد و گفت : چرا؟ مگر نامه ای را که در آن از او خواستم از دوستان ناباب دوری گزیند ، نخواندید؟ پسر گفت : نه ...  

 

مرد گفت : خواهرت کجاست ؟ پسر گفت : با همان پسری که مدت ها خواستگارش بود ازدواج کرد الآن هم در زندگی با او بدبخت است . پدر با تأثر گفت : او هم نامه‌ی من را نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوش نامی نیست و من با این ازدواج مخالفم ؟ پسر گفت : نه  

  

به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه از هم پاشید ، سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت . وای بر من ...! رفتار من با کلام الله مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است. من هم قرآن را می‌بندم و در کتابخانه ام می گذارم و آن را نمی خوانم و از آنچه در اوست ، سودی نمی برم !! 

 

.... 

 

کامنت برگزیده  

 

سیلوئت گفته : حالا کی گفته نصیحت همیشه کارسازه ؟؟ با عرض شرمندگی رگبار خان به نظرم خیلی بی ربط بود چسبودن اون داستان و این نتیجه گیری آخر (البته میدونم کار شما نبوده و نویسنده اصلی این دوتا رو بهم ربط داده) واقعا مثلا قرآن در زمینه مشکلات اقتصادی امروز مملکت ما میتونه نظری بده و مشکلی رو حل کنه ؟ در زمینۀ بیماری های وحشتناک و لاعلاج چطور؟ هزارتا مشکل دیگه هم هست که قابل حل نیستن نه با استناد به این کتاب نه هزارتا کتاب مثلا مرجع دیگه..

 

نظرات 7 + ارسال نظر
ترمه چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:25

نخونیم بهتره. برای ما توی قرن 21 سود که نداره هیچ، ضرر هم داره.
نظرمه. لطفا کتک نزنید!!!

چرا کتک ؟! . حق داری این نظرته و هر کی بخواد این حق رو ازت بگیره عقب مونده است

بانوی بهمن ماه چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:42 http://bahmanbanoo.persianblog.ir/

وای خداوندا !

افشینـ چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 13:37

و!ی

سیلوئت چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 20:10 http://silhouette.blogfa.com

حالا کی گفته نصیحت همیشه کارسازه ؟؟
با عرض شرمندگی رگبار خان به نظرم خیلی بی ربط بود چسبودن اون داستان و این نتیجه گیری آخر (البته میدونم کار شما نبوده و نویسنده اصلی این دوتا رو بهم ربط داده)
واقعا مثلا قرآن در زمینه مشکلات اقتصادی امروز مملکت ما میتونه نظری بده و مشکلی رو حل کنه ؟ در زمینۀ بیماری های وحشتناک و لاعلاج چطور؟ هزارتا مشکل دیگه هم هست که قابل حل نیستن نه با استناد به این کتاب نه هزارتا کتاب مثلا مرجع دیگه..

سیلوئت عزیز . طبیعتا اون مطالبیه مال ۱۳۹۲سال قبل و موضوعات امروز درش نیست ولی قرآن برای این نیست اصلا . من فکر می کنم گرفتاری بزرگ الآن ما دیندارانی است که به کتاب خودشون کوچکترین اهمیتی نمیدن و با توجه به این که عمده مناصب در دستانشونه و قاطبه مردم هم ظاهرا این جوری هستن و لالقل می گن که مسلمونن و به قرآن اعتقاد دارن بد نیست که گهی اون رو بخونن بهش عمل کنن .
در همین قرآن کنونی کلی مطالب خوب و انسانی هست که ای کاش بخونن و اجراش کنن . وقای به عهد و راستگویی و تهمت نزدن و . . .
برای همین من همیشه میگم که اینها باید قرآن بخونن و بهش عمل کنن

گلابتون بانو پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 00:16 http://golabatoonbanoo.blogsky.com/

چه تشبیه واقعی و دردناکی... حیف...

نیره جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:57 http://salimi.blogfa.com

به نظرم قیاس مع الفارق هست...یعنی خیلی ربطی ندارن این دو داستان به هم.
میدونم باید قرآن رو خوند و بهش عمل کرد. ولی موضوع اینه که جامعه ما در حال حاضر اسلامی هست...یعنی اسم اسلامی بودن رو یدک میکشه و همه تلاش نظام این بوده که بر طبق قرآن و سنت قوانین جامعه رو اصلاح کنن...خیلی هاش خوب بوده و خیلی هاش بد. مثلا در زمینه حقوق زنان بعد از انقلاب سقوط بدی داشتیم...سن ازدواج رو آوردن رو 9 سال!!!! و این در حالیه که زن تا قبل 40 سالگی برای خروج از کشور باید از ولی خودش اجازه بگیره و اگه شوهر داشته باشه تا آخر عمر!!!

خب ربط که دارن . یعنی من ارتباط خوبی بینوشن دیدم . ما هم قرآن رو نمی خونیم و فقط بهش احترام می ذاریم .
اما به نظر من در این جامعه اکثریت آموزه های قرآن رعایت نمیشه

ستاره شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:01 http://derakhshesh3tare.blogfa.com

قرآن به نظر من راهگشای بسیاری از مشکلاتی است که الان باهاشون در ارتباطیم ... از مشکلات فردی گرفته تا اجتماعی... فقط باید در قرآن تدبر کرد، تأمل کرد و آیه آیاتش رو با تفسیری دقیق بررسی کرد و خواند و ...
اگر فقط هر کدوم از ما یه دونه، فقط یه دونه از رهنمود‌های فردی قرآن رو حتی، در زندگیمون عملی کنیم ، خواهیم دید که دنیای خودمون چه تکونی خواهد خورد...
مشکل اینجاست که نمی‌خوایم بپذیریم که این قرآن، در بر دارنده خیلی از راه‌حل‌هاست...

بله موافقم . راهگشای بسیاری از مسائل هست . اما بیشتر از راهگکشا بودن من به جنبه اخلاقی اون تاکید دارم . نظامات اجتماعی بحثی جداگانه هستاندئ

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد