کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

راهی به سوی اصلاح

 

 

درباره این نوشته بودم که چرا قرآن در ایران فقط سر طاقچه هاست ؟ چرا سر قبرهاست ؟ چرا سر سفره عقد و بالای سر مسافرهاست ؟ چرا به نظر چیزی جادویی میاد که خواصی سحرآمیز از کاغذ و جلدش بر میاد ؟ چرا این هست که اگر چند بار فلان سوره رو بخوننش به بهشت می رن و مشکلاتشون حل میشه و غیره و غیره و غیره ؟  

 

این رو متوجهم که تو نظر بخشی از جامعه ما ،قرآن فقط متنی کهن است مربوط به صدها سال قبل و کارکرد امروزی نداره و باید به کل فراموشش کرد . بخشی از این دیدگاه ها تو کامنتای پست چهارشنبه موجوده . اما این برای کسی که به اصلاح جامعه ای که درش زندگی می کنه معتقده ،فقط ندیده گرفتن یکی از مهمترین متغیرهاست .   

 

غاطبه ملت ما هنوز هم که هنوزه قرآن رو به عنوان سندی خدشه ناپذیر قبول دارن و من با تعمقی که طی سالیان در قرآن انجام دادم متوجه شدم که این کتاب نکات بسیار خوبی برای زندگی بهتر ما داره که معتقدین بهش ازش بی اطلاعن و نخوندن که مطلع باشن . اگه من نوعی بخوام جامعه خودم رو بهبود بدم تا کیفیت زندگی مادی و روانی اون ، و به دنبالش زندگی خودم و خانواده ام هم ،خوبتر بشه بهتر نیست که از متنی استفاده کنم که معتقدین بهش بسیارند ؟ 

 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
عطیه شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:14 http://zendegi-va-porharfi.persianblog.ir/

احسنت!
صحیح است!
هزارتا لایک!

shirin شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:25 http://ladolcevia.blogfa.com

رگبار عزیز من در مورد نوشته قبلی هم در سکوت ماندم چون اساسا برای من بحث بر سر قران یا انجیل یا سایر متون مذهبی نیست. هرکدامشان مثل هر کتاب دیگری حاوی نکات مثبتی هستند. و برای من به شخصه دقیقا یک "کتاب" هستند مثل بقیه کتابها.
افراد بر مبنای ایدئولوژی فردی خود به دنبال راهنما در زندگی می گردند. من دشمنی با معتقدان قران ندارم ، در عین اینکه لاییک هستم و نه قران و نه هیچ متن دینی دیگری را در زندگیم به عنوان راهنما مد نظر ندارم.

دقیقا همینه . یک کتاب مثل بقیه کتب مثل بقیه معارف .

ترمه شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:06

1. به دلیل بعضی مسائلی که می دونید !!! نمی خواستم در مورد این موضوع خیلی وارد بحث بشم اما چون روش تاکید دارید انگار چاره ای نیست!
2. در مورد داستانی که آوردید من هم با نظر دوستان موافقم. خیلی نچسب بود. به زور دو تا موضوع بی ربط رو با چسب دو قلو به هم چسبونده بود.
3. من با قرآن و هیچ کتاب دیگه ای مشکل ندارم. اصولا دشمنی با کتاب رو دشمنی با تمدن می دونم.
4. قرآن هم حتما نکات خوبی برای زندگی داره اما مشکل از جایی شروع میشه که این اکثریت قاطبه!!! باور دارن که این کتاب در همه ی زمان ها و مکان ها راه گشاست و در همه ی ارکان زندگی باید از دستوراتش استفاده کرد. در ضمن این جماعت خیلی خود خواه و خود محور هم هستن (حالا این رو هم از این کتاب یاد گرفتن یا نه نمی دونم) و فکر می کنن نظر اون ها باید درر کل جامعه اجرا بشه.
5. نتیجه ی بهره گیری از دستورات این کتاب هم به وضوح در سراسر دنیا قابل مشاهده هست. فکر نمی کنم نیازی باشه تک تک نام ببرم.
6. "اکثریت قاطبه" هم کم کم دارن چشمشون رو به حقایق باز می کنن. اندکی صبر سحر نزدیک است.

۴- قبول دارم . بسیاری از اون ها نظر خودشون رو نظر اول و آخر می دونن و عقیده بقیه رو قبول ندارن .
۵-مشکل بزرگ همینه که این فکر هست که این ها که در سراسر دنیا اسم مسلمان رو یدک می کشن دارن خیلی به روز به نصایح کتابشون عمل می کنند . خیلی ها مسائل قومی خودشون رو در این کتاب لحاظ کرده و آوردن به ۱۴۰۰سال بعد . این عقب افتادگی اون گروه هاست . به کتاب مربوط نیست
۶- خداکنه

مهتاب شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 15:55

قرآنو چند بار خوندم با ترجمه بیشترشو درک کردم خیلی جاهاش به درد زندگی امروزی میخوره شاید 100 درصد قسمتاشو درک نکرده باشم میدونم خیلی از چیزهایی که تو قرآن اومده با اون چیزی که در جامعه ما به عنوان دین به خورد مردم داده شده تفاوت داره این همه قرآن آدما رو به تفکر و تدبر تو هر مسئله ای تشویق کرده که هر کاری را با فکر انجام بدیم اگر ما به همین یک دستورشم که بارها و بار ها تکرار شده توجه میکردیم این همه با رفتار احمقانه بعضیا آبروی دینمون را به خطر نمی افتاد .

دقیقا . همین تفکر بارها و بارها عنوان شده . بارها . ولی کو گوش شنوا ؟

سارا شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 16:15 http://sazesara.blogfa.com/

سلام
من از پست، با این بخشش موافقم که وقتی میخوای روی جماعتی تاثیر بگذاری باید استدلال هات مستدل به اونچه باشه که اونا قبول دارن... یعنی مثلا توی یه جماعت مسلمان متعصب، مثل وهابی های عربستان، اگه من از انجیل دلیل بیارم خب فقط خودم رو خسته کردم و دهان نگشوده، نظرم رد میشه... پس حداقل برای گام اول، باید از همون دستور العملی که به قول شما "قاطبه ی مردم" بهش معتقدن برای ترویج اخلاقیات درست و رد کردن اخلاقیات اشتباهشون، استفاده کنم... حالا اینکه چقدر از مسائل قرآن قابل قبول و منطقی هست و چقدرش نیست، این یه بحث دیگه ایه...

خب طبیعیه که خیلی دستورات قرآن مربوط به دوره ۱۴۰۰سال قبل بوده و مترقی . مثلا حکم قصاص . اومده گفته اگه طرف چشمت رو کور کرد توفقط حق داری چشمش رو کور کنی . نباید بکشیش نباید زن و بچه اش رو به اسارت ببری . حالا امروزه این ماییم که باید با مسائل روز منطبقش کنیم

بولوت شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 17:55

من اینکه ادیان ابراهیمی جهان شمول هستن و زمان مشخصی ندارن رو چندان قبول ندارم.
بیشتر به نظرم به درد همون مردم 1400 و 2000 پیش میخوردن. برای مثال تا هر اعتراضی میکنی به اینکه پیغمبر چرا اون همه زن گرفت و {...} . چرا برده داری توی اسلام هست و مرد مالک جون و مال زن و بچه هاشه و مرد میتونه بدون اطلاع زن بره طلاقش بده و تعدد زوجات چرا هست و ارث و دیه زن چرا نصف و امثالهم!{...} فوری میگن شما باید شرایط اون زمان رو در نظر بگیرید. اون زمان شرایط اینجوری ایجاب میکرد. بابا جان این دین برای یه عده عرب اومد که خودشون به خودشون گفتن اعراب دوران جاهلیت و در حد درک و شعور اوناس. قوانین برای فهم مردم اون زمان بود و چه و چه و چه.
خب این یعنی این ادیان و سیره و روش و کتابشون. فقط برای همون دوره کاربرد دارن. برای انسان مترقی و متمدن امروز کاربرد ندارن.
(البته مسئله ی اجتهاد و احکام ثانویه رو نمیخوام وارد بحث کنم. چون یه مقدار پیچیده س و خودم باور دارم علمای اسلام {...} خیلی راحت میتونن با توسل به اونا اسلام رو از این قهقرایی که به سرعت داره به سمتش میره نجات بدن.
آما. یه واقعیت هایی هست که نمیشه ندیدشون. مثلن اینکه خیلی ها هنوز خودشون رو در حد و شعور اعراب جاهل 1400 سال پیش میدونن. (که خب وقتی خودشون، خودشون رو در اون حد میدونن ما کی باشیم که بگیم شما با اونا فرق دارید و متعلق به قرن و عصر حاضر هستید)بله برای این افراد باید از همون کتاب مثال و دلیل و رهنمون آورد. ولی یه امای بزرگتر هست. این افراد همون دین خودشون رو هم قبول ندارن. چطور؟ یعنی دوبرابر بودن ارث مرد رو قبول دارن ولی خمس نمیدن. تعدد زوجات رو قبول دارن اما رعایت مساواتش رو قبول ندارن. یعنی این مردم به اسلام مومن نیستن. به نسخه ی من درآوردی خودشون مومند. حالا شما بیا نثر صریح قرآن رو براشون بیار و بگو عمل کنن. عمرن! یعنی تشویق به استفاده از قرآن برای اون ها کاربردی نداره.
البته هستن کسایی که واقعن به اسلام مومند. اونها بحثشون جداست. و اصلن نیازی ندارن بهشون بگو قرآن برای لب تاقچه گذاشتن نیست. خودشون عقلشون میره.
اما من بازم خیلی قبول ندارم که خیلی کتاب خوبیه و نکات خوبی داره و اینا. دیگه همه میدونیم چقدر از این قرآن به تعبیر امروز به {...}نویسی پرداخته. من وقتی یس و الرحمان رو خوندم فک رو زمین بود که این کتاب عروس و قلبش اینا باشه بقیه ش چین دیگه؟
حالا اون وسط مسطای تعریفای {..} و فرمان قتل و کشتار و وعده ی عذاب و غول بی شاخ و دم از خدا ساختنش لطف کرده چهار تا دستور برای زندگی خوب داده. و یه نکته ی دیگه که عمیقن باور دارم. اونقدر عمیق باور دارم که خیلی نزدیک به عقیده داشتنه. (من خیلی یا تقریبن هیچ وقت از کلمه ی عقیده استفاده نمیکنم. چون به نظرم تعریفی که عقیده با توجه به ریشه و معنی اصلیش داره شامل خیلی از باورهای من و حتی خیلی از مردم نمیشه.) که اسلام واقعی و ناب محمدی واقعن همون چیزیه که طالبان داشت اجرا میکردش.
این بود بخشی از نظرات من درمورد این پست و پست نامه...
شمام که یه پست مینویسی چهار خط آدم مجبور میشه بیاد واسه ش نظر ینویسه 40 خط.

شمام ماشالله هزار ماشالله خوب می نویسی ها! ببخشی که مجبور شدم بخشهاییش رو نقطه چین بذارم که یه بار فیلتر شدم و فعلا این کافه رو باید باز نگه داریم .
لب کلام اینه که نه تنها من بلکه جماعت کثیری از معتقدین به دین هم می گویند که این احکام احکام 1400سال قبل بوده و مربوط به جامعه بدوی عربستان و نمیشه به همه جا و همه وقت تسریش داد . اون احکام ثانویه هم برای همین ابداع شده . اما دین به نظر من چیزیه که بر پایه های اخلاق فردی و اجتماعی بنا شده و مثلا راست گویی چه در اون عصر و چه در این عصر کاربردیه و کسی ردش نمی تونه بکنه . این جهان شمول بودنشه . چیزی بوده که اون موقع اومده و مترقی هم بوده .
وقتی نوشتی که "اون وسط مسطای تعریفای {..} و فرمان قتل و کشتار و وعده ی عذاب و غول بی شاخ و دم از خدا ساختنش لطف کرده چهار تا دستور برای زندگی خوب داده" باید بگم واقعا 4تا دستور خوب بیشتره و همون جور که فرمان قتال داده شده فرمان بخشش هم داده شده . همون جور که خشم خدا رو بیان کرده محبتش رو هم گفته . اگه قرآن رو کامل کامل بدون پیش فرض که این چیزبدیه یا خوبیه بخونی و درش دقت و تعمق کنی متوجه عرایضم میشی بولوت .

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد