ای داد بیداد خیلی
درصد ازدواج در کشور بالا بود الان این چینیهای نسناس زن مصنوعی چینی هم
تولیدکردند . باور ندارین ؟ خودتون هم اصل خبر رو بخونین و هم عکسای خانوم مصنوعیه
رو تماشا کنین .
صاحب شرکت تولید کننده این عروسک های انساننما گفت: هدف ما سازندگان انسان مصنوعی، کمک به جامعه بشری است بخصوص جوانان بعضی کشورها که در محدودیت به سر میبرند . به گفته صنعتگران چینی، زن مصنوعی جدید بر عروسکهای مشابه پیشین این امتیاز را دارد که "تا ۹۹% شبیه زن های معمولی است و در ساخت اعضای بدن این زن مصنوعی از ماده سیلیکون که قابلیت ارتجاعی استفاده شده است . مدیر شرکت چینی تولید کننده این محصول می گوید: «ساختار و جزئیات جسم این زن مصنوعی جدید از روی کامپیوتر طراحی شده، و بین آن و یک زن عادی به ویژه در تاریکی قابل تمایز نیست !!
والا من دیگه حرفی ندارم . اینم عکسای ایشون !
این حکایت فوت مرتضی پاشایی مجموعا چیز عجیبی بود .
این که چطور یه خواننده ای که عده کثیری نمی شناختنش این جور محبوب شد؟ این که روزای آخر فوتش پوشش رسانه ای سنگینی اطرافش شکل گرفت ، این که فوت شد و چند ساعت بعدش شایعه شد که دوباره زنده شده ! ، این که پدرش اعلام کرد که مرتضی عاشق جمهوری اسلامی بود و عکسش رو تو حرم اما رضا منتشر شد ، این که شایعه شد مردم تابوت خالی ای رو تشییع کردند و پاشایی روز دیگه ای دفن شده بود ! این که انبوهی ازطرفداراش شبا جمع میشن و شمع روشن می کنن و شام غریبان براش می گیرن و یه سری چیزای دیگه از فوت این جوون یه چیز عجیب ساخت .
به نظر من این پدیده ای غافلگیرکننده بود . حداقل برای من و اطرافیان من که این جوری بود و باید متخصصین امر در این باره مطالعه کنن و بررسی انجام بدن اما نظر شخصی من در این باره اینه که مردم در دو حالت وارد عمل میشن :
1-وقتی که به چیزی یقین 100% داشته باشند
2-وقتی که چیزی احساساتشون رو به شدت تحریک کنه
طبیعتا در این مورد مردم احساساتی شدند . پاشایی کسی بود که تازه دو سال بود وارد عرصه خوانندگی حرفه ای شده بود و معروفیت ملی نداشت . بخشهایی از مردم که عمدتا نسل چهارمی ها بودند می شناختندش البته اما عموم مردم نه . شاید چند ترانه این طرف اون طرف ازش شنیده بودند ولی به همین محدود می شد . اما وقتی فوت کرد موجی عظیم خیابونها و صفحات اجتماعی رو در بر گرفت که با تشییع پیکر بزرگترین مفاخر و محبوب ترین این مملکت اصلا قابل قیاس نبود .
پاشایی جوون بود ، چند ترانه ای که خونده بود مناسب بود با وضع حال و روز این روزها و عمدتا ملودرام و غمگین بود ، ناگهان مریض لاعلاجی میشه ، موهاش می ریزه ، تلویزیون پوشش می ده ، خبر از بهبودش می دن و ناگهان خبر از فوتش .
هرکسی که کوچکترین سمپاتی نسبت به این جوون هم داشت احساساتی می شد دیگه .