کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

مورد عجیب مرتضی پاشایی


این حکایت فوت مرتضی پاشایی مجموعا چیز عجیبی بود .


این که چطور یه خواننده ای که عده کثیری نمی شناختنش این جور محبوب شد؟ این که روزای آخر فوتش پوشش رسانه ای سنگینی اطرافش شکل گرفت ، این که فوت شد و چند ساعت بعدش شایعه شد که دوباره زنده شده ! ،  این که پدرش اعلام کرد که مرتضی عاشق جمهوری اسلامی بود و عکسش رو تو حرم اما رضا منتشر شد ، این که شایعه شد مردم تابوت خالی ای رو تشییع کردند و پاشایی روز دیگه ای دفن شده بود ! این که انبوهی ازطرفداراش شبا جمع میشن و شمع روشن می کنن و شام غریبان براش می گیرن و یه سری چیزای دیگه از فوت این جوون یه چیز عجیب ساخت .


به نظر من این پدیده ای غافلگیرکننده بود . حداقل برای من و اطرافیان من که این جوری بود و باید متخصصین امر در این باره مطالعه کنن و بررسی انجام بدن اما نظر شخصی من در این باره اینه که مردم در دو حالت وارد عمل میشن :

1-وقتی که به چیزی یقین 100% داشته باشند

2-وقتی که چیزی احساساتشون رو به شدت تحریک کنه


طبیعتا در این مورد مردم احساساتی شدند . پاشایی کسی بود که تازه دو سال بود وارد عرصه خوانندگی حرفه ای شده بود و معروفیت ملی نداشت . بخشهایی از مردم که عمدتا نسل چهارمی ها بودند می شناختندش البته اما عموم مردم نه . شاید چند ترانه این طرف اون طرف ازش شنیده بودند ولی به همین محدود می شد . اما وقتی فوت کرد موجی عظیم خیابونها و صفحات اجتماعی رو در بر گرفت که با تشییع پیکر بزرگترین مفاخر و محبوب ترین این مملکت اصلا قابل قیاس نبود .


پاشایی جوون بود ، چند ترانه ای که خونده بود مناسب بود با وضع حال و روز این روزها و عمدتا ملودرام و غمگین بود ، ناگهان مریض لاعلاجی میشه ، موهاش می ریزه ، تلویزیون پوشش می ده ، خبر از بهبودش می دن و ناگهان خبر از فوتش .

هرکسی که کوچکترین سمپاتی نسبت به این جوون هم داشت احساساتی می شد دیگه .


نظرات 5 + ارسال نظر
ترمه سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 12:53

متولدین دهه های 50 و قبل از اون متعجب شدن. چون چشمشون رو بستن و نسل جدید و واقعیت های امروز رو نمی بینن. به این میگن شکاف بین نسل ها.
این اتفاق، فریاد به گوش اونهایی بود که خوابن. خدا کنه بیدار شن.

اتفاقا ترمه یکی از چیزایی که من فکر کردم همینه . شکاف نسل بزرگی داره ایجاد میشه . باید فهمیدش

بابک اسحاقی سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 15:22

دقیقا همینطوره
البته شما با احتیاط و محافظه کاری گفتی تیزهوشی
اما واژه های مناسب تری هم میشه گفت که من توی پست خودم گفتم و چون ممکنه باعث دلخوری طرفدارهای احساساتی پاشایی بشه اینجا تکرارش نمیکنم

اتفاقا بابک من پست تو رو دو ساعت قبل خوندم و با تقریبا همه اش موافقم

حرف های بی مخاطب چهارشنبه 28 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 00:23 http://valium.blogsky.com

اهنگای غمگین می خوند و طرفدار داشت این نشون می داد چه قدر جوونای نسل ما و هم دوره خودش غمگینن..
اینا درده ! این که یکی از خودمون رفت ! یه آدم غمگین !

این چیزا رو هر کسی نمی فهمه

اره این هم هست . غم زیاد توی جامعه و طرفدارای این نوع آهنگ

صحرا چهارشنبه 28 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 09:42

باهات موافقم آقای رگبار. خیلی ها مرتضی پاشایی رو نمی شناختند. الان هم اگر صحبتی می شه بیشتر از مهربانی و اخلاق این هنرمند فقید هست والا از لحاظ هنری به قول شما دو سال بیشتر نبوده که وارد عرصه شده. خب توی مقوله اخلاق هم مگه چند نفر از این خیل عظیم جمعیت طرفداراش با روحیات ایشون آشنا بودند ؟پس به قول معروف یه جور جوگیری حاکم بود بر این جریان بخصوص که این روزها با روی کار اومدن ابزارهای ارتباطی چون واتساپ و وایبر و لاین سریع می شه یه موج رو منتشر کرد . البته خدا رحمت کنه مرتضی پاشایی رو و اینکه حرفهای ما به معنی کوچک شمردن یا زیر سوال بردن مرتضی پاشایی عزیز نیست اما اما واقعا برای من هم این حرکت مردم و حتی رسانه ها عجیب بود.

نمی دونم صحرای عزیز البته این که ما ملت جوگیری هستیم رو واقعا می شه همه جا دید ولی مجموعا باهات هم عقیده ام . ولی خب این هم نکته ای بود که انگار هرکی می خواست از غافله عقب نمونه تو مراسمش شرکت کرده بود .

ساجده چهارشنبه 28 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 14:28 http://WWW.AYATENOOR.BLOGFA.COM

همه در مورد این قضیه نظر دادن.
هر ایرانی یک کارشناس!!!


راستش اگه به نظرت من هم نظر دادم جزء همونام که خب چیزی نمیشه گفت . من که نوشتم کارشناس نیستم ولی اون ها رو دوست دارم !!!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد