در تعطیلات نوروز هیچ سالی ،من سفر نمی رفتم ، به دلایل مختلفی از قبیل این که نه جایی دارم که برم و باید برم هتل ها و ویلاهایی که توی این روزها خیلی گرونن ، هم این که خیلی همه جا شلوغه و نمیشه درست جایی رو دید و هم این که راهها خیلی شلوغه و یه چالوس 3 ساعته رو تا 12ساعت تو ترافیک می مونین .
اما امسال می خواستم سنت شکنی بکنم و یه برنامه ای ریخته بودیم که چند روزی بریم یه روستای ییلاقی حوالی کاشمر بعد به سمت یزد حرکت کنیم و سر راه یه روز تو طبس بمونیم و بعد از یزد برگردیم تهران دوباره . روستا ، روستای پدری یکی از دوستام بود و قرار بود اون جا مهمونشون باشیم و یزد هم یه خونه قدیمی بود که تبدیل به اقامتسرایش کرده بودند و اون هم مال برادر یکی از دوستای وبلاگی بود که تازه وارد این کار شده بود .
اما ظاهرا قسمت نبود که امسال هم ما سنت شکنی کنیم و از تهران بریم بیرون ! دو روز قبل از این که بریم ماشین خراب شد و مگه تو تعطیلات تعمیرگاه درست حسابی گیر میومد ؟ بعد هم که گیر اومد طول کشید تا درست شه و کلی خرج رو دست ما گذاشت . خب این گذشت و ما باز تصمیم گرفتم بریم اما این دفعه دانیال ( پسر کوچیکه من ) یه دفعه و بی دلیل تب بالای 40 درجه کرد که با همون چمدونا راهی بیمارستان شدیم و تا مداوا شه و تبش بیاد پایین دو سه روزی طول کشید . این جوری نه برای تهران گردی برنامه ریزی کرده بودم و نه ایران گردیمون به نتیجه رسید . تنها جای جدیدی که تونستیم توی تهران بریم زندان قصر سابق بود که تبدیل به باغ موزه شده و شرحش رو براتون تو پست بعدی خواهم نوشت .
فعلا رخصت !
احتمالا ته دلتون راضی نبوده برین که ...
اما خب بخیر گذشته و تازه شده مثل سالهای پیش.
انشالله در تابستان جبران کنید ..
مریضی کلن سخته! مریضی بچه ها خیلی سخت تره! بچه کوچولو باشه که اصن یه وعضی!
خلاصه که آخی نازی دانیال!و طفلک بنیامین که خورده تو ذوق مسافرت رفتنش!
من هم توی زادگاه خودم و پدر و مادرم و پدر و مادراشون زندگی می کنم. این جمله ی "جایی رو ندارم برم" رو خوب درک می کنم.
همه ی دوستان و همکارانم تعطیلات رو می رن شهرشون. بعد هر بار که بر می گردن از من می پرسن : "یعنی تو هیچ جا نرفتی؟!!!"
ما هم مثل شما دچار مشکل بی جایی هستیم
البته چند ساله اقوام تو شمال ویلا خریدن و ت مشهد هم یه حسینیه هست. ولی جاهای دیگه نه.
ان شاالله شهریور جور شه بریم یزد.
الان دانیال چطوره؟
سلام
سال نو مبارک
امیدوارم الان همگی در صحت کامل به سر ببرید.
به قول یه عزیز، فقط سلامتی، سلامتی، سلامتی
یادمه یک سال پدرم تنظیم کرده بود که دو سه روزی بریم سفر ، اواخر خرداد بود و قرار بود اول بریم منجیل و بعد شب رودبار بخوابیم و بعد راه بیفتیم سمت بندر انزلی
همون اول که راه افتادیم تو کرج پنچر شدیم ، پنچری را که گرفتیم دوباره نرسیده به کردان یک چرخ دیگه الکی الکی پنچر شد ، موتر هم ایراد پیدا کرد. کلی معطل شدیم و دیر شد، پدرم گفت صلاح نیست اینطوری بریم برمی گردیم تهران ، به سمت تهران ماشین عین رخش می رفت. هیچی شب زمین لرزید ، منجیل و رودبار زیر رو شدند خونه ای که قرار بود شب اونجا بخوابیم با خاک یکسان شده بود. حتما حکمتی بوده که سفرتون جور نشد اگه در طول سفر پسرتون تب می کرد امکانات پزشکی نبود خیلی اذیت می شدید ، همیشه سلامت و پایدار باشید و ان شالله بعدا به سفرهای خوب برید
دیگه داره غیبتتون نگران کننده میشه.
حالتون خوبه؟
جناب رگبااااار !!