کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

آغاز ظریف


دوستای خوب و عزیز ، سال خوبی رو برای شما و خودم و تمام خانواده هامون آرزو دارم .

تعطیلات خیلی طولانی مون هم تموم شد و خوش به حال اونایی که تونستن حالش رو ببرن .ما که یکی دوتا گرفتاری بیخودی برامون پیش اومد و همه برنامه ریزی های تفریحیمون به هم ریخت و نفهمیدیم چجوری این 15روز تموم شد !


عکس امروز روزنامه اعتماد رو خیلی دوست داشتم




خدا ظریف و تیمش رو حفظ کنه واقعا . تو این چند روز آخر ، که ماها توی تعطیلات بودیم اینا خیلی خیلی زحمت کشیدن و سعی می کردن گندی که اون قبلیا زده بودن رو یه جورایی رفع و رجوع کنن و تا حدودی هم موفق شدن . گرچه رسیدن به توافق و نتیجه اصلی خیلی سخت و طولانیه و موانع بیشماری از داخلی و خارجی جلو رومونه .


اما این چیزی رو که من فهمیدم اینه که همه مردم ایران ( به جز یه تعداد که دوست دارن این جا همیشه خرتوخر باشه که بتونن از آب گل آلود ماهی بگیرن )دوست دارن ایران با دنیای پیشرفته تری تعامل داشته باشه .


نظرات 9 + ارسال نظر
ترمه شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 14:00

به آقای ظریف و تیمش خسته نباشید میگم. مذاکرات برای ما تماشاگران هم خسته کننده و نفس گیر بود. چه برسه به مذاکره کننده ها.
اما این توافق رو بعضی از این مردم خرداد 92 امضا کردن. همون هایی که توی سیاه ترین روزها دنبال کورسوی امید بودن. آفرین بهشون.

موافقم . دقیقا خوب گفتی .

احمد شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 14:14

سلام
جهت هم دردی عرض کنم خدمتت ما هم همینطور درگیر کار و اداره شدیم و با همون خستگیه آخر سال برگشتیم سر کار حالا خدا تا آخر سال و بخیر کنه ، و اینکه تنها اتفاق خوب این روزا همین توافقات نصفه و نیم بود که یه کمی بهمون برای ادامه بقا امید داد.

ایشالا زودتر براش ما هم رفع گرفتاری بشه

سهیل یکشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 11:10

عکس عالی بود
این خنده های ظریف
ظریفانه نیست
قه قهانست
تازگی هادوباره جامعه شناسی نخبه کشی رو خوندم یاد درد امیر کبیر برای وزارت خارجش افتادم

عکس شرق هم قشنگ بود

آره خیلی عالی بود . فکر کنم این خنده عمیق ظریف واقعا کیهانی ها رو سوزوند !!

عطیه یکشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 13:43 http://zendegi-va-porharfi.persianblog.ir/

سال نو مبارک... انشالله که از این به بعد دیگه ایام به کام باشه و از گرفتاری خبری نباشه...
واقعا دست تیم آقای ضریف درد نکنه...
لایک به تیتر انتخابی برای پست تون

ممنون عطیه جان .انشالله

بولوت یکشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 16:05 http://maryamak.blogfa.com/

یه جورایی درک نمیکنم خوشحالی بابت این موضوع رو! اون همه هزینه و مصیب در نهایت وا دادن! هم پول دادیم، هم چوب و پیاز خوردیم! این چیزی که به عنوان حق استفاده از انرژی هسته بهمون داده شد ارزش هزینه ای که توی 10 سال گذشته به خاطرش شد رو نداشت. خب عین آدمیزاد از اول امتیاز میدادیم و این همه بدبختی و هزینه تحمیل نمیشد بهمون.
اشتباه برداشت نشه! نمیگم باید همون روند رو ادامه میدادیم! اون روند از ابتدا به نظرم اشتباه بود و نتیجه ش ارزش بهایی که به خاطرش پرداخت شد رو نداشت. گفت میشه اگه این همه مقاومت نمیکردیم نمیشد این امتیاز هایی که امروز گرفتیم رو بگیریم! اولن که واقعن کدوم امتیاز رو گرفتیم؟! تحریم ها برداشته میشه! ولی عملن انرژی هسته ای برامون نمیمونه. همین یه ذره رو هم نداشتیم به جایی بر نمیخورد. همین رو از اول نمیخواستیم تحریمی در کار نبود! لجبازی کردیم! تحریم شدیم. بعد به غلط کردن افتادیم. تا تحریم ها برداشته بشه! ذوق نداره که!
فک کنم با پول اون ضرری که این سالها به خاطر انرژی هسته به کشور وارد شده میتونستیم انقدر نیروگاه بادی و خورشیدی بسازیم که برق کل کشور باهاشون تامین بشه! میشد سیستم کشاورزی رو مکانیزه کرد که عین زالو منابع آبی محدودمون رو نبلعه!
نقد رو ول کردن و دنبال نسیه رفتن و آخر با کلی ضرر به چیزی نرسیدن جای خوشحالی نداره.

همین که خسارت بیشتر از این نمی خوریم ( البته اگه ! ) خودش جای خوشحالی داره .
یه مثالی بزنم ؟ مثل این که یه دزدی ماشینت رو ببره ، خب شما وقتی بعد از مدتها بتونی ماشینت رو برگردونی خوشحال نمیشی؟
البته من با همه کامنتت جز این که نباید خوشحالی کنیم موافقم ها . منو این داستان یاد این حکایت عزیز نسین انداخت .
یک روز روستایی سوار تراکتور هم دهاتی اش میشه و میرن سمت شهر وسط راه صاحاب تراکتور واسه خنده میگه: اگر از اون تپاله گاو یک لقمه بخوری تراکتورم را میدم مال تو! طرف قبول می کنه و میره پایین یک گاز درست ازش میزنه و صاحاب تراکتور میشه . عصر موقع برگشتن دهاتیه به فکر میفته که همه دهاتیها اگر بفهمند که اون چطوری صاحاب تراکتور شده آبروش میره و اون یکی هم مثل سگ پشیمون بوده چطور سر یک شوخی تراکتورش را از دست داده . یهو دهاتی برمیگرده میگه: اگه یک گاز از اون تپاله گاو بخوری تراکتور را بهت پس میدم و اون هم امون نمیده و میره می خوره . نزدیک روستا که می رسند دهاتیه میگه: می دونی به چی فکر می کنم؟ صبح من صاحاب تراکتور بودم و الان هم صاحاب تراکتورم فقط نمی دونم این گوه خوردن مون چی بود !!؟

نسرین یکشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 23:19

شرمنده ولی من با نظر بولوت موافقم

بولوت دوشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 16:29

نگفتم خوشحالی نکنیم! خوشحالی خوبه حالا دلیلش هر چی میخواد باشه! گفتم درک نمیکنم این شدت خوشحالی رو!
والا دزد ماشین رو ببره اگه ماشین پیدا بشه و یه کمم خسارت خورده باشه ادم ذوق میکنه! ولی وقتی ضبط و لاستیک و بوق و صندلی ماشین رو کنده تصادفم کرده بدنه ماشین داغونه تازه کلیم با ماشین خلاف کرده و برگ جریمه ش اومده باشه در خونه! من یکی ذوق نمیکنم!

راه شهید پنج‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 16:19 http://raheshahid313@yahoo.com

نگاه بی چون و چرای شما به عملکرد ظریف خیلی خوشبینانس از اونجایی که ظریف هم خیلی خوشبینانه با اشخاصی وارد مذاکره شده که هیچ جای اعتمادی رو برای نه تنها ایران بلکه برای دنیا نگذاشتن
جالبه که آمریکایی که تنها کشوریه که خودش از بمب اتم استفاده کرده و اونوقت نگرانه که ایران بمب هسته ایی نداشته باشه .
شما برو فقط یه نگاه منصفانه به تاریخ بنداز و بعد بیا بگو که خوشبینی ظریف به جاست یا نه
ایران از هیچ کشوری به اندازه انگلیس و آمریکا در تاریخ چاول نشده
جنایات اونها در طول تاریخ رو هیچکس نمی تونه از یاد ببره
جنگ ویتنام
بمبابران هیروشیما
حادثه صبرا و شتیلا و اشغال فلسطین و ظلم بی وقفه در حق ساکنان آن تا امروز
جنگ و ویرانی عراق و افغانستان
و هزاران جنایت دیگه در حق بشریت

فقط اینوسط باید از آقای ظریف پرسید به کدوم نقطه امیدی دلبسته که اینطور خوشبینه
در آخر این جمله امام خمینی خیلی عجیبه که می گن
آمریکا اگر لا اله الا الله هم بگوید ما قبول نداریم

هور شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 18:36 http://mojahedat.blog.ir

http://www.rajanews.com/news/212101
در ضمن با نظر پنج‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1394 16:19 راه شهید موافقم..

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد