کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

هاگیر واگیر خونه ما


بابا دانیال دفتر مشق من رو برداشته

بابا دانیال اسپایدرمنم رو نمی ده

بابا دانیال نمی ذاره من پلی استیشن بازی کنم

بابا دانیال ماشین کنترلیم رو شیکوند

بابا . . .

بابا. . .

بابا . . .


این جمله های بالا بخشی از سناریوییه که هرموقع من خونه هستم داره رخ می ده و من رو متوجه این کرده که مدیریت کردن دوتا بچه چقده می تونه کار سختی باشه . راستش الان هم دانیال داره شیطنت می کنه و هم بنیامین  لجبازی . قدیم تر ها که همچین موردهایی رو می دیدم تو دلم پوزخند می زدم که نمی تونن دو تا بچه رو تربیت درست کنن و الان خودم توی همون وادی گرفتار شدم .


یه وقت فکر نکنین که من و مامانشون دست رو دست کذاشتیم و فقط غصه می خوریم .نه . ما کلی از این طرف اون طرف می خونیم ، از نصایح پیشکسوتا استفاده می کنیم ولی باز وقتی پای عمل میاد یه اوضاع اون جوری قرار بوده انجام پیش نمی ره و کار خراب میشه و ما دعوا و اوقات تلخی رو بین این دوتا داداش داریم و این چیزیه که دوست نداریم .


یه وقتایی فکر می کنم که رشته امور این دوتا از دستم در رفته و جایی که باید حق رو به بزرگه بدم می دم به کوچیکه و جایی که باید حق مال کوچیکه باشه بزرگه رو محق می دونم و این شهور وقتی به من می رسه که آخر شبه و این دوتا خوابند و خونه در سکوت فرو رفته .اون موقع موقعیه که فکرا کمی داره کار میکنه .


این بود درد دل من با شما دوستان گرامی ام !!


نظرات 8 + ارسال نظر
سهیلا سه‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 13:23 http://rooz-2020.blogsky.com/

والا اگه از منه پیشکسوت میخوای هیچوقت بین بچه ها میونداری نکن و قضاوتی نداشته باش و حق رو به هیچکدومشون نده.

بهشون یاد بده مسائل و مشکلاتشونو بین خودشون حل و فصل کنن و یه قرار مدارایی داشته باشن که مثل راز باشه.تاکسی از اونا سردرنیاره.
خیلی براشون هیجان داره و خودشون بهترباهم کنار میان اینجوری.

این بود جواب من به درد دل کافه چی مهربونمون

آخه سهیلا جان .دانیال هنوز کوچیکه و منطق چندانی حالیش نیست . اونو چی کار کنم ؟

نیره سه‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 13:55

خوب یکی دیگه بیارید
سه تا بشن دیگه راحت میشید
حالا گذشته از شوخی من در این زمینه تجربه ای ندارم برادر

بولوت سه‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 16:02 http://maryamak.blogfa.com

آخ آخ! من هر وقت خواهرام میان یا من میرم خونه شون به این نتیجه میرسم که اگه جای اون دو تا بودم سر هفته جفت بچه ها رو میذاشتم سر کوچه سوپر بیاد ببردشون.
بچه ها رسمن همه ی اصول و روش ها و متدهای تربیتی رو از اعتبار ساقط میکنن.

گلابتون بانو سه‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 22:15

کاملا درک میکنم! کاملا!!!

خواننده قدیمی سه‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 22:42

به نظرم با یه روانشناس کودک در ارتباط باشین بد نباشه لازمم نیست همیشه ویزیت هم برین اگر آدم با انصافی هم باشه شمارشم می ده در مواقع حساس که نیاز به کمک دارین در تماس باشین ، این تجربه آبجی گرام بنده بود ، خودم که بی تجربم هنوز

والا یکیشون رو چند سال قبل دیدیم . یارو بعد از یه ساعت حرف زدن با ما 250هزار تومن ازمون گرفت مرتیکه . فکر کنم الان 400هزار تومن کمتر نگیره

ترمه چهارشنبه 12 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 08:47

دیگه کار شما از توصیه و نصیحت گذشته. کاری که نباید بشه شده. گریه و زاری هم فایده نداره. باید بسوزی و بسازی.
البته خوبه که می نویسید. درس عبرتی میشید برای بقیه.

عطیه چهارشنبه 12 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 11:35 http://zendegi-va-porharfi.persianblog.ir/

سلام بر جناب رگبار عزیز...
آی گفتی برادر! تو خونه ی ما هم همین آشه و همین کاسه! منتها من به جای شبها روزها تو اداره به نحوه ی برخوردم با دعواهای بچه ها فکر میکنم و هر روز به خودم قول میدم که امروز بهتر رفتار میکنم تا نه سیخ بسوزه و نه کباب! تازه از شما چه پنهون که تو این گیر و دار کلی هم دلم براشون تنگ میشه!
اما بهترین راهکار اینه که بزرگه رو به نظم و ترتیب و دور نگه داشتن وسایلش از دسترس کوچیکه ترغیب کنین و کوچیکه رو یه جورایی سرگرم تا مزاحم درس و مشق بزرگه نشه... که البته با وجود این تمهیدات باز هم این داستان ادامه خواهد داشت...

دقیقا . هر چی می کنیم می زنیم به در بسته انگار عطی جان !

سهیل پنج‌شنبه 13 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 07:42 http://www.parchenan.blogfa.com

من بیست تا دارم!!!
4 تاشون هم ویژه !!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد