کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

نخبگان می روند که می روند


وقتی هفته قبل ،گروهی از نمایندگان مجلس فرهیخته و دلسوز این مملکت ، می خواستند وزیر آموزش عالی رو استیضاح کنند ، دلایلی رو برای این عملشون می آوردند که در صدر اون دلایل این بود که چرا بنیه علمی دانشگاه ها رو به کاهشه و چرا آمار خروج تحصیل کرده ها رو به افزایش ؟ ( و اصلا هم دنبال دلایل سیاسی مثل این که چرا معاونین شما هم فکر ما نیستند و چرا محیط سیاسی دانشگاه مثل قبل مطلوب ما نیست هم نبودند این عزیزان دلسوز !) و این که این وزیر بخت برگشته طبیعتا 9 ماه بیشتر نبود که سر کار اومده بود و باید جواب کم کاری های گذشتگان خودش و بیان پاره ای از گندکاری های اونها مثل بورسیه های غیر قانونی به از ما بهتران رو می داد . دیدن تیتر روزنامه کیهان درباره شاخ شکوندن و نسق گیری آقایون در فردای استضاح هم بی لطف نیست :

                            


اما راستش این منو باز یاد نکته ای انداخت که حتما خودتون می دونین ولی گزارش اخیر صندوق بین المللی پول داغ منو باز تازه کرد . محاسبه شده که سالی 180هزار ایرانی متخصص و دارای تحصیلات عالی از ایران خارج می شن ( این رو وزیر معزول هم تو مجلس گفته بود ) و هیچ وقت دیگه هم بر نمی گردن و این خسارتی بین 50 تا 150 میلیارد دلار در سال به مملکت می زنه ( اختلاف ارقام بابت اینه که محاسبه گاهی فقط خرج تحصیل اون شخص رو در بر می گیره و گاهی هم هزینه فرصت ها رو بهش اضافه می کنه ) .


برای این که این عدد براتون ملموس بشه بگم که حتی اگه همون 50میلیارد دلار رو هم در نظر بگیریم یه چیزی حدود 150هزار میلیارد تومن از این مملکت خارج می شه که 50برابر اون 3هزار میلیارد تومن کذایی است که همه جامعه را به تب و تاب انداخت و در هر محفل و کوی و برزنی درباره اش صحبت میشد !! و ما از این حیث رتبه نخست صادرات نیروی انسانی ممتاز رو در جهان به خودمون اختصاص دادیم !


حقیقت اینه که سرمایه انسانی در سرمایه های هر کشوری حرف اول و آخر رو می زنن به طوری که از 100% سهم سرمایه ها ، 16% مربوط به تولیدی ، 20% طبیعی و 64% مربوط به سرمایه انسانیه .


                                         


گرفتاری این جاست که این موج مهاجرت نه تنها نمی افته بلکه داره روز به روز بلند و بلند تر می شه و اولیای امور دست روی دست گذاشتن و به این وضع اسف بار و سقوط مداوممون فقط خیره شدند . از طرفی نیروهای کیفی ما هم دل برای آب و خاکشون نمی سوزونن و جامعه مادری و سرزمین پدری براشون بی اهمیت شده و به تنها چیزی که اهمیت میدن سرنوشت شخص خودشونه .


واقعا چه باید کرد ؟


نظرات 7 + ارسال نظر
عطیه شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 13:57 http://zendegi-va-porharfi.persianblog.ir/

واقعیت دردناکی یه... ولی زنجیره ای از اشتباهات و بی فکری هاست که نتیجه رو به اینجا میرسونه...
.
.
من هنوزم تو شوک عدم رای اعتماد به وزیر هستم... یعنی به همین راحتی بابت افشاگری موضوعی به این مهمی طرف رو برمیدارن و کک هیشکی هم نمیگزه!!!

البته اونا که نگفتن به این دلیله ولی خب چیزی که عیانه چه حاجت به بیانه ؟ این موضوع خیلی از اون آقایون رو انگولک کرده بود

یه مریم جدید شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 22:55 http://newmaryam.blogsky.com

سلام

در این که کسانی در مسائل سیا.سی کوته نظری دارند یا به دنبال نفع شخصی یا عقده گشایی هستند حرفی نیست ولی اینقدر در جذب نیروهای فکری و عملی خوب سستی می شود که گاهی شک می کنم شاید تعمدی در کار است.

زیاد با جمله آخر موافق نیستم. دوستانی دارم که عزم بازگشت به وطن را دارند و حتی نمی توانند شغلی بیابند که حداقل های یک زندگی معمولی را برآورده کند.

منم به همین بعد تعمدی بودن فکر کرده ام و گمونم این ممکنه که حقیقت داشته باشه .
من هم دوستانی دارم چون دوستان تو که نتونستن و موندن اونجا ولی صحبت من این بود که توقعات اونا فرق داره

peepbo یکشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 10:31

متاسفانه واقعیت تلخیه...اطرافمان پر از ادمهایی ست که یا در حال تلاش برای فراهم کردن سرمایه ای هستند برای مهاجرت ویا منتظرپایان تحصیلات برای پذیرفته شدن با شرایطی بهتر در فررنگ

خب بله . چه باید کرد ؟ شما چیزی به نظرت نمی رسه ؟

نیره یکشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 11:42

ه نظر من خسارتی در کار نیست برادر. فرض کن شما یه زمین داری که توش گندم میکاری و از طرفی هم سیلو نداری که گندم رو نگه داری. عاقلانه س که بدی همسایه ت بخوره نه اینکه صبر کنی خراب شه بریزی دور!
حکایت نخبه ها هم همینه. حداقل میرن اونور هم خودشون درآمد خوب دارن هم به کار مناسب مشغول میشن. وقتی کار نیست بمونن اینجا وقت تلف کنن که چی بشه؟

نمی دونم نیره شاید جهان بینی من با شما فرق می کنه . ولی من به چیزی به اسم وطن هم باور دارم . به این که اون کشورهایی هم که الان مرفهند اگه نیروهای کیفیشون می رفتند این قدر موفق نمی شدند .
مثال گندم مثال خوبیه ولی فرق انسانها با گندم اینه که گندم همیشه گندمه ولی انسان می تونه تو موقعیتهای مختلف خودش رو تغییراتی سازند بده

ترمه یکشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 14:56

باید قبول کنیم که کشور ما از قطار توسعه جا مونده. به این همه نیروی انسانی تحصیل کرده هم نیازی نداره. کشورهای دیگه نیاز دارن. خب هزینه می کنن از نیروی انسانی ما استفاده می کنن.
هیچ ربطی هم به دل سوزوندن برای آب و خاک نداره. چرا باید جایی بمونه که به جای اینکه نیروی مولد باشه، سربار جامعه است؟

این رو چه جوری قبول کنیم؟ اتفاق اگه توسعه کمتری داریم باید تلاش بیشتری هم بکنیم . شاید این مثال بد نباشه . اتفاقا دل سوزوندن برای آب و خاک نقش اساسی رو داره که اگه اون نباشه همین میشه که الان برای مملکت داره پیش میاد

نینا دوشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 09:19 http://taleghani.persianblog.ir/

صحبت من از دید دیگری هم هست
بر هم خوردن زیست بوم.اینکه ژنهای خوب و متفکر کشور دیگه اینجا نیستند و فرزندانشون هم اینجا نیستن

دقیقا نکته خوبی رو اشاره کرده . ژنهای خوبتر می رن و فقر ژنتیکی آینده یکی از گرفتاریهای بعدی ماست .
اما راهش چیه ؟

نیره سه‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 08:56

به نظرم اینها هم اگه اینجا براشون شرایط خوب مهیا بود می موندن. ولی واقعیت اینه که جمعیت جوان ما زیادتر از نیازمون هست و اونی که میره متاسفانه متخصصه نه کارگر ساده.

خب این یه پاسخ ساده به این مشکل بزرگه . اگه شغل خوب و امکانات کافی بود که بمونن ولی چرا کمی به خودشون زحمت نمی دن که بمونن و این جا رو هم بکنن مثل همون جایی که می خوان برن ؟

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد