از رابین ویلیامز نقشهای روی پرده اش رو می شناختم ، نقش آدمهای شاد و مهربون و دلسوزش رو . میمیک صورتش نرم و مهربون بود و خواه ناخواه آدم بهش علاقمند می شد . کم دیدم نقش منفی بازی کنه و اگه بازی می کرد نتیجه ترسناک می شد مثل تصویر قاتلی که در بی خوابی با آل پاچینو بازی کرده بود و هیچ کس گمان نمی برد همچین آدم آرومی قاتل باشه . فیلمهای کمدی و سرخوش زیادی بازی کرده بود .نقش روانشناسش در ویل هانتینگ خوب خیلی قوی و استخون دار بود . این رابین ویلیامز روی پرده بود .
از اعتیادش خبر نداشتم ، از گرفتاریهاش خبر نداشتم تا وقتی که ناگهان خبر مرگ مشکوکش که ممکنه حتی خودکشی هم باشه عالمگیر شد . براش غصه دار شدم . چه می دونیم آدمهای دور و اطراف ما چه درد و غمهایی رو پشت چهره شون مخفی می کنن و باهاش می سوزن و می سازن ؟
آدمای این تیپی. شوک مرگشون یه چیزه. خبرای عجیب غریبی که بعد از مرگشون همه جا پر میشه یه چیز دیگه.
با دلی خونین لبی خندان بیاور همچو جام...
خیلی ناراحت کننده بود
مهربون بود ، شدیدا دوسش داشتم .
انسانها پیچیده تر از این حرفان
مرگش نشون داد آدم " رو " ئی نبود
پشت لبخندش سرزمینی کشف نشده بود .
بایدم اینطور میرفت ، خوب شد که اینطور رفت
از جمع بی دردان
مرد را دردی اگر باشد خوش است ...
معنای عزیز من فکر میکنم که که پشت سر هر کدوم از ما دنیایی کشف ناشده وحود داره
چرا افرادی که در اجتماع نقش آدمای کمیک و بامزه رو بازی میکنن اینقدر غمگین و افسرده ان... من نمونه ش رو خیلی دیدم...
منم خیلی دوسش داشتم... یه حس مهربون و آشنایی ته نگاه ش داشت...
نمیدونستم معتاد شده... ولی کم و بیش از افسردگیش خبر داشتم...
اما به تنها چیزی که فکر نمیکردم خودکشی ش بود...
آره دوست داشتنی بود واقعا
دوست داشتنی بود برای من هم و از شنیدن خبر خودکشی یا شایدم مرگش، بسیار ناراحت شدم ... آدمهایی که همین نزدیکی ها در کنار ما هستند هم دردهایی دارند که هیچ وقت همین ما نزدیکترینها هم متوجه اونها نمیشیم... چه برسد به آن دورترهایی که از قاب تلویزیون راه به دنیای ما داشتند...
بله متاسفانه