کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

آرایش های غلیظ دختران ایران


        


زهرا توی وبلاگش نوشته که : داشتم عکسهای هواداران تیمها رو تو جام جهانی نگاه میکردم. به نظرم این شایعه که میگن دلیل آرایش اغراق آمیز زنهای ایرانی اینه که فقط صورتشون معلوم هست و بدنشون در معرض دید نیست و بنابراین روی همون صورت فقط کار میکنن، دروغی بیش نیست؛ وگرنه شما این زنهای ایرانی رو که رفتم جام جهانی ببینید. غیر از این چند تا هنرمندی که یه پرچمی رو الکی دور سرشون پیچیدن، بقیه شون اصلا حجاب ندارن ولی با اینحال وقتی چهره شون رو با بقیه مقایسه می کنی، چند آب و رنگی بیداد میکنه. البته زنهای سایر کشورهام ممکنه یه زره رژ لبی چیزی زده باشن، ولی دیگه اینطوری نیست که ار فاصله یک کیلومتری هلال های رنگارنگ سایه و خط چشم و رژگونه و … روی صورت طرف توی چشم بزنه. تقلیل دلیل این آرایشهای عجیب و غریب به اینکه بخاطر حجاب هست، پاک کردن صورت مسئله ست.


اما بر خلاف نظر اون باید بگم اولا که من عکس دخترایی رو که دیدم چندان فرق زیادی با دخترای طرفدار بقیه تیما نداشتند ثانیا که اگه درست باشه و من اون عکسایی که ایشون دیده باشه رو ندیده باشم هم باید بگم دقیقا دلیلش همینه . همین حجاب اجباری ایه که مجبورن به سر کنن . همه جای دنیا جنس مونث دنبال این هست که خودش رو زیباتر کنه . حالا در کشورهای دیگه ای غیر از ایران که تو هیچکدوم حجاب اجباری وجود نداره و یه دختر می تونه زیبایی رو که مد نظرشه برای تمام بدنش لحاظ کنه فرق میکنه با دختر ایرانی ای که فقط صورتش در معرض دید عمومه . دوست برزیلی ای بود که یه بار ایران اومده بود و از کثرت دماغ های عمل شده دخترا تعجب کرده بود گفت اونجا یعنی برزیل هم همینه ولی اونجا بیشتر دخترا سینه هاشون رو عمل میکنن .

اما این که چرا ایرانی هایی که از این جا پاشدن رفتن اون جا هنوز هم اون جور غلیظ و فجیع آرایش می کنن دلیلش اینه که رفتارهای انسانها خیلی به سختی و در طولانی مدت عوض میشه . خب الان خیلی دخترا رو می بینیم که تو فرهنگ رفتاریشون جا افتاده که باید آرایش کنند اونم غلیظ . حالا اگه این آدم پاشه خارج بره که حتی دیگه مجبور هم نیست حجاب داشته باشه ، باز هم فرهنگش رو با خودش می بره و نمی تونه یهو یه آدم دیگه بشه که .


برای این که خودتون شکل و شمایل دخترای طرفدار تیمها رو ببینین به این صفحه که یاهو درست کرده برین و خودتون هم قضاوت کنین.


نظرات 14 + ارسال نظر
شیرین سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 12:05

اول از همه سلام به خانم زهرا و رگبار عزیز، معمولا اصلا نوشته هایشان را دوست ندارم اما آدمها فکر و نقاط دید متفاوتی دارند و اینکه فکر و گفتار هم را نپسندند هم عادی است.
برای من ایشان سخنگوی جمهوری اسلامی ست - که با سخنگوی اسلام بودن فرق دارد، توجه داشته باشید! - و می تواند یکی از اعضای هیات تحریریه روزنامه کیهان باشد. خوب ... این ممکن است برای ایشان یک تعریف به حساب بیاید. برای من نه!

با اینحال در این مورد با ایشان موافقم. آرایش زنان و دختران ایرانی واقعا زشت و زننده است در اکثر مواقع.
خواهرم همیشه می خندد و وقتی به ایران می روم می گوید عمرا اگر کسی به دهنش هم برسد که تو ساکن اروپا هستی! فرهنگ مردم ایران اینست که هرکس هرقدر رنگارنگ تر و لب گلی تر، لپ سرخی تر و ... باشد شیک تر و کلاس بالاتر و آلامد تر است!
در اروپا فقط افراد مرتبط با مشاغل خاص (!) آرایش، گونه ها و لب های پروتزی شان اینقدر توی ذوق زننده است.
شما را به خدا کمی صورتتان را طبیعی تر نگه دارید! آرایش در حد آراستگی ظاهر با چیزی که در ایران می شود دید خیلی فرق دارد.
(ضمنا از نقطه دید استیلیست ها این رنگ های جیغ زننده، تضادهای زننده خط لب-ماتیک و سایه و ... اگر بیرون از دنیای نمایش و شو بیز باشد بسیار هم زننده، ولگار و بی کلاس است.)
الگانس و شیک بودن واقعی را باید اول در فکر و رفتار جستجو کرد و بعد در سادگی و پالوده بودن ظاهر. بعنوان الگو ادری هیپبورن و گریس کلی و از بین معاصرها Gwyneth Kate Paltrow را توصیه می کنم.

از کامنت پربارت ممنون شیرین جان!

مهسا سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 12:06

چند بار نظرم رو نوشتم و پاک کردم به نظرم این موضوع جای بحثش اینقدر وسیعه که تو یه کامنت نمیشه در موردش صحبت کرد.

فقط اینکه من با نظر ایشون به هیچ وجه موافق نیستم.
دلیل این تفاوت ریشه در مسائل مختلف فرهنگی، اجتماعی، آموزشی، اخلاقی و... داره و خرده گیری هیچ تاثیری در تغییرش نخواهد داشت

خب البته خرده گیری که بی فایده است

شیرین سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 12:18

راستی همین عکسی که انتخاب کردید جزو قشنگترین هاست!
خوب نشان می دهد برای زیبا بودن نیازی به آرایش غلیظ و زننده نیست. اول از همه سخاوت مادر طبیعت لازم است و بعد هم کمی سلیقه

اصطلاح زیبایی بود . سخاوت مادر طبیعت

ترمه سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 13:05

به من مربوط نیست. هر جور آرایش می کنن به خودشون مربوطه. تا وقتی به حقوق دیگران تجاوز نکردن آزادن. در ضمن ما هزاران هزار مشکل و مسئله و بدبختی داریم بعد همه ی فکر و ذکرمون شده پوشش و ظاهر مردم به خصوص خانم ها! اگه یه ملت مرفه بی درد بودیم دلم نمی سوخت.
در مورد اون خانم هم به نظر من اصلا ارزش جواب دادن نداره. ایشون از این راه گذران زندگی می کنن. بالاخره ارتش سایبری برای این همه بودجه ای که می گیره باید یه چیزی هم ارائه بده دیگه!

با پاراگراف اولت موافقم ترمه عزیز و با دومین پارگرافت نه .
گفتمان گفتمان که می گیم همین ها ست دیگه دوست عزیز

بولوت سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 13:37 http://maryamak.blogfa.com/

من خیلی وقته یعنی چند ساله دقیق تر بعد نوشته هاش در مورد اون اتفاقی که تو دانشگاه زنجان افتاده بود نمیخونم اون وبلاگ رو.
انقدر زاویه ی دید و طرز فکر متفاوت با من داره و حرص میخورم از نوشته هاش که اعصابم نمیکشه بخونمش.
این موردم احتمالن تفاوت در طرز نگاهه. اونی که از نظر شما آرایش نداره از نظر ایشون هفت قلم بزک کرده س!

جمله آخرت خیلی بامزه بود

امیر علی سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 18:35

به ترمه
یکی از حقوق دیگران اینه که زنی مرد زندگی زن دیگه را تحریک نکنه
اگه فکر میکنی ضعف ما مرداس باس صبر کنیم تا شوهرت گیر یه همچین زنایی بیفته

نیره سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 19:27

اینایی که تو این عکسه هستن که فقط رژ زدن.
من نمیدونم ماها کی میخوایم دست از فکر کردن و بحث کردن درباره این مسائل برداریم؟ به نظرم این مسئله یک انتخابه و مثل لباس خصوصیه و مربوط میشه به خود فرد!
دیروز توی خیابون یه خانوم چادری دیدم که خیلی تعجب کردم چون داشت برعکس راه میفرت! بعد که نزدیک شد متوجه شدم پوشیه زده و من فکر کردم پشت چادرشه!
هرکی میتونه انتخاب کنه که چطوری باشه و چون این انتخاب در ایران وجود نداره مردم دچار افراط و تفریط شدن.
شخصا اهل آرایش نیستم ولی کسی که این کارو میکنه هم محکوم نمیکنم چون به خودش مربوطه.

همه جای دنیا توجه به این مطالب هست فقط این جا با اعتقادات مخلوطش می کنن

فرناز سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 20:30

منم وقتی‌ مطلب زهرا رو خوندم دقیقا همین به ذهنم رسید، که مگه می‌شه یه شبه نظر این دخترا عوض بشه؟! و بشینن با خودشون فکر کنن که خوب حالا که روسری سرم نمیزارم، پس آرایش نکنم! آرایش کردن جزو عادت دخترا شده، و شاید بعد از چند سال زندگی‌ خارج از کشور و لباس پوشیدن آزادانه کم کم از سرشون بیفته.

دقیقا همین طوره. گاماس گاماس

سایه سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 21:12

البته من خودم با این خانوم کاملا اختلاف عقیده دارم. در ضمن اصلا هم محجبه نیستم و اعتقادی هم به حجاب ندارم!
اما در این مورد موافقم که این آرایش های غلیظ خیلی روی مخ هست و الان یک فرهنگ غالب شده.
مثلاً من شخصا اهل آرایش کردن نیستم. به قول شیرین خانوم اصلا عاشق ساده بودنم و به قیافه اصلی خودم افتخار می کنم.
اما اینقدر ارایش کردن اون هم در حد زیاد کلاس حساب میشه که انگار من یک آدم ناهنجار هستم در این جامعه!
اگه برید خرید و با یکی از همین دختران هفت قلم و یک پسر جوان روبرو شوید، اونوقت می فهمید که آقای فروشنده فکر می کنه احتمالا اون خانم ها پولدارتر از امثال بنده هستند و باید بهشون در حد مرگ توجه بشه و در اداره ها و وقتی کارت با بعضی کارمندای مرد میفته یه جور دیگه و توی فامیل و با دخترعمه ها و دخترعموها و ... که هی به آدم یه جوری میگن که آخه چه دلیلی داره که تو اینقدر ساده ای یه جور دیگه و ...!!!
یعنی می خوام بگم این الان یه فرهنگ قدرتمنده که خیلی کار داره تا دیدها بهش عوض بشه و درضمن خوش به حال دوستان اروپانشین که لذت ساده بودن رو می برن و مثل امثال من مجبور نیستن پاسخگوی ساده بودنشون باشن!

خب اره بحث من هم این نبود که مد نشده . شده و من هم دوستش ندارم ولی دارم درباره علتش می گم که ایشون معتقد حجاب عاملش نیست و من می گم ار قضا علتش همینه

شیرین سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 23:15

یک نکته بنظرم رسید رگبار عزیز، نکته ای که فکر کنم بعضی دوستان از نظر انداخته اند. تعریف حریم خصوصی و حرمتش هیچ منافاتی با بحث در مورد درستی یا غلطی عرف یک جامعه ندارد. مهم اینست که من نوعی با کسی که آرایش و لباسش مورد پسندم نیست مجادله نکنم.
اما این بحث که می کنیم در مورد جامعه شناسی ست و کاملا منطقی که ریشه های چنین رفتاری بررسی شوند. داریم در مورد ریشه های این پدیده فکر می کنیم و اینکه چرا زنان در هر سن و سالی اینقدر در نقاشی و بتونه کاری صورتشان زیاده روی می کنند. چرا اینهمه زیاده روی را در زنان آلمان، فرانسه، اسکاندیناو، هلند ... نمی بینیم؟ شاید باید فکر کنیم تلقی زنان از خود در بروز رفتارهای اینچنین متفاوت موثر است.
متاسفانه در ایران آنقدر میل به مبارزه با تبلیغات حکومتی ریشه دوانده که استدلال در چنین مواردی سخت بنظر می رسد. انگار که در تضاد با لاییک بودن باشد.
توجه کنید که مثلا در خیلی از کشورهای اتحادیه اروپا عمل جراحی برای بزرگ کردن سایز پستان ها برای دختران زیر 18 سال ممنوع است. دلیلش هم این نیست که پستان یک دختر مال خودش نیست! بلکه برای اینکه وظیفه قانون تامین سلامت روانی و بهداشت جسمی افراد جامعه هم هست. قانونگذار نه برای علاقمندی به کنترل سایز پستان زنان، که برای جلوگیری از عمل های نالازمی که یک دختر نوجوان و نامطمئن از خود و در سن پایین ممکن است مرتکب شود این قانون را وضع کرده است.
وقتی آرایش های زننده را زیر سئوال میبریم داریم از تفکری حرف میزنیم که باعث می شود یک زن، یک انسان، خود را به آن شکل رقت اور نقاشی کند. یک صورت خوب آرایش شده اتفاقا خیلی هم زیبا و دلنشین است. اشاره من به شخصه قیافه های ناجور و وحشتناکی ست که با هیچ معیاری نمی شود زیبا تعریفشان کرد و گاهی از خودم میپرسم این آدم واقعا توی آیینه خودش را نمیبیند؟ عزیزی، دلسوزی ندارد که متوجهش کند خود را شکل عجوزه ها کرده؟!

این کامنت هم عالی و منظور گشا بود واقعا

yasna سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 23:23 http://delkok.blogfa.com

سلام
نمی دونم شاید این رفتار هم به نوعی عادت برگرده...
البته من تا حدودی هم با حرف خانم سایه موافقم ... وقتایی که بعد از کار تا شب سر کار بودم اگه وقتی جایی خرید داشتم می رفتم اصلا حس خنگ بودن بهم دست می داد ... یارو ببخشد روزش می اومد جواب ادم بده..

واقعا جای تاسف داره که حق با شماست یسنا

سهیلا چهارشنبه 4 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 00:02

اینروزا وقتی میرم بیرون و به چهره ها نگاه میکنم میبینم دهه ی هفتادیا متعادلترآرایش میکنن....
سعی میکنن صورت ملیح دخترونه شونو زیاد دستکاریی نکنن و مث فرشته ها می مونن...گاهی دوست دارم وایسم و به صورت قشنگ و دخترونه شون نگاه کنم....
خیلی دلم تنگ دیدن سادگی و آراستگیه
دیگه حالم بهم میخوره از دیدن صورتهایی که حدتعادل و اندازه رو تو آرایش کردن نگه نمیدارن و شبیه زامبیا شدن....:(
یکیش خواهر خودم...اینقدر صورتشو دست کاری کرده که بدون آرایش نمیشه تو صورتش نگاه کرد...ابروهاشو که با تتو به باد د اده....صورتش پر از لک شده و پوست فوق العاده خراب.
هر وقت میخواستم باهاش بیرون برم فقط دوساعت باید صورتشو ماس مالی میکردو ماله میکشید تا قابل تحمل بشه....عزا میگرفتم موقع بیرون رفتن باهاش....درصورتی که من سه سوته آماده بیرون رفتن میشم...و این انتظار و حرص خوردن که چقدر اون موقعها بهش میگفتم صورتت رو اینقدر دستکاری نکن بعدن چوبشو میخوریا...بدتر حالمو میگرفت...
من همیشه میگم صورت مث یه باغچه س...فقط باید علف هرزاشو چیدو همیشه تازه نگهش داشت...همین...

چه جمله خوبی ته کامنتت نوشتی ای کاش این مد مزخرف زودتر بگذره

سهیل چهارشنبه 4 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 11:28 http://www.parchenan.blogfa.com

به به
تا باشه از این پست های آب و رنگ دار باشه!!!!!!!!!!!
لطفا لینک هایی این چنین را زیاد بگذارید
همه وقت اینترنتمون رو پروندید ها!!!!!!!

نمی دونم سریال آشنایی با مادر رو دیدی یا نه
تو اونجا دخترها که با هم دعواشون می شد پسرها نمی رفتن جداشون کنن
می گفتن حیفه تموم بشه!!!!


به به!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

شوپ شنبه 13 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 13:21

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد