کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

دکترشریعتی ، مرگ یا شهادت ؟


دوره ای از زندگیم ،بین بیست تا سی سالگی ام ، دکترشریعتی مهمترین و اولین نویسنده و روشنفکر زندگیم بود و الان هم که با دیگران آشنا شدم باز هم اگه نگم مهترین ولی جزء محبوبترین ها هنوز هم هست . یکی از موضوعات مبهم تاریخ در باره اون مرحوم این بود که دکتر شریعتی رو کشتند یا خودش بر اثر بیماری مرد ؟


قدیمترها من معتقد بودم که دکتر شریعتی را شهید کردند .مامورین ساواک که در انگلیس نفوذ کافی داشتند به طریقی به اون خونه نفوذ کرده بودند و دارویی به وی تزریق کرده و او را کشته بودند .


بعدا من معتقد به این شده بودم که چون دکتر شریعتی زیاد سیگار می کشید و حکومت شاه زیاد اذیتش کرده بود و حتی این آخر که قرار بود و زن و دخترانش از ایران خارج شوند جلوی آنها را گرفته بود فشار قلبی اش باعث شده بود سکته کند .


هفته قبل مجله نسیم بیداری رو روی پیشخوان روزنامه فروشی ها با تصویر دکترشریعتی دیدم و خریدم . پرونده جالب و خوندنی ای داشت در همین باره که دکتر شریعتی فوت شد یا شهید شد ؟ با اطلاعات خوب و خوندنی و دست اولی از آدمایی که اون موقع درگیر بودند . از دکتر یزدی ، از صادق طباطبایی ، از دکتر سروش ، از بچه های خود دکترشریعتی ، از .... بیان کرده . فردا سالگرد عروج اوست . به کسایی که علاقمند دکترعلی شریعتی بودند توصیه می کنم که بخوننش .

 

                                                           



نظرات 13 + ارسال نظر
shirin چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 13:33 http://dokhtari.blogsky.com

من عاشقشم

mehrab چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 13:52 http://www.mehrabkamali.blogsky.com

salam
webloge ghashangi darid
movafagh bashid

شیرین چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 15:32

خدا رحمتش کنه. هیچوقت ازش خوشم نیامد!

بولوت چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 16:49 http://maryamak.blogfa.com/

منم خیلی علاقه و ارادت دارم به ایشون. به نظرم اگه کسی اسلام براش کافی باشه و بخواد یه سری از مسائل براش حل بشه خوندن کتابای شریعتی خیلی بهش کمک خواهد کرد. خودم سالها با اون تعبیری که از اسلام امروز داد و بهش لقب پوستین وارونه رو داده بود تونستم اتصالم به دین رو حفظ کنم. خب البته یه جایی دیگه جواب نداد.
یه چیزایی نوشتم برای سالگر مرگش. حوصله م بکشه کاملش کنم پستش میکنم.

چه خوب بولوتی !
قبول دارم . تفسیری که شریعتی از اسلام ارائه می داد به شدت جالب اون نسل بود و تا سالها بعد هم تاثیرش رو تونست حفظ کنه . به نظر من دو دلیل داشت یکی این که شریعتی دلسوخته و شجاع بود و دیگری این که در حرف زدن شاعرانه استادی بزرگ بود . همین ها جوونها رو جذبش کرده بود .
حتما متنت رو منتشر کن مشتاقم بخونمش

ترمه چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 16:53

خب من همه ی کتاب هاش رو نخوندم. میشه گفت فقط چند تا مقاله خوندم. بیشتر به نظرم رسید ایشون احساساتش بر منطقش غلبه داره. با کلمه ها خوب بازی می کنه. نوشته ها زیبا هستن اما از نظر من منطقی نیستند. البته دیدگاه مذهبی ایشون رو قبول ندارم اما دیده ام کسانی رو که منطقی از دین دفاع می کنن.
ببخشید جمله ها بی سر و ته شدن. گرفتارم.

نه اتفاقا جملاتت بی سرو ته نبودن که !!
من اما قریب به اکثریت کتبش رو خوندم و خیلی از سخنرانی هایش رو هم گوش دادم . به نظر من در دوره ای که تب انقلابی گری سکه رایج زمانه بود اون تونست با استفاده از مهارتش در بیان و با استفاده از تحقیقات جتمعه شناسیش اسلام رو مدرن تر و برنده تر به مثابه یه روش ارائه کنه . تونست الکوهایی همه فهم و ساده مثل ابوذر رو معرفی کنه که در مبارزه بهترین الکوها بودند .

بولوت چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 16:54 http://maryamak.blogfa.com/

مرگ یا شهادت. مهم نیست. مهم اینه که مرگش به موقع بود. مرگ به موقع نعمتیه که نصیب هر کسی نمیشه. خیلی باید خوش شانس بوده باشی که به وقتی بمیری که هنوز خوب بوده باشی.
شریعتی و مطهری و امام صدر(گم شد حالا ایشون)و چمران و یه سری از این آدما خیلی خوش شانس بودن که مرگشون به موقع بود.
شریعتیم اگه میموند عاقبتش بدتر از بازرگان و امثالش بود.

با این کامنتت خیلی موافقم . برای خودش واقعا خوب شد که رفت و گیر این جماعت نیافتاد . همه اونهایی که اسم بردی هم شانس آوردن .
از قضا راجه به موسی صدر هم یه مطلب در باره همین مکامتت تو نوشته بودم

nayyere چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 23:02 http://salimi.blogfa.com/

با کامنت دوم بولوت واقعا موافقم!
به نظرم بعد این همه سال نمیشه نظر داد. همون طور که علت مرگ تختی مشخص نشد.
معتقدم هیجان و گاهی شتابزدگی تو آثارش بیشتر از عمق و تفکر مطرح شده س.

اره خودش هم می گفت که وقت برای آرام تحقیق کردن و مباحثه علمی ندارم و با سوز دل می گفت اون چه رو که می دونست

سهیل پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:00 http://www.parchenan.blogfa.com

من زمانی در دوران ابتدای جوانی خیلی از کتابها و سخنرانی هاش رو
گوش دادم و خوندم
الان و این سالهای امر آن جور که در گذشته می فهمیدمش
نمی فهممش
اما هنوز کویریاتش رو دوست دارم
گفتگو های تنهایی اش را

اما معتقدم نقش بسیار پر رنگ ایشان در انقلاب 57 بشدت نادیده گرفته می شود

به نظرم اگر او نبود 57 هم همچون دیگر تاریخ ها می شد
البته اگر او می بود میوه های انقلاب شاید شیرین تر بود
به نظرم او اعتقاد کاملی به دموکراسی نداشت
دل بسته آزادی بود اما بی دموکراسی
یا دموکراسی حداقلی

اتفاقا سهیل من اولین باری که احساس کردم حرف دکترشریعتی برام آیه قرآن نیست و بهش خدشه وارد کردم همین وقتی بود که دیدم به دموکراسی امروزی ما اعتقادی نداره . در کتاب امامت مطلبی رو بیان می کرد که وقتی یه انقلابی پیروز میشه نباید طبقه اصلی انقلاب انقلاب رو به دست مردم عادی بسپارند چون اون ها رای ها نیستند بلکه راس ها هستند و می تونن خیلی راحت اغفال بشن و انقلاب دوباره از دست بره . این جا رو هرچی کردم دیدم این حرفش برای امروز دیگه مفید نیست .
البته خود شریعتی هم معتقد به تحول در گفتار و افکار بود و خاطره ای از استادش گوریچ تعریف کرده بود که در کنفرنسی کلاسی مطلبی گفته بود و گوریچ گفته بود این غلطه و شریعتی پاسخ داده بود که استاد این گفته خود شما تو سال فلا ن بوده و گوریچ گفته بود من مگه مردم ؟ من تغییراتی کردم و شریعتی از این مثال استفاده می کردم که آدم بی تغییر آدم نیست .
من گمان میکنم اگه زنده می موند همین اطلاح طلبی می شد که الان ما دوستش داریم

سهیل پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:44 http://www.parchenan.blogfa.com

شاید
می شد
و شاید ها جز گمان چیزی نیست
نه اثبات شدنی و نه رد شدنی!!
اما چیزی که در مرگ او همه از آن آن زمان غافل بودند
آن رنجی بود که او از ظلم بر انسان می کشید
به نظرم او را دردی کشت که از انسان بودن می کشید
از رنجی که دیگر انسان ها می کشیدند
و او از آن رنج می برد
به سیگار پناه می برد و
...

البته این شاید ها از آرزوهای ماست .
اما قبول دارم که او کسی بود که به فکر خودش نبود فه فکر انسانیت انسان بود

سایه پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 17:20

سلام و عصرتون بخیر
دکتر شریعتی قلم زیبایی داشت و نسبت به زمانش دید نوتر، بکرتر و مدرن تر. ولی در انتها او هم انسان بود. با خطاها و اشتباهات انسانی. منظورم اینه همه حرف هاش درست و حجت نیست.
حالا شما نمیشه بگید بالاخره کشتنش یا مرگ طبیعی بود؟

با شما کاملا موافقم و ممنون از این خلاصه مفید
اما حقیقت این است که هنوز این موضوع در هاله ای از ابهام پیچیده شده است . دختر دکتر در حال تحقسقاتی است و اگر شما آن مجله را بتواید تهیه کنید اطلاعات خوب به دست می آورید

ترمه جمعه 30 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:56

"هاله". مثل "هاله ی نور".

عطیه شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 13:19 http://zendegi-va-porharfi.persianblog.ir/

برای من آدم محترم و شریفی است. شناخت زیادی روشون ندارم.

ترمه شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 16:06

چرا علامت تعجب گذاشتید؟ منظورم به این جمله بود : "حقیقت این است که هنوز این موضوع در حاله ای از ابهام پیچیده شده است" در جواب شما به کامنت سایه.

آهان . از اون لحاظ !!
ببخشین نفهمیده بودم منظورت چی بود . مرسی از یادآوریت

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد