کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

یوزپلنگ ها می دوند

         

                         

شیخ حسن حین تماشای بازی دیشب


قبل از بازی دیشب ، من تنها امیدم به کارلوس کروش بود و خدا رو شکر من رو سربلند کرد !


نیجریه تیم واقعا قوی ای بود اما نمی تونست جلوی ما عرض اندام کنه و بازی خودش رو به نمایش بذاره فقط به خاطر این که بازیکنای ما عین یه یوزپلنگ دوندگی داشتند مسافت طی شده ای که اعلام شده این بوده : نیجریه 96 کیلومتر (میانگین هر بازیکن 8 کیلومتر) ، ایران 105 کیلومتر (میانگین 9کیلومتر) و این عدد برای تیم ما که همیشه تو دوندگی کم میاورد عالی بود . بازیکنای ما تو همه زمین می دویدند و نمی ذاشتن اونا بازی عادیشون رو بکنن برای همین بازی نیجریه ای ها به چشم نمی اومد و این تاکیتک کروش بود .


این بازی نتیجه مطلوبی برای ما داشت . اما بازی چند روز دیگه که با آرژانتین مسیه یه چیز دیگه است . یه بازی رویایی و به امیدخدا فراموش نشدنی برای تیم ما . تو بازی دیروز بچه ها خیلی جاها دستپاچه بودند و زود توپ رو لو می دادند اما امیدوارم برای بازی با آرژانتین فقط به این فکر کنن که دارن با یکی از بهترین تیمای دنیا که بهترین خط حمله ها رو داره بازی می کنن و از بازیشون لذت ببرن .

همه لذت ببریم .

 

نظرات 8 + ارسال نظر
یاس سه‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:45 http://www.soundsoflife.blogfa.com

به امید پیروزی :)

صحرا ،مثل هیچکس سه‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:38

یعنی آقای رگبار الان اگر دم دستم بودی شما!
بابا منم درسته خیلی فوتبالی بودم از بچگی ولی به هر حال یه خانم هستم و با همه بی اطلاعی ام از فوت و فن فوتبال متوجه شدم که اینا دیشب خیلی بد بازی کردند. صرفا نتیجه گرفتن که مهم نیست. اینا اصلا نمی تونستن یه پاس کاری ساده توی زمین انجام بدن. فقط دفع توپ می کردن در صورتی که یار هم تیمی شون چند قدم اون طرف تر ایستاده بود. البته نیجریه هم خیلی خوب بازی نکرد. بچه ها اگر درست بازی میکردن می تونستن نیجریه رو ببرن. نیجریه خط حمله اش خیلی بد بازی کرد. بازی با یوگسلاوی رو یادتونه تو جام 98؟ که باختیم ؟ اون بازی بود نه بازی دیشب.

منم نمی گم بازی زیبایی بود . نه به نظرم کسل کننده ترین بازی جام بود تا الان . اما می گم با توجه به این که تیم ما ضعیف تر از اونا بود تونست اونا رو مهار کنه .
اما قبول دارم که بازیکنای ما نمی تونستن 30 ثانیه حفظ توپ کنن

شیرین چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:46

چی بگم رگبار؟!
اومدم فقط سلام و روز بخیر بگم

مهسا چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:12

من چندان پیگیر فوتبال و شرایط و غیره اش نیستم و مثل شما بازیهای جام جهانی فعالم می کنه. اما مطمئنم میشه در مورد تیم های ایرانی، با توجه به مدل جوگیر شدن و حماسه آفریدنامون ، تا حدی به شانس و اقبال معتقد بود. ایشالا که شانس باهامون یار باشه و سوراخ سوراخ از زمین نیایم بیرون

منم امیدوارم مخصوصا برای بازی با آرژانتین

سهیل چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:14 http://www.parchenan.blogfa.com

چرا عمو حسن تنها داره تلوزیون می بینه؟
نکنه متارکه کرده!!
قشنگ تر بود این عکس عکس خانواده عمو حسن بود که تلوزیون می دید
نه این قدر روتوش شده!!

راست میگی ها . یه جورایی انگار کسی تو خونه نیست و این تنهایی نشسته

شیرین چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 15:53

در رابطه با صحبت سهیل باید بگویم اگر همسر و فرزندان ایشان را ببینیم باید از تعجب شاخ در بیاوریم! یادمان باشد که ایشان هم جزیی از فرهنگ نفی هر کسی بغیر از "مردان غیور" (!) هستند.
یک خاطره برایتان بگویم از یک دوست اروپایی که زمانی در یک کارخانه در لبنان مشاور بود. یکبار یک "مهندس" لبنانی او را ناهار به خانه دعوت کرد. این دوست هم با هدیه کوچکی برای فرزند این همکار به منزلشان می رود اما موفق به دیدار و آشنایی با این فرزند و همسر جناب مهندس نمی شود. موقع خروج از خانه و خداحافظی می بیند که همسر و فرزند جناب مهندس در حال ناهار خوردن از پس مانده ظروف هستند.
روزی دیگر یکی از "کارگران" که اصالتا اسراییلی و یهودی بود او را به خانه اش دعوت می کند و مثل بار قبل، ایشان با یک هدیه کوچک به مهمانی میرود. اینبار ناهار دور هم و دور یک سفره صرف می شود و همسر و فرزندان این آقای "کارگر" غذای گرم و تازه صرف می کنند و در گفت و گپ هم شرکت می کنند و ناچار نیستند در پستو بمانند و پس مانده سرد شده دیگران را بخورند.


در مثل مناقشه نیست البته. این فقط مشتی ست نمونه خروار و آنچه که بطور کاملا اتفاقی یک اروپایی از فرهنگ اسلامی متوجه شده است.

باید بگم متاسفانه حق با شیرینه . خیلی از مردای ما هنوز براشون سخته که زنشون رو نشون بقیه بدن .

nayyere چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 22:56 http://salimi.blogfa.com/

عکس یه حالت مصنوعی داره. ولی اگه زنش هم بود مصنوعی تر میشد. چون مجبور میشد با چادر مشکی بشینه فوتبال ببینه. مضحک میشد!
حالا خدا رو شکر که از شکست مفتضحانه نجات پیدا کردیم. بازی خوبی بود.البته در حد تیم ما.امیدوارم بازی با آرژانتین هم آبرومندانه باشه.

شایدم چادرگل گلی !! خب چه میشه کرد دیگه؟

nayyere پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:05 http://salimi.blogfa.com/

در مورد پاسخی که به شیرین دادی باید بگم تو اطرافیان خودم چنین خصلتی ندیدم. حتی پدرم هم که مال نسل قبله مشکلی نداشت و خانواده ما مدام در حال پیدا کردن دوستان جدید بود. به نظرم بیشتر یه عادت فرهنگیه و ربطی هم به مذهب نداره. همسر من توی یه خانواده خشک مقدس بزرگ شده ولی اونم مشکلی با موضوع نداره.

خب نیره جان من فکر می کنم کم نیستند امثال شما و خانواده شما . کما این که ما هم مثل شماهاییم ولی این طوری که من مردم رو می بینیم خیلیهاشون مثل شما فکر نمی کنن و هنوز زن براشون عورت محسوب می شه و کسی نباید اونا رو ببینه و حتی تو انظار عمومی اسم زنشون رو صدا نمی کنن که مبادا ....

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد