کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

پس از فروش پس گرفته نمی شود ؟


معمولا در خرید کلاه سرم نمیره و حواسم رو جمع می کنم که جنسی که می خرم سالم باشه و قابلیت پس دادن هم داشته باشه ولی هفته قبل برنامه ای سرم اومد که فهمیدم همیشه بار اولی هم هست . 


هفته قبل از یکی از فروشگاه های ایستگاه مترو ، یک دمپایی رو فرشی خوش نقش و نگار که احتمالا چینی بود برای باران خریدم به رسم هدیه . گاهی از این هدیه های کوچیک ناقابل می گیرم . شب که بردم خونه و باران پوشید 10دقیقه نشد که دیدیدم ای بابا نصف رویه از زیره درسته کنده شده و بقیه شم هم داره باز میشه . اول خواستیم بدوزیمش اما دقت که کردم متوجه شدم جنس بنجلیه و از اون هاست که قراره آفتابه خرج لحیم بشه و ازش گرفتم که ببرم فرداش پس بدم .


خب ، فردا صبح موقع رفتن به سر کار، دمپایی ها رو بردم به همون جایی که ازش خریده بودم . خوشبختانه مغازه باز بود و رفتم تو و دمپایی رو نشون دادم و گفتم که این در عرض ده دقیقه پاره شده و اگه می شه پسش بگیرین . دختر فروشنده که هم شب قبل و هم الان که اول که من رو دیده بود با لبخند با من برخورد کرد بود ،کفش رو که دید لب و لوچه رو جمع کردو اخم کرد . بعد گفت که پاره اش هم که کردین و نه تا حالا برای ما این موردا پیش نیومده و ایراد از کار شما بوده . نمیشه کاریش کرد . من لبخندی زدم که خب چیکار باید کرد که بشه کاریش کرد ؟ شما که می بینین ایراد از جنسه . دختر کفشها رو روی پیشخون انداخت و اعلام کرد نخیر من پول پس نمی دم . گفتم خب با چیز دیگه ای میشه عوض کرد که جواب همون بود که نوچ .


دمپاییه چندان ارزش مادی نداشت (12هزار تومن پولش روداده بودم ) که بخوام عصبانی بشم اما من با این که به طور معمول آدم آرومی ام و سعی می کنم با مردم مدارا کنم اما  نوع لحن طلبکارانه دختر فروشنده من رو جوری عصبی کرد و صدام رو بالاتر بردم و باهاش وارد جر و بحث شدم اما دختر که مرغش یه پا داشت زیر بار نمی رفت که شما جنس رو دیدی که خریدی ما که به زور به تون نداده بودیم. من هم لحن محترمانه رو گذاشته بودم کنار  که تو حق نداری پس نگیری و جنسش خراب بوده و زن من 10 دقیقه هم این پاش نبود که به این روز افتاده و بردار و پول رو بده .


دختر که دید من ول کن معامله نیستم ، به صاحب فروشگاه زنگ زد و اون بابا هم لحنش طلبکار تر از این یکی بود به طوری راستش که من اصلا منطق رو کنار گذاشتم و آتیش عصبانیتم داغ تر شد که الا و بلا باید همین الان پول من رو بدین و به حرفای نسبتا منطقی یارو که می گفت شما کفش رو بذار اون جا من ببینم اگه تشخیص دادم درسته بیا پول رو بگیر توجه نکردم که نکردم . 


خب تصمیم گرفتم ازشون شکایت کنم . بلافاصله کفش رو برداشتم رفتم پیش پلیس مستقر در ایستگاه . حواله ام دادند به حراست ایستگاه . اون ها هم حواله دادند به بخش تجاری ایستگاه و از اون جا هم به مسئول اون بخش از فروشگاه های مترو جایی که غرفه ها رو اجاره به اینها می دن . نفر آخر  مرد خیلی ریلکسی بود که معلوم بود از این هاست که شعارشون تو زندگی اینه که سری که درد نمی کنه را چرا دستمال ببندیم و به من هم گفت شما که عاقل و بالغ بودی مگه جنس رو ندیدی و بعدش هم گفت که این مورد به ما مربوط نپیست و آب پاکی رو روی دستم ریخت که نه ما کاری نمی تونیم بکنیم بهش گفتم شما الان یه قدرتی داری که می تونی این جا جلوی این اجحاف رو بگیری و ممکنه خودت فردا پس فردا جایی به عنوان خریدار بری همین بلا سرت بیاد که بالاخره و با بی میلی و به اصرار من پاشد دوتای برگشتیم پیش دختر فروشنده که حرف باز هم همون قبلی بود و کارمنده هم از خدا خواسته گذاشت رفت .


حالا شما فکر کن من داشتم یک ساعت این طرف اون طرف می رفتم تا این12 تومن رو پس بگیرم و تو این یه ساعت عصبانیتم کلی فروکش کرده بود . یارو که رفت دوباره از دختره این دفعه به زبون ملایم خواستم که اگه میشه این رو پس بگیره یا عوض کنه که اون باز هم قبول نکرد .


به تعزیرات (124) هم زنگ زدم بینم اونا چی کار می تونن بکنن که گفتن باید فاکتور ازشون بگیری و تو روز اداری بیای سازمان که توی بلوار کشاورزه و بعدش شکایتی تنظیم کنی تا ما بذاریم تو نوبت پیگیری و . . .که راستش این جا دیگه به بیهوده بودن کارم تو این یه ساعت پی بردم . واقعا دیگه نه وقتش رو داشتم ، نه حوصله اش رو و نه پولی که داده بودم چندان ارزشی داشت .


کفشها رو روی میز دختر گذاشتم و به راه خودم ادامه دادم!!


....


کامنت برگزیده


مامان فالکو گفته : شما سعی خودت را کردی و نشد که جبران خسارت بگیری. حالا میتونید شاکی باشید. اگر اکثر مردم مثل شما کمی از وقت و هزینه خودشون صرف کنند مطمئن باشید که حجم زیاد پیگیری بالاخره در جامعه میتونه تا قسمتی از رفتار ناپسند اکثر کاسب های ایران را عوض کنه.

حدود ٥ سال پیش برای مامانم از بازارچه تجریش میز اتو خریدم. پای اش کمی لق میزد و بعد از سه روز برای تعویz بردم. مامانم میگفت وقت و هزینه هدر دادنه چون باید با آژانس میز را تا تو بازارچه میبردم. به قدری رفتار " حاج آقا" زننده بود که گفتم میدونید چیه؟ من اصلا دیگه نمیخوام میز را معاوضه کنم. پولم را میخوام. نمیخوام پولم را به شما بدم ... دو روز رفتم و آمدم و پولم را پس گرفتم!
البته میدونم که گاهی فروشنده به هیچ عنوان قانع نمیشه اما باید سعی کرد و فرهنگ سازی کرد.
اینجا بخاطر رقابت زیاد بین شرکتها و مارک های مختلف این شانس هست که تا یک تاریخ خاصی جنس استفاده نشده را پس بدیم یا معاوضه کنیم و اجناسی هم که خراب شده باشند که گارانتی دارند. البته این هم دراروپا یکسان نیست و برخی جاها معاوضه هم نمیکنند چه برسه به برگرداندن پول.
در آخر متاسفم برای باران. حتما از دریافت کادو خوشحال شده بود که به این شکل گذشت ... دفعه دیگه

 

 

 

نظرات 13 + ارسال نظر
احمد سه‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 08:31

سلام
کاسبم کاسبای قدیم ! هر چقدر نمیخوایم به موضوعات نگاه سیاسی داشته باشیم باز نمیشه ، حالا با توجه به همه سیاستهای غلط دولت تو حوزه اقتصاد اما من از دست کاسب ها خیلی شاکیم ، یه روزگارایی کاسبای یه محل یه جورایی امین و معتمد محل بودن و تو اکثر اتفاقها و اعتراضای سیاسی این کاسبا بودن که پیش قدم بودن اما الان متأسفانه ...

احمدآقا همه چیز چیز قدیم . فقط کاسب نیست که . کارمند .معلم . استاد .دانشجو همه چیز قدیمیش اصل بود . کاسبام با زمانه عوض شدم متاسفانه

طاها سه‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 08:45 http://dastanakeman.mihanblog.com

سلام
تو اینجور موارد معمولا کاری نمیشه کرد مبادا اینکه فروشنده منصف باشه...

دقیقا .منصف باشه .خودش رو بذاره جای مشتری

سوسن جعفری سه‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:08

آقای محترم شما ارید از 12هزار تومن صحبت می‌کنید بگذارید من از یکسال فیزیوتراپی غلط حرف بزنم. یکسال ادعا و تحمیل درد و فشار و زیر بار نرفتن که نه! کار ما فلان است. از کافوی بنجلی که با کلی منت انداختند به ما که به مرور ارتقائش خواهیم داد و خبری نشد. که حالا می‌گویند ما فقط می‌توانیم بگوییم «معذرت می‌خواهیم!»
دلم می‌خواست شکایت کنم. بعد یاد حوزه درمان افتادم. یاد اینکه چطور دکترها پشت هم بودند و اجازه نمی‌دادند همکارشان که مسلم بود خاطی است زیر تیغ برود. دیدم چه فرقی می‌کند؟ چه کسی حاضر می‌شود به نفع من رأی بدهد؟ جز اینکه خسته و عصبی بشوم نتیجه‌ای دارد؟
حرف چند میلیونی که خرج کردیم نیست. حرفِ درد و تشدید اسپاسم و ظهور پلاکهای جدید است ...
چه می‌گویم؟

سوسن خانوم شما همچین با آقای محترم شروع کردی که من خوف کردم که نکنه خبطی کرده ام !!
واقعا برات متاسف شدم که این جبران ناپذیره . شما به پزشکی قانونی مراجعه کرده ای ؟

مهسا سه‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 14:49

من نمیدونم راهی هم برای بهبود وضعیت مملکت از این مشکلات هست؟ به هر طرف نگاه می کنی یه موردی میبینی غیر قابل باور
از تیراندازی تو بزرگراه و شلیک به گوزن تو محدوده پارک پردیسان بگیر تا کشته شدن دو نفر به دلیل بازنشدن وسیله نجات آتش نشانی و.... مگه این لیست تمومی داره؟

nayyere سه‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 14:56 http://salimi.blogfa.com/

متاسفانه توی این مملکت نه جون ادم ارزش داره نه وقت و نه اعصابش.
مستاجر ما 5 میلیون پولمون روخورد و نتونستیم بگیریم چون زندان ها پره و دولت بدهکارها رو زندانی نمیکنه...یارو هم راست راست میگرده و میگه ندارم! تازه ما رو به خدا هم واگذار میکنه!
بله این جوریاس...
شکایت کردن فقط هدر دادن وقت و اعصاب و پوله.

آخه تو این دوره 5 میلوین هم پوله نیره عزیز؟ دیگه خوردن پول مردم زیر میلیارد خوردن نیست که . اسمش قرض گرفتنه

nayyere سه‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 14:59 http://salimi.blogfa.com/

یکی از تفاوتهای عمده ایران با بلاد کفر همینه
اونجا حتی بعد از چند ماه جنسشون رو پس میگیرن تازه عذرخواهی هم میکنن
اینجا یکجوری رفتار میکنن که انگار بلانسبت با حیوون طرف اند!!!
تو همه عرصه ها همینه. اون مدرسه بود ما رفتیم؟ جز لگدمال کردن اعتماد به نفس هیچی نداشت...وقتی توی همه ارکان زندگی دقیق میشیم این فشار و تحقیر رو حس میکنیم
این چیزیه که باعث میشه از زندگی در اینجا بیزار بشم!

والا . چرا اونا پس می گین اصلا ؟! خجالت نمی کشن آبروی هرچی کاسبه بردن کفار . کاسب باید بده پس هم نگیره گور بابای مشتری . همین کارها رو اون کفار کردن که 4 نفر مثل شما توقع می کنن . لا اله الا الله

ترمه سه‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 15:44

یه آیکن هست که از خنده رو زمین ولو شده. چرا اون رو نداره بلاگ اسکای؟ واقعا شما انتظار داشتید که دمپایی پاره رو از شما پس بگیرن؟ شما تازه اومدی ایران؟

ببخشین اشتباه شد . دیگه چیزی رو برای پس دادن نمی برم

من سه‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 23:58

ولی می فهمم که چقدر این مسائل به آدم فشار می آره و متاسفانه آدم هیچ راهیم براش پیدا نمی کنه :( متاسفم
حالا من اینجا یک جنسی خریده بودم 2 هفته پیش به قیمت 60 کرون به قول تو پولی هم نبود اما دیروز دیدم اون حراج شده به قیمت 10 کرون من با خودم گفتم حالا که فاکتورش رو دارم بذار ببینم می تونم پسش بدم باورت می شه که با یک لحن مهربانانه ازم پسش گرفتن ؟؟؟ به نظرت عجیب نیست؟

واقعا عجیبه . امکان نداره این جا همیچین چیزی رو دید .
هر کرون چند تومنه ؟

Maman Falco چهارشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:51

شما سعی خودت را کردی و نشد که جبران خسارت بگیری. حالا میتونید شاکی باشید. اگر اکثر مردم مثل شما کمی از وقت و هزینه خودشون صرف کنند مطمئن باشید که حجم زیاد پیگیری بالاخره در جامعه میتونه تا قسمتی از رفتار ناپسند اکثر کاسب های ایران را عوض کنه.

حدود ٥ سال پیش برای مامانم از بازارچه تجریش میز اتو خریدم. پای اش کمی لق میزد و بعد از سه روز برای تعویz بردم. مامانم میگفت وقت و هزینه هدر دادنه چون باید با آژانس میز را تا تو بازارچه میبردم. به قدری رفتار " حاج آقا" زننده بود که گفتم میدونید چیه؟ من اصلا دیگه نمیخوام میز را معاوضه کنم. پولم را میخوام. نمیخوام پولم را به شما بدم ... دو روز رفتم و آمدم و پولم را پس گرفتم!
البته میدونم که گاهی فروشنده به هیچ عنوان قانع نمیشه اما باید سعی کرد و فرهنگ سازی کرد.
اینجا بخاطر رقابت زیاد بین شرکتها و مارک های مختلف این شانس هست که تا یک تاریخ خاصی جنس استفاده نشده را پس بدیم یا معاوضه کنیم و اجناسی هم که خراب شده باشند که گارانتی دارند. البته این هم دراروپا یکسان نیست و برخی جاها معاوضه هم نمیکنند چه برسه به برگرداندن پول.
در آخر متاسفم برای باران. حتما از دریافت کادو خوشحال شده بود که به این شکل گذشت ... دفعه دیگه .

آره افسانه من خودم فکر میکنم که اگه نصف مردم دنبال این باشند که حداقل تا یه جایی دنبال حقشون باشند جامعه از این رخوت و سسستی در میاد ولی ما بیشتر عادت داریم که غر بزنیم .
مثالی که از اون میز اتو هم زدی همین بود . شما وقت داشتی و رفتی و اومدی تا به خواسته ت رسیدی اما بیشتر مردم روی این حساب که وقت نداریم رها می کنند و بعد این عقده را سر کس دیگری خالی می کنند

nayyere چهارشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 14:51 http://salimi.blogfa.com/

شاید برای از شما بهترون پولی نباشه
ولی برای منی که ساعتی 6000تومن برای کار پژوهشی میگیرم خیلی زیاده!
تازه خود مستاجره با اون پول الان خونه اجاره کرده

چه مستاجر حقه بازی !! اما همین که نیره خانوم شما موجرین و اون بنده خدا مستاجر معلومه که جزو اقشار مرفه بی دردین

jorm shenas چهارشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 23:26

سفراى یک روزه ى حالا کارى و غیر کارى زیادى به تهران دارم تو اخرین سفر تا مغز استخوانم سوخت چرا؟ چون همیشه براى برگشت از سوارى هاى زرد ترمینال شرق استفاده مى کنم اخرین بار از من سى تومن گرفت( کرایه اى که بیست تومنه) گفت راننده مى خواد راه بیفته پشت دو نفر یکى هم جلو.باید کرایه بینتون تقسیم بشه و به همین راحتى سرم کلاه گذاشتن جالبه سه باره اخر شب مى خوام برگردم همینو مى گن.راننده مى خواد راه بىفته با دو مسافر در صندلى عقب.اگر تنها نبودم واقعا مى دونستم چه بلاىى سرشون بیارم.هنوزم عصبانى ام

نسرین چهارشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 23:46

آقا اینو گفتین یاد عروسی خودم افتادم. صاحب تالار حدود 100 تا غذا کم سفارش داده بود خلاصه غذا به زحمت جور شد. بلافاصله فردای عروسی رفتیم اتحادیه اوناهم تا تونستن ما رو سر دوندن که بیخیال شیم ولی تصمیم گرفته بودیم برای اینکه این بلا رو سر یکی دیگه در نیارن کوتاه نیایم خلاصه بعد 5-6 بار جلسه اتحادیه و این بیاد و اون بره و نمایش فیلم عروسی و چه و چه که حدود 4 ماه طول کشید تالار حدود 1.5 تومان جریمه شد البته این پول حدود نصف مبلغی بود که تالار بالا کشیده بود ولی نتیجه این شد که از اون بابا تعهد گرفتن که دیگه فعالیت نکنه. جالب اینکه قبلا هم همین بلا رو سر بقیه آورده بود ولی هیچکی حال و حوصله شکایت نداشته و نتیجه این شده که ما از همه جا بی خبر بریم اونجا و عروسیمون خراب شه. خلاصه خواستم بگم هرچند از کاروزندگی می افتیم ولی هم به خاطر اینکه نذاریم یه آدم شیاد به شعورمون توهین کنه و هم به خاطر دیگران اگه لازم شد دنبال این قضایا رو بگیریم. اگه این فرهنگ جا بیفته تعزیرات هم کم کم مجبور میشه بی تفاوتی رو بذاره کنار و کار مردم رو راه بندازه

دم شما واقعا گرم نسرین خانوم به خدا اگه یک دهم مردم مثل شما بودن مجحفین ! از بین رفته بودن

nayyere پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 00:37 http://salimi.blogfa.com/

قانون گزار هم مثل شما نگاه میکنه به ماجرا
زنگ زده بودم به شماره قوه قضائیه برای اینکه ماجرا رو از نظر حقوقی سوال کنم
یارو میگفت حالا نداده دیگه عیب نداره فکر کرده ما سر گنج نشستیم
کلا ما یه خونه داریم که به دلایلی دست مستاجره و خودمون در خونه فعلی اجاره نشین هستیم
یعنی هم از دست مستاجر میکشیم هم صابخونه
چندبار هم برای فروش و تعویض خونه اقدام کردیم که نشده...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد