کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

هزینه های منزلگاه ابدی ام


بی رودرواسی بگم که یکی از چیزایی که بهش فکر می کنم هزینه های کفن و دفنمه !


راستش من همیشه شنیده بودم که قیمت قبر در بهشت زهرا خیلی گرونه و رقمای چند میلیونی و چند ده میلیونی و برای بعضی جاهاش بالای 100میلیون ! رو هم شنیده بودم که پول رد و بدل شده انگار . خب اینم یه دلنگرانیه برای یه پدر خانواده که حالا که رفتم و دستم از دنیا کوتاست، کلی این بیوه زن و بچه صغیرا باید خرج کنن تا من رو بکنن زیر خاک که .

بگم ها من اصلا با زیرخاک رفتن مشکلی ندارم به خدا . یعنی توی این مدل از شر جسد راحت شدنهایی که مرسومه تو دنیا مثل مومیایی کردن و سوزوندن و خاک کردن ، با این آخری بیشتر حال می کنم . اکوسیستمه دیگه . دوباره بدن من وارد چرخه این طبیعت میشه و هر جزئی از من وارد یه گیاه و یه موجودی می شه دست آخر .

اما خب خرج دفن کردن یه آدم واقعا زیاده . یه وقتا با خودم فکر می کردم که اگه می شد توی باغی ، دامنه کوهی ، کنار چنار کهنسالی دفنم می کردن خیلی حال می داد . هم خودم لذت می بردم و هم بازمانده ها که چند ماه اول پامیشن هر هفته میان سرخاک یه حالی از آب و هوای خوب می برن و هم درخته قوت می گیره .


اما دیروز تیتر یه خبری رو خوندم که با خودم گفتم الحمدلله این مشکلمون که مربوط به هزنیه ها می شد هم حل شد . تیتر خبر این بود : مدیرعامل بهشت زهرا گفته بودکه براساس تمهیداتی که اندیشیده شده درحال حاضرحدود 70درصد از شهروندان تهرانی برای دفن اموات شان از قبور رایگان استفاده می کنند. خب خدا رو شکر ما هم که جزو همون هاییم دیگه. قبر که رایگان باشه . مراسم رو هم می گیم جمع و جور بگیرن با یه مقداری سر و تهش هم بیاد .


                                                      


اما پایین تر که اومدم و خبر رو دقیق خوندم دیدم که ای دل غافل این جا هم در باغ سبز نشون دادن که ومثل این دلالا همه حقیقت رو نگفتن . دقیقش اینه که دور از جون شمای میت وقتی به بهشت زهرا مراجعه می کنی یه قبر 3طبقه بهتون می دن اما باید 700هزارتومن بسلفین . اما محبت دوستان  رو ببین که این قیمت فقط بابت دو طبقه قبر است و شما در طبقه سوم که مجانیه مدفون خواهی شد ! من رو یاد این پفکها که روش می نویسن مجانی بعدش با فونت ریز اضافه کردن 10درصدش می انداخت .

البته این هزینه دفنه و بابت کفن هم باید 198تومن پرداخت کنین که این هم شیوه قیمت گذاری آمریکاییه که روی همه جنساشون تو مارکتاشون می نویسن مثلا 99.98سنت ! که نکنه مردم چشمشون به 100دلار بیافته نخرن 


و به آخر خبر که رسیدم یادم افتاد هیچ چیز این دنیا مجانی نیستا .


بعدا نوشت : متاسفانه چند دقیقه قبل مطلع شدم که پدر دوست خوب وبلاگی ام بابک جوگیریات ، در سن 63سالگی ناگهانی فوت کرده . برای بابک واقعا ناراحتم . اگه خواننده وبلاگش باشین حتما دیده این که چقده عاشقانه از باباش یاد می کرده و با هم حال می کردن . ارتباطی که این روزا کمتر بین پدر و پسرهاست . برای اون که چندی قبل هم پدرخانمش رو از دست داد آرزوی صبرو بردباری دارم. واقعا چه چیز دیگه ای میشه برای همچین فقدانی گفت؟


....


کامنت برگزیده


مامان فالکو گفته : کاشکی میشد هرکسی برای مراسمش خودش تصمیم بگیره.
متاسفانه شنیدم که الان تو ایران مراسم عزا به مفصلی عروسی برگزار میشه. با حاشیه های زیاد. و خوب تمامی اینها هم مستلزم هزینه هست و گاهی نزدیکان مجبور به انجامشند حتی اگر توانایی و امکانات کافی را نداشته باشند .
و راستش مراسم سوم و هفت و چهلم را هم درک نمیکنم. چرا همان مراسم خاکسپاری کافی نیست؟
راستی چرا؟


نظرات 10 + ارسال نظر
مهسا چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:16

جدا فکر خرجش رو می کنی رگبار؟
این یکی رو عمرا بهش فکرکنم. بالاخره یه جوری پرداخت میشه دیگه. حتی اگر (دور از جون) گوشه خیابون و بی کس و کار باشی هم شهرداری جمعت می کنه

خب آدم عیالوار یکی از دغدغه هاش همینه دیگه . این که بعد من چی سر زن و بچه ام میاد ؟

heti چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:23 http://khalehhetiking.persianblog.ir/

من باشم با این هزینه ها فقط درخواست کفن می دم ومیگم هرجایی که دلتون خواست وپول نمی خواست وراحت بودین منو خاک کنید وبعد هم از هرجایی که که هستید تو خونه حتی یه یادش به خیری نثارم کنید .
چاره ش وصیت کردنه که بخوایم بعد ازما خیلی خودشون رو به زحمت نندازن .
اصلا سنگ قبر هم نمی خواد .یه سیمان بریزن واسم رو اونجا یادداشت کنن .

پس تو هم فکرایی تو این زمینه کردی .
وصیت هم راه خوبیه

نیره چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1392 ساعت 11:30

خب وصیت کنین بیارتون تو روستای پدری ما اطراف تهران دفنتون کنن
هم مجانیه و هم قبرهاش خاکیه نه آجری
من دلم میخواد اونجا دفن بشم
از قبر آجری خیلی بدم میاد
البته سرسبز نیستا
تو شهریار هم یه امامزاده هست که قیمت قبراش نجومیه!!!
با مرحوم اسحاقی از نزدیک آشنایی دارم. سالها در جلسات حافظ خوانی شون شرکت میکردم. خدا رحمتشون کنه. اصلا باورم نمیشه...

- نه خاک و خلی و خشک باشه زیاد حال نمی کنم اصرار نکن نیره
- من البته آشنایی نزدیکی با ایشون نداشتم فقط به صرف نوشته های بابک بود . اطلاع نداشتم که ایشون اهل شعرو ادب هم بودند . روانش شاد باد

ترمه چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1392 ساعت 11:50

ما در چه خیال و فلک اندر چه خیال.
آقای رگبار مثل اینکه اوضاع حسابی جوره. خوش به حالتون. به فکر چه مسائلی هستید. من که هشتم گرو نهمه. همین امروز و فردا رو بتونم بگذرونم خیلی هنر کردم.


شاید هم من زیادی آینده نگرم !!

بولوت چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1392 ساعت 15:09 http://maryamak.blogfa.com

منم وقت امتحانا که هی میگم کاش بمیرم بعدش فکر میکنم بابا طفلک گناه داره این همه خرج کفن دفن و ختم و خیرات رو بخواد بده!
حالا شمام نمیخواد نگران باشی میگن پول عروسی و عزا رو خدا میرسونه

مثل خوب و کارگشاییه واقعا

نیره چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1392 ساعت 16:29

قدیما اونجا برای خودش تاکستونی بوده و آباد
بعد اینکه سد زدن آبهای زیرزمینی خشک شد و بعدشم باغها بیابون شد...
به هرحال بهتر از بهشت زهراس. هم مفتیه هم قبراش 1 طبقه س هم ترافیک نداره
حالا جون من یه تک پا تشریف بیارین ببینین (مدل این بنگاهی ها)
حالا گذشته از شوخی ایشالا صد سال سایه تون بالای سر باران خانوم و پسرها باشه.
ویلاگ آقای اسحاقی: (شعرهاشون):
http://denibey.blogsky.com/

حالا کجا هست اسم این جا ؟ یکی از چیزایی که دوست ندارم جاهای مخروبه است . یعنی جاهایی که قبلا آباد بوده و الان متروک و خاک گرفته شده . اما حالا چون شما زیاد اصرار می کنین خیالی نیست میایم یه تک پا برای رویت محل

Maman Falco چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1392 ساعت 16:51

دور از جون آقای رگبار. ماها تازه اول جوونیمونه. این حرف ها چیه؟
اما جدا از شوخی کاشکی میشد هرکسی برای مراسمش خودش تصمیم بگیره.
متاسفانه شنیدم که الان تو ایران مراسم عزا به مفصلی عروسی برگزار میشه. با حاشیه های زیاد. و خوب تمامی اینها هم مستلزم هزینه هست و گاهی نزدیکان مجبور به انجامشند حتی اگر توانایی و امکانات کافی را نداشته باشند .
و راستش مراسم سوم و هفت و چهلم را هم درک نمیکنم. چرا همان مراسم خاکسپاری کافی نیست؟
راستی چرا؟

آره به خدا مراسم های ختم واقعا کمرشکن اند . بعضی ها که دیگه شورش رو در میارن . به خدا عین یه مراسم عروسی بریز بپاش می کنن و فیلمبرداری دارن . چند وقت قبل پدرم اینها رفته بودن مراسم ختمی که طبقه آخر برج میلاد برگزار شده بود . گرونی فوق العاده ای داره .
البته الان دیدم قشری رو که فقط سوم رو برگزار می کنه و بقیه رو اعلام می کنن که خرج ایتام خواهد شد

شیرین چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1392 ساعت 22:56

اتفاقا منهم زیاد به مرگ و چطورش فکر می کنم. دوست ندارم پیر بمیرم طوری باشد که اعضای بدنم قابل اهدا باشند، کارت عضویت در سازمان مربوط را هم همیشه همراه دارم. به اطرافیان هم سپرده ام که بعد از مرگ باید سوزانده شوم. البته امیدوارم در خاک اروپا بمیرم تا این خواسته قابل اجرا باشد. مطمئن نیستم خانواده ام تمایلی به داشتن خاکسترم داشته باشد ... اگر چنین باشد دوست دارم خاکسترم در ارتفاعات آلپ و در یکی از دره های مورد علاقه ام پخش شود.
فکر کنم یکی از همین روزها تمام اینها را خواهم نوشت تا با امضا و مسئولیت خودم قابل اجرا باشد. هیچ چیز بدتر از این نیست که علاوه بر غم مرگ، مسئولیت تصمیم گیری های این چنینی نیر به بازماندگان واگذار شود.

عجب جالب . ارتفاعت آلپ رو هستم ولی نه سوزندن رو ها .اما راست می گی خوبه آدم برای این وقتهای خودش وصیتی داشته باشه

شیرین چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1392 ساعت 23:00

راستی یک نکته دیگر ... این مراسم مفصل و مخصوصا بخور بخور هایش خوشبختانه رسم مردم اروپا نیست. دیدن کسانی که در مراسم ختم در حد انفجار شکمبارگی می کنند واقعا تهوع اور و تاسف آور است.
بنظرم بی حرمتی به اهمیت "مرگ" و فرد رفته است.
آنقدر لحظه تولد و مرگ با عظمت هستند که هر بار دیدنش ناخودآگاه اشکم را سرازیر می کنند.
شما موقع تولد فرزندانتان احیانا چنین حسی نداشتید؟ یا باران عزیز؟

درباره پارگراف اولت شنبه مطلبی می نویسم
اما لحظه تولد هر دوی این فسقلی ها من اشکم سرازیر شد . این رو در همین وبلاگ نوشته ام

نیره پنج‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1392 ساعت 13:23

در ادامه کامنت شیرین باید بگم رسم در قدیم فقط خرما و حلوا بوده اونم به دلیل پایین افتادن قند خون صاحبان عزا که مثلا از نظر جسمی بتونن این مصیبت رو تاب بیارن
بقیه بخوربخورها رو خودمون بعدا اضافه کردیم!!!
خوشبختانه در شهر ما میوه دادن در ختم ها رو یه روحانی برانداخت. خدا خیرش بده این کارش مفید بود. ولی رسم نهاردادن همچنان پابرجاست. اونم در جایی که همه محلی و بومی اند و فقط فامیل رو بخوای دعوت کنی 800 نفر به بالا میشه!
بیچاره صاحب عزا که هم عزیزش رو از دست داده و هم باید جیبش خالی بشه!!!
هزینه گل رو هم که نگو! طرف تا زنده س یه شاخه گل براش نمیبرن. همینکه مرد تاج گلهای چندصد هزارتومنی سرازیر میشه!!!

مرسی از این کامنت شنبه کامنتت رو گسترش می دم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد