کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

بیبی سیترم آرزوست !


اگه یادتون باشه ،عیال بنده باران خانوم ، یک عدد دفتر بیمه دارند. باران قبل از تولد اولین بچه ،کارمند بود ولی بعد ازفارغ شدن ، از اون کارش استعفا داد و مدتی زن خونه دار شد . وقتی بنی دیگه حسابی از آب و گل در اومد و ما دنبال کاری براش می گشتیم دیدیم که نمایندگی بیمه خوب چیزیه که وقتش دست خودشه و بعد از گذشتن از چندین و چند خوان مجوز نمایندگی رو گرفت و از 3سال قبل به ابن طرف ،این نمایندگی بیمه رو با شراکت یکی از دوستاش راه اندازی کرد و بنیامین هم که دیگه بزرگتر شده بود رو می ذاشت مهدکودک .


کارش داشت یواش یواش رونق می گرفت که دوتا مورد پیش اومد . اول این که باردار شد و بعد دنی دنیا اومد و دوم این که شریکش از اون جا به کار دیگه ای رفت و عملا دست و بالش بسته شد .  شانسی که آورد یه ماه قبل از فارغ شدنش خانومی رو تونست گیر بیاره و تا حدودی کارهای اولیه و چم و خم رو یادش داد و دفتر رو از بسته شدن نجات داد . البته همیشه باهاش در تماسه و راهنمایی های لازم رو بهش می ده ولی به خاطر دو تا پسرمون نمی تونه 6دونگ اونجا حضور فعال داشه باشه . کار آزاد هم مخصوصا اوائلش ،جوریه که باید حتما خودت باشی تا کار بیافته روی غلطک .  خب دانیال هم کوچیکه و ما اطرافمون ،کسی رو نداریم که بخواد ازش همیشه مراقبت کنه .بنابراین باید باران بمونه توی خونه و با این وجود همین بودن اون کارمندخانوم هم بود که کارش به شکل کجدار و مریز پیش می ره و منتظریم که دانیال حداقل 3 ساله بشه ما بتونیم بذاریمش مهد .


اما . . .


دیروز باران بهم زنگ زد که ای وای کارمند خانوم  می خواد از پیش ما بره و چی کار باید بکنیم ؟ یه جورایی ناگهانی شد و مام موندیم که چکار باید بکنیم اصلا . یکی از اولین گزینه ها طبیعتا اینه که باران خودش بره سرکار ولی بچه ها رو باید چیکار کنیم ؟این جا بود که به فکر پرستار بچه ها برای توی خونه افتادیم .


والا تو این زمینه یه کمی تحقیقات اینترنتی که کردم اولین گزینه من وبلاگ عطیه عزیز بود که اطلاعات خوبی از تجربیات خودش رو نوشته بود و چندجای دیگه هم بررسی کردم و یه چیزای مختصری به دست آوردم . ولی هنوز هم نمی دونم از کجا میشه یه خانوم معتمد پیدا کرد که آدم بچه اش رو بده دستش ؟ راستش هرجوری فکر می کنم یه دلهره ای دارم که اصلا این کار درسته ؟ از طرفی کارش هم حیفه که از دستش بده و خلاصه مونده ایم سفیل و سرگردون .


تجربه ای ، پیشنهادی ، نظری ، راهنمایی ای ؟


 

نظرات 17 + ارسال نظر
آتی دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:03

سلام من یه دختر یک سال و نیمه دارم و از 7 ماهگیش مجبور شدم بیام سر کار برای همین حال و روز باران خانوم رو کاملا درک میکنم. من برای پرستار به چند تا از این شرکت ها تماس گرفتم و تو دو روز چند نفری اومدن مصاحبه. نتیجه ای که گرفتم فقط و فقط و فقط نیاز مادی باعث شده بود اون خانوم ها بخوان پرستار بچه بشن و اصلا علاقه ای به نگهداری از بچه نداشتن. من که اصلا دلم نیومد دخرتم رو حتی یک دقیقه تنها پیش اونها بزارم. نکته دیگه این که این شرکت ها برای این که مشتری هاشون رو نگه دارن (منظورم هم ما و هم پرستاره) هر کیس بی ربطی رو هم به شما معرفی می کنن. مثلا من گفته بودم حتما پرستار متاهل و بچه دار میخوام اما اونا یه دختر تازه فارغ التحصیل شده مجرد رو فرستاده بودن.
چند تا مهد رو هم دیدم و به نظرم یه مهد خوب واقعا مطمین تر از پرستاره. البته در نهایت یه شانس بزرگ اوردیم و بکی از اقوام قبول کرد بچه رو روزها ببریم خونش و اون ازش نگهداری کنه البته حقوق هم بهش میدیم و در کل راضی خستیم. این بود تجربیات یک خواننده خاموش وبلاگ کافه رگبار

نیره دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:22

شرایط تون چطوریه؟ یعنی چند روز در هفته پرستار میخواهید و دقیقا چه کاری باید انجام بده؟ مثلا کارهای خونه هم میخواهید یا فقط بچه داری؟
ظرایط رو بگید ما هم پرس و جو میکنیم شاید مورد مناسبی پیدا شد.

نیره دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:24

البته یه کار دیگه هم میشه کرد. دفتر رو به نزیکترین محل ممکن به خونه تون منتقل کنید یا خونه رو برید نزدیک دفتر (مثلا توی یک کوچه یا حتی یک مجتمع!) این طوری دیگه لازم نیست پرستار بگیرید. باران خانوم میتونه بچه رو ببره پیش خودش و به خونه هم دسترسی داشته باشه.

من دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:56

آقای رگبار باید یک نفر رو برای دفتر استخدام کنید.اینجوری بهتره

بولوت دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 13:13 http://maryamak.blogfa.com/

خب یه مدت شما بمونید خونه بچه نگه دارید!

ققنوس روی کاناپه دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 13:47 http://ghooghi.blogspot.com

مگه این که اتفاقی یه کیس مناسب گیر بیارید وگرنه پرستار بچه فقط اعصاب خورد کنه....
اصلا و ابدا نمی ارزه.
اگه بتونید یه مهد خیلی خوب پیدا کنید عالیه. هم نگهداری از بچه ست و هم بچه روابط اجتماعی یاد میگیره و کلی مغزش ورزش میکنه. بازی هم میکنه....
اصلا از این شرکتها درخواست پرستار نکنید... باید به دوست و فامیل بسپارید.

پری دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 14:24

سلام اقای رگبار.من از اول مهر برای پسرم پرستار گرفتم.البته به چندین شرکت سپردیم.نفراتی رو که معرفی کردن دو روز می اومدن آزمایشی.من به برخورد اول خیلی معتقدم.بعد از بالا پایین کردنای بسیار با یه خانم به توافق رسیدیم که خونشون نزدیکه ماست.تو خونه هم دستگاه ضبط صدا گذاشتیم با نرم افزار total recorder فایل صدا رو چک میکنم جاهایی که حرف زده رو فقط گوش میدم.تو این 2ماه که خدا رو شکر مشکلی نداشتیم.ایشالا که شما هم یه پرستار خوب گیر میارید.

جرم شناس دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 21:18

ازونجا که حیطه ی اصلی و تخصصیمون جرم شناسیه می ترسیم نظری پیشنهادی بدیم خون و خون ریزی راه بیفته

رعنا دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 21:46

سلام

میتونین به یه مهد بسپارین
بعد ازشون بخواین که یه مربی رو صرفا فقط و فقط برای پسر شما اختصاص بدن و طبیعتا پولش رو هم بگیرن.

گلابتون بانو سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:05 http://golabatoonbanoo.blogsky.com/

برادرزاده های سه قلوی من پرستار دارن اما پیدا کردنش سخت بود واقعا! ما به همه فامیل و دوست و آشنا سپردیم که یه نفر رو برامون پیدا کنن. چند نفری آزمایشی اومدن تا بالاخره یه نفر انتخاب شد.

امیدوارم موفق باشین.

مژگان امینی سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:50 http://mozhganamini.persianblog.ir

من هم یک کارمند برای دفتر را پیشنهاد می کنم.اگر نمی شود یکی از اقوام به طور موقت کمک کند تا کارمند پیدا شود.
مهد کودک آخرین پیشنهاد من است .بچه های دبستانی هم بعد از مدرسه می توانند آنجا باشند تا دنبالشان بروید.

مهسا سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:40

راستش من هم کلا با گزینه پرستار موافق نیستم، مگر اینکه پرستار مورد نظر رو کاملا بشناسید و اینقدر امین باشه که بشه بچه هارو بهش سپرد. و الا اینکه بچه ها بروند مهدکودک و تحت نظر مربی باشند و با بچه های دیگه به نظرم خیلی معقول تره.
در هر صورت دعامی کنم بهترین ها برای باران خانوم و کارشون و پسرهای گلتون اتفاق بیافته

عطیه سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:05 http://zendegi-va-porharfi.persianblog.ir/

سلام. خوب راستش من هر حرفی داشتم تو اون پست زدم.
فقط کاش مورد مناسبی میشناختم تا بهتون معرفیش کنم.

فافا چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:33 http://fafaloo.persianblog.ir

به نظرِ من اگه می گید دفتر شخصیه خب چرا دانیال رو با خودشون نمی برن اونجا...مثلا تختی چیزی یا یه اتاقبازی هم براش دست کنید و اینجوری شاید برای هردوشون بهتر باشه

Afsaneh چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:48

یک مهد معتبر و مطمئن پیدا کنید. هرچند که آسون نیست. اما میتونید.

نیره جمعه 1 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:43

نمیدونم همچنان دنبال پرستار هستید یا خیر
من یه خانم مسن و قابل اعتماد و خوش اخلاق میشناسم
البته نمیدونم قبول کنه یا نه ولی قبلا مهد کودک کار کرده

HETI سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 21:59 http://khalehhetiking.persianblog.ir/

اگر پرستار معتمد هم پیدا کردید خونه رو مجهز به دوربین کنید .

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد