کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

معجزه مردی از جنس مردم


بابک زنجانی در اواسط مصاحبه اش با مجله آسمان برای بار چندم گفت -همه کارهای من خدایی بود. اتفاقات و معجزاتی بود که در زندگی ام رخ داد و خبرنگار سوال کرد که آقای زنجانی! چرا از این معجزات در زندگی ما اتفاق نیفتاده است؟!


واقعا چرا این جوری بوده ؟ چرا کسی که سن من رو داره و به نظر میاد که شرایط ابتدایی زندگی اش هم مثل شرایط ابتدایی زندگی من بوده تونسته از تقریبا هیچ ،این جوری از لحاظ مالی موفق و فوق العاده برجسته بشه ولی من و میلیونها امثال من نتونستیم ؟ یعنی من نوعی یا شمای نوعی از پول بدت می اومده ؟ قدرت رو دوست نداشتی ؟ هواپیمای شخصی ات رو سوار می شدی کهیر می زدی؟ دوست نداشتی اگه خدای نکرده مریضی ای برای خودت و کس و کارت رخ می داد دغدغه مالی نداشتی؟ می تونستی سفرهای مختلف بری بدت می اومد؟ دوست نداشتی . . .


خب این طبیعیه که همه ما پول و رفاه حاصل از اون رو دوست داریم. اما چرا ما پولدار نشدیم ؟ نمی خوام ایده آلیستی و خیلی خیلی اخلاقی به این موضوع نگاه کنم ها . می گین سوار خر مراد شده  زند و بندهایی کرده ؟ جاهایی حق دیکران رو ناحق کرده و خودش رو جلو انداخته ؟ تعارف که نداریم صدی نود مردمی که می شناسیم این جوری نیستن ؟ توی رانندگیشون ؟ توی صف نون ؟ توی تلاش برای نشستن روی صندلیهای مترو ؟ توی نمره گرفتن از استاد ؟ توی پول چایی دادن به کارمندی که زودتر از بقیه کارت رو راه بندازه ؟ توی بی نوبت وارد مطب دکتر شدن ؟ . . .


جوابش یه کلمه است رفقای من .  بابک زنجانی به سوال اول مطلب این حوری جواب داد  -به خاطر اینکه شما نخواستی. بخواه ببین می افتد یا نمی افتد. شما به همین زندگی آرامی که داری، راضی هستی اما من دوست داشتم کاسبی کنم. اگر مشکلی هم برایم پیش می آمد دست و پا می زدم و یک چیز از داخل آن در می آوردم. شما هیچ وقت دست و پا زده ای؟


بابک زنجانی یه آدمیه مثل همه آدمهایی که ما هر روز می بینیم . اون هم مثل بقیه ما از پول خوشش میاد فقط فرقش اینه که برای به دست آوردن پول زحمت کشیده و دست و پا زده .منتها عرضه اون از ماها بیشتر بوده و کاری رو کرده که ماها فقط خیالش رو داریم


پیوست : در ضمن اگه وقت دارین من مصاحبه زنجانی رو با مجله آسمان به اضاقه یک سری حواشی و مطالب افزودنی جالب در این لینک به شکل فایل پی دی اف در آوردم . برای شناخت زنجانی مطلب خوب و غنی ای هست .

نظرات 22 + ارسال نظر
shirin دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:46 http://ladolcevia.blogfa.com

با این استدلال در این مورد خاص موافق نیستم.
اگر این فرد کسی بود که تجارت مستقلی داشت حرفی درش نبود. ریزه خوار سفره ... شدن بحث دیگری ست. ایشان البته اراده کرده و وارد جریانی شده که معمولا آقازاده ها ازش بهره می برند.

این چیزییه که همه انجام میدن . آب نمی بینن وگرنه شناگرای ماهرین

س.رشیدی دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:33 http://s-rashidi.com

یعنی شما معتقدید ایشون با دست و پا زدن و تلاش و خواستن و فقط با اینها به این ثروت رسیده؟ به نظر من که اینطور نیست. وگرنه مگه ماها دست و پا نزدیم؟ یا مگه نخواستیم؟ مسئله اینه که ایشون خواسته اما نه از قدرت بیکران خدا و هستی یا از زور بازوی خودش، بلکه از ارکانی که بهشون وصل بوده و فرصت طلبی های خودش رو داشته و در نتیجه به اینجا رسیده... اگر تنها به خواستن بود که الان خود من باید فوق میلیاردی می بودم!

من و شما هم خواستیم ولی تلاشمون به اندازه خواستمون نبوده . اسباب مناسبش رو استفاده نکردیم

بولوت دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 13:23 http://maryamak.blogfa.com/

حس خوبی نسبت به حواشی ای که در موردش هست ندارم. احساس میکنم قراره به عنوان پیش مرگ ازش استفاده کنن. مثل همیشه یه پای کوچیک اختاپوس رو نشون بدن و سر مردم و باهاش گرم کنن.

خب آره اینم هست . به قول یکی از بچه ها گنده تر از این هم زیادند ولی بی سرو صدا

بولوت دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 13:46 http://maryamak.blogfa.com/

به نکته ی جالبی اشاره کردید. خواستن و تلاش کردن برای هدف.
برای رسیدن به موفقیتای مالی بزرگ یه حرص خاصی لازمه که هر کسی نداره. یه عطش سیری ناپذیر که هر چی باشه بازم بیشتر بخوای. همه پول دوست دارن ولی اون حرص لازم که باعث ریسک کردن و تلاشای خاص برای درآوردنش میشه رو ندارن. من به عینه این مسئله رو توی عمو و شوهرخواهرم دیدم.
شوهر خواهر من اون موقع که ازدواج کردن به خاطر یه سری مشکلات کاری به شدت در بحران مالی قرار داشت. یادمه خونه ای که اون موقع اجاره کردن یه میلیون رهنش بود. از دوستش قرض گرفت این پول رو! از روزی که یه میلیون نداشت تا الان که قیمت هر متر خونه ش بالای10 میلیونه فقط 13 سال گذشته. جسارتای خاصی داشت تو پول درآوردن که باعث پیشرفتش شد. ولع خاصی داره برای درآمد بیشتر و پیشرفت داره. بلده کجا و چطور سرمایه گذاری کنه. چند وقت پیش صحبتش بود گفت من اولین بار که وارد این کاری که الان تخصصی داره روش کار میکنه شدم 10 میلیون جنس خریدم از ترکیه وارد کردم. بیشترشم پول قرضی بود. با وجود تمام حرفایی که پشت سرشه به جز یه میلیارد وام که دو سال پیش گرفت و کارخونه ش به خاطرش گروئه. عملن از امکانات دولتی استفاده نکرده! فک کنم اگه بالا رفتن ارز به اون شکل پیش نمی اومد به وامم احتیاجی پیدا نمیکرد!

نمونه خوبی رو از خودتون مثال زدی . از این مدل آدم تو اطرافم هستند و می بینیم که چه انگیزه بالایی برای پول در آوردن دارن . اینا سختی های زیادی می کشن تا به پول برسن . چیزی که بیشتر ما حاضر نیستیم انجام بدیم

shirin دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 14:58 http://ladolcevia.blogfa.com

نه رگبار عزیز بنظرم جمع بستن همه و کلی گویی درست نیست.
دعوت سر چنین سفره ای را دو سال قبل از ترک ایران دریافت کردم و آگاهانه و بخاطر اعتقاداتم ازش چشم پوشی کردم. اتفاقا آن جماعت هم دستشان توی دست آقایان بود و سفره هم همانی که برای این قبیل ادم ها پهن است. باید جربزه داشت و انتخاب کرد.
اتفاقا خوشحالم که به شخصه حرف توخالی و باد هوا نمی زنم. خودم در موقعیتی بودم که توانستم به ثروت های از این دست، دسترسی داشته باشم و نه بگویم.

شیرین عزیز من راجع به استثنائات حرف نزدم . شما به طور خاص اعتقاداتی داشتی و چشم پوشی کردی . این جور اعتقادات دیگه به طور عام وجود خارجی نداره که

مژگان دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 15:26

درسته که تلاش و خواستن و توانستن و اینا همش به هم ربط داره..
اما باید برات بیاد... یه کاری برات اومد داشته باشه..
خیلی ها رو می شناسم که دست و پا هم زدن و کلی هم حرص پول در آوردن داشتن..اما چنان غرق شدن و ورشکست شدن که بیا و ببین.. کلی هم مغز اقتصادی داشتن.. اما خب نیومده..
به قول دوستمون باید به جایی از اون بالاها وصل باشی وگرنه به تنهایی سخته

خب این یه بحث اعتقادیه دیگه است که به خدا با شانس مربوط میشه . اما نمیشه گفت که کسی تو خونه ش لالا کنه و کار هم براش اومد داشته باشه . به بالاها وصل بودن مستلزم اینه که تلاش زیادی هم بکنی

ترمه دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 16:16

راستش اصلا فکر نمی کردم بخواید این طوری بحث رو پیش ببرید و این نتیجه رو بگیرید. حالا از این قضیه که بگذریم باید بگم من هیچ وقت حاضر نیستم برای رسیدن به این پول این کارها رو بکنم. به هزار و یک دلیل. یک دلیلش اینه که همین الان مه آفرید خسروی در انتظار اجرای حکم اعدامه. حکمی که هر طور حساب کنید با جرمش نسبتی نداره. حکمی که راحت میشه به خیلی از کله گنده ها داد و مردم بدبخت و گرسنه رو تا مدتی آروم کرد. آقای رگبار کله گنده بودن همیشه هم خوب نیست.

خب بحث من این نبود که کله گنده بودن خوب هست یا نیست و این که این جا کله گنده بودن مصادف با چه چیزایی م یتونه بشه . و این که توی نوعی هم آدم خوبی هستی و پا رو حق خیلی ها نمی ذاری .
بحث سر اینه که زنجانی هم از جهت رفتاری عین بقیه ماست فقط بسیار بسیار با پشتکارتر و مصرتر روی خواسته اش بوده و این ایرادی نداره

نیره دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 19:20

ما تو فرهنگی بزرگ شدیم که میگه مال دنیا چرک دسته و قناعت باعث سرافرازی یه و این خزعبلات!
نتیجه این میشه که با این همه سرمایه ملی داریم روز به روز پس میریم...

دقیقا همینه نیره . تو این فرهنگ (شبه فرهنگ) ظاهرا پول رو چرک کف دست می دونن و باطنا ...!!!

سارا دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 19:45 http://biadonyabesazim.blogfa.com

آخه ثروت داریم تا ثروت!
هواپیمای شخصی!

زندگی یک آقایی رو می خوندم که برند خاصی از مانتوهای زنانه رو داره. پادو بوده. توی بازار تهران. شاگرد یک مانتو فروشی بوده. بعد از خودش می پرسیده چرا بعضی خانومها فلان مانتوها رو بیشتر می خرند و .. کنجکاوی و پیگیری و ریسک و ... . الان موفقه. یا همون بستنی که یکبار خودتون نوشتید.

ولی این آدم؟ ... یه کم زیادی موفقه. اگه اسمش موفقیت باشه.

مژگان امینی دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 21:36 http://mozhganamini.persianblog.ir

چی بگم ؟
حالا بگم علم بهتر است یا ثروت ؟ یا بگویم ثروت مندان همه بدبختند یا ...
من با این شخص خاص کاری ندارم ولی قدرت اراده و پشتکار انسان ها را قبول دارم.در ضمن تجربه ی من نشان می دهد تعریف از یک انسان خاص معمولاً آخرش پشیمانی بار می آورد.

پشیمانی برای کی به بار میاره ؟ برای تعریف کننده یا تعریف شونده ؟ بعدش ار چه جهت؟

سهیل دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 22:01

سلام
شما احیاناً می خواستی با افرادی رفیق شی که با کلت به مردم شلیک کردن و ...
نه
به نظرم خیلی ها اخلاق و وجدان اجازه نمی ده که اون جوری شن
این که دو میلیارد پوا نفت دستت باشه باید از خیلی از فیلترها رد شده باشی
فیلتر
اهل فیلتر بودن هستی رگبار جان؟

ما که سهیل جان زخمی فیلتریم برادر
اما این رو بهت بگم و بدون که همین جور که شما گنده و گنده تر می شی و بخوای تو سیستم این مملکت کار کنی باید چشم روی خیلی حقایق ببندی

لیلی سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 00:02

با شما موافق نیستم جناب رگبار! این که همه ما دوست داریم به هر نحوی که شده پولدار بشیم اصلا حرف درستی نیست. اتفاقا همه ما در موقعیتهایی بودیم که بتونیم از شرایطمون سوء استفاده کنیم ولی چند درصد از ماها اینکارو انجام دادیم؟ خود من ( از اصطلاحات علی دایی ) به شخصه تو محیط کارم شرایطی بود که میتونستم ازش بهره بگیرم و خوب پیشرفت کنم، ولی یکسری مسائل اخلاقی که بهشون اعتقاددارم باعث شد که اینکار رو نکنم و الان هم پشیمون نیستم.
البته این درسته که اگر آدم چیزی رو بخواد و واقعا براش تلاش کنه حتما بهش میرسه، موافقم که یا واقعا نخواستیم و یا تلاشمون متناسب با خواسته مون نبوده.منکر این هم نیستم که خیلی ها با تلاش و مرارت زیادی تونستن به ثروت بالایی برسن، اما زندگی نامه شون رو که می خونی میبینی واقعا به همین راحتی بوده؟ به نظر شما آیا این آقا همچین چیزهایی رو حتی میتونسته تصورکنه که حالا بخواد بهشون برسه؟؟!!!
من قبلا این مصاحبه رو تو مجله آسمان خونده بودم و معتقدم که اکثر جوابهای ایشون آسمون ریسمون بافتن بود و چیزی ازش در نمیاد جز ...
حالا سوال خبرنگار که اول نوشته تون گذاشتین رو من هم می پرسم: آقای رگبار! چرا از این سوپر معجزات در زندگی ما اتفاق نیفتاده؟؟!!!
شما هم انقدر مقایسه نکن و خودتو ناراحت نکن بالاخره از چند میلیون نفر یکی بابک زنجانی میشه دیگه
ببخشید که طولانی شد.

لیلی یه مثلی بود از قدیم که می گفت بلبل 10 تا تخم می ذاره یکیش می شه بلبل بقیه سره هستند . من منظورم از این نوشته این نبود که این قانون طبیعی رو عوض کنم توی آمرکیا و خیلی جاهای دیگه هم همینه افرادی هستند سوپر میلیاردر و افرادی هم هستند کمه زندیک عغادی عادی دارند . توقعات هرکسی ، هوش هرکسی و محیط زندگی هرکسی با اون یکی متفاوته و نمیشه عین هم بشن .
من نمی گم که تمام کارهای زنجانی نعل به نعل وجدانی و انسانی و قانونی بوده . اصلا امکان نداره تو این کشور بتونی این جوری کنده شی اما می خواستم بگم که چیزی که خیلی ها می خوان رو ایشون خوب صرف کرده . حالا شما نخواستی از اون موقعیت بهره بگیری اما یه سوالی بکنم ؟ اون موقعیت شما چقدر می ارزید ؟ مثلا 1میلیارد می ارزید که شما ردش کردی ؟ اگه بهت پیشنهاد 50 میلیارد می کرد چی؟ این طوری نیست که هر کی یه قیمتی داره ؟!

Afsaneh سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:10

من هم دارای احساسات ضدّ و نقیصی هستم، اما بیشتر برای پشتکار و هوشش ارزش قائلم.

بخوام بنویسم خودش یک پست می‌شه فقط کلیدی بگم که تو کشورهایی غیر دمکرات و بدون ترنسپارنت مثل ایران وقتی‌ دین هم با تارو پود زندگی‌ افراد عجین بشه این پدیده‌ها جای شگفتی نداره. می‌شه با پرداخت حق امام و خمس و ... پول را حلا‌ل کرد، حتی اگر از راه غیر حلا‌ل به دست آمده باشه. پس مجوز شرعی در این سیستم هست و اگر کسی‌ واقعا دیندار دیگه نمی‌شه بهش خرده گرفت چون از لحاظ شرعی کارش خلاف نبوده. حالا عرف چی‌ میگه در این زمینه بماند. نبودن سیستم درست مالیات را هم به این ملغمه اضافه کنید و دیگه خودمون بخونیم از این حدیث مجمل...

من هم با شما موافقم. اگر شرایط جور بشه به سختی می‌شه به درامد زیاد و آسان و سریع نه گفت. این خصلت بیشتر انسانهاست و من هم داخل همین گروه. به شخص برای کسانی‌ که از هیچ به همه‌چیز رسیدند با تلاش و پشتکار ارزش قائلم.
این آقا منو یاد برلوسکنی میندازه، قبل از اینکه وارد سیاست بشه. از برلوسکنی سیاستمدار خوشم نمیاد اما شم و قابلیت بیزنسش را همیشه تحسین کرده و می‌کنم.

پس شما هم مثب من فکر می کنی .
این حلال کردت مال حرام البته دقیقش اینه که شخص واقعا ندونه حرام داخل حلالش شده وگرنه اگه مطئن باشه که حرامه این روش فایده حداقل اخروی ای براش نداره

قاصدک سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:44

من بطور کامل موافق نیستم ..
موافقم که باید بخوای و تلاش کنی و زحمت بکشی و ...
ولی موافق نیستم آقای زنجانی عرضه بیشتری از خیلی از ماها داشته ..این اسباب مناسبی که شما می فرمایید برای هر کسی فراهم نمیشه ..
هر کسی این شانس .. یا هر چی که بشه اسمش رو گذاشت رو بدست نمیاره که با افراد خاصی بُر بخوره .. که مثلا راننده رئیس بانک بشه و بعد بهش دلار بدن بفروشه و ...

قبول داری که ما دنبال هرچی باشیم همون به چشم ما می خوره ؟ شما اگه دنبال پول در آوردن باشی آدمهاش رو می بنینی و شناسایی م یکنی . این شانس برای همه هست ما میخوایم و نمیخوایم

خانم کوچیک سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:49

الان تو جامعه ما بیشتر افراد سعی می کنن به هر نحو که شده حتی پایمال کردن حق دیگران خودشون را بالا بکشن خوب این یه واقعیته شاید اگر منم چنین موقعیتی برام به وجود می اومد ردش نمی کردم ولی اینکه یه ضد ارزش را ارزش بکنیم و نشستن سر سفره ... و استفاده از پول بیت المال را اسمش را بزاریم زرنگی و موفقیت درسته

دقیقا درسته

س.ه سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 13:52 http://www.eliapesar.persianblog.ir

جناب رگبار!گاهی مثل این پست به قول مهران مدیری :یه چی میگیا!اطلاعاتی که راجع به این آقا هست و یک هزارمشم ندارید .این از نوشته شما پیداست.من عاقبت ایشون رو مثل روز روشن میبینم اصلا افتادن اسم این بابا سر زبونها خواست نشون از پروژه ایست در راه!از بالا تا پایین حضرات وصل به مافیاست!نسبت فامیلی داشتن با قدرتهای مافیایی زحمت خاصی میطلبه؟ناگفتنی ها در مورد امثال این فرد زیاده خلاصه که شما نمونه خوبی رو برای مثلا ترسیم یه مجاهد اقتصادی انتخاب نکردین.فقط یه سوال ازت میکنم شنیدی میگن فلانی میرزای فلان آقاست؟میدونی میرزا چیه؟ میدونی چرا بررسی ثروت برخی حضرات نشون از کاهش اون بعد از مسئولیتشون داره؟ میدنی رانت اقتصادی چیه؟ مثلا شما اگر سه سال قبل از شروع پروژه های بزرگ اقتصادی از چند وچونش خبر دار باشی چی میشه؟

اتفاقا جالبه که بدونم اون اطلاعات چیه که شما داری . اما قبلش بگم که منهم برام اظهر من الشمسه که بی ارتباط با کانونهای قدرت نمیشه این قدر بزرگ شد . چیز دیکه ای که می دونم انیه که به خاطر مناسبات ناسالم توی جامعه رسیدن بههر میزانی از قدرت و ثروت نیازمند ارتباط ناساالم با مراجع قدرت و ثروته

نیره سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 18:40 http://salimi.blogfa.com/

من ویکی پدیا رو دیدم
ن.وشته بود ایشون با تزریق کردن ارز بانک مرکزی تو بازار روزی 17 میلیون تومن سود میکرده
من و شما چقدر باید کار کنیم و جون بکنیم و تا 17 میلیون بشه؟
درسته این ادم جربزه شو داشته و بلد بوده چیکار کنه. ولی نقش رانت رو الا نباید نادیده گرفت.

رانت که حرف آخر رو می زنه تو این ولایت .
17میلیون سال 75 میدونی چقدر بود؟ اون موقع یه آپارتمان معمولی تو تهران بود متری 100هزار تومن . یعنی این آقا م یتونسته هر روز یه آپارتمان 170متری بخره . با پول الان که حساب کنی میشه روزی 850میلیون تومن !!!

تیراژه چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 02:04 http://tirajehnote.blogfa.com/

خیلی ممنون
هم پست و هم کامنتها تا حد زیادی سوالهایم در مورد ایشون رو پاسخگو شدند.

مژگان چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:47

منظورم از بالا خدا نیست جانم
انسانهایی هستن که بر کرسی های بالا نشستن

مژگان امینی چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 21:36 http://mozhganamini.persianblog.ir

برای تعریف کننده .چون به قول غول ها آدمیزاد شیر خام خوردست آخرش معلوم می شود یک کلکی توی کارش بوده.

تیراژه شنبه 7 دی‌ماه سال 1392 ساعت 00:20 http://tirajehnote.blogfa.com/

بعد از این مدت دوست دارم بدونم
حالا با توجه به رسوایی های مالی اخیری که در ترکیه برملا شده
و اینطور که گفته میشه، دست داشتن بابک زنجانی و رضا ضراب در آنها محرز شده
باز هم نگاهتان به پدیده ای مانند زنجانی همین است که در پست نوشته اید یا این ماجراها دیدتان را تغییر داده..؟
و البته هیچ الزامی به پاسخگوییتان نیست دوست گرامی ام.

تیراژه عزیز دوست فرهیخته ام
دید من همان است که عرض کردم . اگر دوباره بخوانید می بینید که من از دید اخلاقی به موضوع بابک رنجانی نگاه نکرده ام بلکه از دیدی کلی و این که چقدر رفتارهای او شبیه به قاطبه ملت است برخورد کرده ام .
رسوایی های مالی چیزی است که هم انیکم نمود پیدا کرده اما بر این عقیده ام هنوز که عمده ملت ( دور از جان شما !) آب نمی بینند و حال ندارند گرنه امثال زنجانی را در جیب بغل جا می دهند !!
ممنون از توجهی که به این داریند

تیراژه شنبه 7 دی‌ماه سال 1392 ساعت 15:42 http://tirajehnote.blogfa.com/

ممنونم از پاسختون جناب رگبار
بله درست میگید..

دوباره یاد حرف ابراهیم گلستان در مصاحبه اش افتادم که وقتی صحبت به ریشه ی مشکلات جامعه ی ایرانی رسید و جامعه از زوایای مختلف بررسی شد اعم از حکومت و دولت و اوضاع سیاسی و تاریخی و غیره..
گفت "مشکل ما، مردم ماست.."

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد