کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

همه کتابهایی که شما دوست داشته اید


خب این شما و این کتابهای معرفی شده توسط شما !


همیشه خیلی دوست داشتم با چند تا دوست بشینم و با هم رد و بدل اطلاعات کتابها رو بکنیم . بگیم بشنویم و این جا سر میزهای این کافه این امکان پیش اومد . دوستانی محترم و با فرهنگ از کتابهایی که خوندند برای ما نوشتند و توضیحی هم دادند که چرا این کتاب ها رو دوست دارند . برای من یکی که چندین کتاب جدید معرفی شد که در اسرع وقت خواهم رفت و خرید . ازتون ممنونم .


برای معرفی  کتابها اول می خواستم لینک دانلودهاشون رو پیدا کنم و بذارم ولی بعد دیدم که حرکت غیر فرهنگی ایه و ناقض حق نویسنده و ناشر . پس گشتم و عکس روی جلدها رو پیدا کردم که براتون گذاشتم . در ادامه مطلب هم می تونین توضیحات خوانننده های کافه رگبار رو درباره کتابهایی که دوست دارند و چراهایش رو بخونید . مال خود من آخرین مطلبه .



          



              



           



           



           



           



          



              


         


         


     




رعنا نوشته :

کوری نوشته ساراماگو . رمان به شدت تلخ میشه و اینقدر توصیفات دقیق و کامله که میتونی خیلی خوب خودتو تو اون شرایط ببینی. وقتی کتاب رو تموم کردم و روز بعد رفته بودم بیرون از خونه، مدام فکر می کردم اگر این اتفاق برای ما بیفته چی میشه !
کافه پیانو فرهاد جعفری . لحن ساده ی جعفری و ارتباط قشنگش با دخترش و ماجراهای کافه ش جذبم کرد. هر چند جعفری رو به خاطر موضع گیرهای سال 88 خیلیها دوست ندارن، با این حال کتابش قشنگ بود.
آقای سلیمان می شود من بخوابم محمدرضا واحدی . یه رمان از جامعه امروز و بچه های امروزی. دغدغه های دخترانه ی قهرمان داستان که همسن و سال خودم بود و سوالاتش از دین و شرع و جامعه و خانواده سنتی. عشقی که توش بود انصافا قشنگ بود، مثل این عشقهای رمانهای زرد نبود که هی دوستت دارم دوستم داری. عاشقانه هاشون انصافا قشنگ بود.
این سه تا رو چون تو محدودیت تعداد گفتین اینطوری معرفی کردم ولی واقعا نمیشه یه سری کتابها رو اسم نبرد: چراغها را من خاموش می کنم زویا پیرزاد - کتابهای بلقیس سلیمانی - روی ماه خداوند و چند روایت معتبر مصطفی مستور - من او، ارمیا و قیدار رضا امیرخانی - کتابهای مهدی شجاعی

..........


عطیه نوشته :

راستش من چند تا کتاب هست که اگه هزار بار دیگه هم بخونمشون برام همون طراوت و تازگی و حرفای شنیدنی رو دارن

 شازده کوچولو آنتوان دوسنت اگزوپری 40نامه ی کوتاه به همسرم نادر ابراهیمی دزده و مرغ فلفلی منوچهر احترامی .دو مورد اول پُره از درسهای زندگی که توی روزمره زندگی همه مون جاریه و به راحتی فراموششون میکنیم. هر وقت میخونمشون سعی میکنم واژه واژه هاش رو به خاطر بسپرم تا دیرتر یادم بره...
مورد سوم یکی از بهترین کتابهای کودکانه که تا حالا نوشته شده. عاشقش م . هر از گاهی برای دل خودمم که شده به عنوان کتاب شب واسه دینا میخونمش تا دل خودم خنک بشه!


.....

شیرین نوشته :

از بازی در این بازی های بهترین فیلم زندگی، بهترین کتاب زندگی، بهترین خاطره زندگی ... معذورم! اما کتابهایی که در ماه اخیر خوانده ام را می نویسم:
پدر آن دیگری پری نوش صنیعی
هزاران خورشید تابان خالد حسینی

شبهای روشن فئودور داستایفسکی
تونل ارنستو ساباتو

...


سهیلا نوشته :

فرشته ی نگهبان...نوشته ی نیکولاس اسپارکس...ترجمه ی نفیسه معتکف
رازم را نگه دار...نوشته ی سوفی کینزلا ...ترجمه ی نفیسه معتکف
درامتداد پاییز...نویسنده افشین طباطبایی...نشر البرز


....

مریم ی نوشته :

یکی از جدیدترین کتابهایی که خوندم «حشاشین» بوده که عالی بود، اگه از رمز داوینچی خوشتون اومده، حتما ازاین هم خوشتون میاد. رمانی ه که موضوعش دستهای پشت پرده کلیساست اون هم در سطح واتیکان! از نحوه انتخاب پاپ شروع میشه. من تازه خونده بودمش که پاپ بندیکت استعفا کرد! انقد برام جالب بود که حال و هوای انتخاب پاپ جدید رو با جزئیات کتاب تجسم میکردم.
از کتابهای خالد حسینی، سه تاش رو خوندم. هر سه رو دوست داشتم ولی «هزار خورشید تابان» رو بیشتر!
کتاب «چراغها را من خاموش میکنم» از زویا پیرزاد رو هم خیلی دوست داشتم.
قبول نیست! سه تا خیلی کمه.... نمیتونم «کلیدر» دولت آبادی رو به عنوان بهترین اسم نبرم ولی خیلی سال پیش خوندمش


....

ستاره نوشته  :

راستش من مدت‌هاست که درست و حسابی کتابی نخوندم.. اما در کل در بین کتاب‌هایی که تا به حال خوندم، «بی‌وتن» و «من‌او» رضا امیرخانی رو بسیار بسیار بسیار دوست می‌داشتم...
چون گفتید سه تا کتاب، یکی دیگه از بهترین کتاب‌هایی که خوندم رو هم می‌گم:
کتاب «یاسمین» نوشته م. مؤدب‌پور... خیلی قدیم خوندم... وقتی که یه نوجوون بودم... اما اون قدر دوسش داشتم که هنوز کاملا یادم مونده..


....

سارا نوشته :

دومین دختر" نوشته لیزا گاردنر. و خوندنش رو به کسایی که رمانهایی با موضوع معمای جنایی علاقه دارند، توصیه میکنم. موقع خوندنش، اصلا نمی تونستم حدس بزنم قراره چی بشه و واقعیت ماجرا چیه. خیلی خوب پیچونده شده بود! خلاصه گفتن نداره. موضوعش مشخص نمیشه. باید خوندش. بیست سال قبل، یک قاتل قتلهای زنجیره ای رو اعدام میکنند که یک دختر داشته. همون زمان، در یک جای دیگه آمریکا یک دختر بچه 9 ساله توی یک بیمارستان رها میشه. خانواده ای مرفه به فرزندی قبولش می کنند و بیست سال میگذره و اون دختر، خودش رو بسیار خوشبخت میدونه. ولی ... .... حالا مزاحمتها و وحشتها و پرده برداشتن از رازها برای اون دختر شروع میشه.
"
ماری هیگینز کلارک" یک نویسنده است که پلیسی و جنایی می نویسه. داستانهاش خشک و جدی نیستند. برای دوستانی که این سبک دوست دارند؛ توصیه میکنم. خیلی کتاب داره. من هرچیش ببینم می خونم.
"
من گنجشک نیستم" نوشته مصطفی مستور رو هم خوندم. از اون داستانهاست که توصیفات صحنه های داستان و مکانها و شخصیتهاش، خیلی با دقت و ریز بیان شده بود. راوی داستان، مردیست که بعد از مرگ همسرش هنگام زایمان، مشکلاتی پیدا کرده و در حال حاضر در تیمارستان بستریه


....

نیره نوشته :

ین پست شما یادم انداختن که مدتهاست برای دل خودم کتاب نخوندم...چون شغل من پژوهش هست و همیشه با کتاب سرو کار دارم گاهی یادم میره برای دل خودم یه کتابی دست بگیرم!
آخرین کتابی که دوست داشتم ضد بود اثر فاضل نظری. شعراشو نصفه خوندم چون همسرم گمش کرد!


....

بولوت نوشته  : گزینه ی هیچ کدام نداره بازی؟
تو یه سال گذشته کلی کتاب تاریخی و روانشناسی و اجتماعی و رمان از عشقولانه گرفته تا ومپایری خوندم ولی هیچ کدوم رو دوست نداشتم. گل سرسبدشونم که مجموعه آن شرلی بود که نزدیک بود از حرص گریه کنم بعد از خوندنشون!
البته خوب که فکر میکنم میبینم خیلی وقته کتابی که خوشم بیاد نخوندم!


...

صحرا نوشته : سه تا از کتابایی که امسال خوندم و خیلی به دلم نشست رو مینویسم.
 
شوهر آهو خانم ،  چراغ ها را من خاموش میکنم ،  زنانی که با گرگ ها می دوند.


...

افسانه نوشته : با کمال میل از این بازی استقبال می‌کنم و امیدوارم که دوستان عزیز دیگر هم شرکت کنند و بدین شکل بتونم با کتابهای جدیدی که ارزش خوندن دارند آشنا بشم.
راستش از هنگام توالد پسرم آنچنان وقتی‌ برای مطالعه ندارم و آن مقدار کمی‌ هم که هست صرف مطالعه کتابهای تخصص‌ای می‌شه. بعد رمان‌های که میخونم هم اکثراً به زبان اصلی‌ هست و خیلی‌‌ها هم شاید ترجمه نشده باشند. پس در لکل رمان و کتابهای های خارجی‌ را حذف می‌کنم.
امسال رمان جدید نخوندم و الان چند هفته می‌شه که فقط کتاب جدید آقای میلانی را - که رمان نیست- شروع کردم که دانلودش برای عزیزان در ایران قابل دسترسی‌ هست. اما رمان‌های هست که عادت به باز خونی شون دارم، چون برام حکم شراب کهنه را دارند که سال به سال لذت بیشتری از خوندنشون میبرم. " سمفونی مردگان " اثر آقای معروفی را سالهاست که باز خونی می‌کنم و برای من حکم "حافظ" را در نثر داره و تابستان امسال باز خواندم و باز مسخ این قلم جادویی شدم و نیازی به توضیح نمی‌بینم که این اثر برای همه شناخته شدست. کتاب دوم هم اثر جاودانی آقای فصیح هست " زمستان ۶۲". کتاب را سالها پیش کادو گرفتم و اگر مثل امسال فرصتی برای بازخوانی پیش نیامده باشه دیدن جلد آبیش در کتابخانه سفیدم بهم آرامش میده که هست. برای نسل ما این یک رمان کلاسیک هست و تمام آرمانهای‌هایی‌ که به فنا رفت و نکبت جنگ را به تصویر می‌کشه. کتاب سومی‌ که برای اولین بار فروردین امسال خونم اثر جدید آقای دولت آبادی هست بنام " کلنل من به زبان آلمانی‌ خوندم. نمی‌دونم که ترجمه فارسی هم تو این ماه‌ها شده یا نه. اما امیدوارم که در دولت جدید این کار عملی‌ بشه


...

شیوا نوشته :

طبل حلبی به دلیل زبان شیوا، موضوع جذاب، دوست‌داشتنی و همه‌جانبه بودن رمان ، طبل حلبی داستان یک نسل است نسلی به شدت ستمدیده و در عین حال ستمگر... روایت داستان پرکشش و جذاب است.
گلف روی باروت رمان یک بانوی نویسنده‌ی جوان ایرانی به دلیل جسارت نویسنده در پرداخت به موضوعی تازه در قالب یک رمان با شیوه‌ی روایت و بازی زبانی متفاوت و استفاده از داستان‌های اساطیری به شیوه‌ی کاملا مدرن و شیک...
سمفونی قورباغه‌ها به دلیل زیبا بودن تک تک داستان‌ها، موجز بودن و جادویی بودن مفاهیم و موضوعات آن
اتحادیه‌ی ابلهان به دلیل این که داستان‌ خود ِ ماست، داستان آدم‌هایی‌ست که در ما هستند کنار ما هستند و با ما زندگی می‌کنند و رفتار و اخلاق عجیب و غریبشان بر بعد پنهان کاری و حفظ ظاهرشان می‌چربد. این رمان در قالب طنز به شدت جذب می‌کند و به شدت می‌خنداند...

...


امینه نوشته :

باز هم مثل همیشه بازی جالبی رو شروع کردی.. بازی جالب و آموزنده..
من به کتب تاریخی بیشتر از هر کتاب دیگه ای علاقه دارم اما در کنارش رمان هم مطالعه میکنم.
کتاب های مورد علاقه من به ترتیب اولویت:
از سیدضیا تا بختیار .
 
این سه زن.
6 سال در میان زنان وحشی آمازون.


....

حافظ نوشته :

منم کتاب های خوبی که خوندم رو معرفی می کنم:
ذوب شده نوشته ی عباس معروفی.بین کتاب هایی که درمورد شکنجه خوندم، قابل لمس تره. خواننده ترقیب می شه حتماً تا اخرش رو بخونه.اما خب اعصاب آدم رو خورد می کنه!
مجموعه داستان آدم ها نوشته ی احمد غلامی. خورده روایت هایی از زندگی ماست. موضع های ساده و به ظاهر پیش پا افتاده ای رو به تصویر می کشه.اما در باطن حرف های زیادی برای گفتن داره.
سنگ فرش هر خیابان از طلاست نوشته کیم وو چونگ بنیانگذار شرکت دوو. ازخاطراتش می گه. از تلاش هاش برای پیشرفت.اینکه چطور دوو به اینجا رسید.
دلم نیومد مجموعه داستان نیمه تاریک ماه نوشته ی "هوشنگ گلشیری" رو هم نگم!حتماً بخویند!


...

رگبار نوشته :


این انتخاب برای من یکی که سخت بود واقعا . اما خب محدودیت 3 تا کتاب مجبورم می کنه اسم خیلی از کتابایی که دوست دارم رو نگم . این سه کتاب اخیرا خونده شدند . دو تاشون دوباره خونی شده و یکیشون رو تازه خوندم .

من بی اغراق باید بگم با آتش بدون دود نادر ابراهیمی بارها و بارها زندگی کردم . 20ساله بودم که اولین بار خوندمش . اول حماسه گالان و سولماز و بیش از همه شیفته شخصیت آلنی اوجای ترکمن بوده و هستم . شیفته حرکت و از پا نایستادنش . شیوه زندگی مردم ترکمن رو از اون کتاب شناختم و دوست داشتم . گشوه ای از خام وطنم رو بعد از این کتاب بودکه خوب شناختم و گاهی فکر میکنم بخشی از شخصیتم به خاطر این کتاب شکل گرفته  .

راز شاد زیستن آندرو ماتیوس رو واقعا دوست دارم . کتابیه بی مدعا و ساده و راحت که واقعا شاد زیستن رو به آدم یاد می ده . کم نبوده لحظات اندوه باز زندگیم  که با حوندن 2 صفحه از این کتاب امیدی تازه پیدا کردم .

کتاب زن پولدار رو دو ماه قبل خوندم . کتابیه برای زنان ولی خوندنش برای مردان هم بسیار مهمه . کیم کیوساکی که تجریه سرمایه گذاری و مدیریت داره و همراه همسرش رابرت کارآفرینای درجه یکی هستن توی این کتاب تجربه های خودش رو به بیانی شیوا و داستانی بیان کرده . من دوبار این کتاب رو خوندم و بار دوم نت برداری کردم .


نظرات 20 + ارسال نظر
عطیه چهارشنبه 3 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 14:32 http://zendegi-va-porharfi.persianblog.ir

بازی خلاقانه ای بود جناب رگبار... و خلاقانه تر نحوه پرده برداری از پاسخ دوستان...
به من یکی که خیلی چسبید و باعث شد فهرستی از کتابهای خواندنی - که قبلا خوندم یا نخوندم- برام گردآوری بشه...
مرسی از وقتی که به این کار اختصاص دادین...

نیره چهارشنبه 3 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 19:15

ممنون معرفی خوبی بود. هرچند بیشتر این کتابها (مخصوصا رمانهای ایرانی) رو قبلا خوندم.

سارا چهارشنبه 3 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 23:21 http://biadonyabesazim.blogfa.com

چه همه کتاب و انتخاب.
مرسی از همه.
خدا قوت به شما که زحمت عکسها رو هم کشیدید.

خیلی عالی نتیجه داد.

پاپیون پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:54 http://oinion.blogsky.com

میون این همه کتاب وقتی دیدم اسمی ار کتابای احمد محمود نیست یاد غریبیه این نویسنده ی نابغه افتادم نویسنده ای مردم شناس و خوش نویس
فقط می تونم آرزو کنم نسل جوان تر حتمن آثار قدیمی تر داستانهای ایرانی رو بخونن و نویسندگان پیشینه دار تر رو هم بهتر بشناسن
موفق باشید.

گیل دختر پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:53 http://barayedokhtaram.blogfa.com

دیروز خوندن رمان " کوری " از ژوژه ساراماگو شروع کردم ... کتاب خیلی خاصیه ... نمیدونم این کتاب چی داره که اینقدر ملموسه ... حسی که کارکتر های داستان دارن خیلی راحت بهت منتقل میشه ... دیشب موقع خواب تا اونجایی خوندم که دکتر با خودش فکر کرد که اگر خودش هم کور بشه چی که چند لحظه بعد کور شد ... انگار نویسنده با این کور شدنهای ناگهانی بهت شوک وارد میکنه ...باورتون نمیشه انقدر رو من تاثیر گذاشته بود که موقع خواب با خودم فکر میکردم اگر من کور بشم چی ؟ نکنه صب از خواب پا شم ببینم کور شدم ... فوق العاده ست این کتاب ...
در مورد کتابهای دیگه هم باید بگم کتابهای نادر ابراهیمی فوق العاده ست ... به خصوص این کتابی که گذاشتید : چهل نامه کوتاه به همسرم ... سرشار از نکته های بی نظیری برای زندگی و ارتباطات میان فردی ...
" روی ماه خداوند را ببوس " هم کتاب خیلی قشنگی بود ...از کتابهای امیر خانی هم " ارمیا " رو خوندم که خیلی دوستش داشتم ...

Afsaneh پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:15

چند تا از این کتابها را نمیشناختم و ممنون از توصیه دوستان. حتما تهیه می‌کنم و میخونم.

اما چند تا سوال داشتم که اگه دوستان جواب بدند ممنون میشم. اثر آقای گونتر گرiس را که به فارسی خوندید و از فیلتر وزارت ارشاد گذشته، می‌شه بگید که آیا داستان بی‌ سر و ته شده یا نه؟ ارتباط کوzان با مادر اسکار؟ ارتباط پرستار سابق و همسر دوم پدر اسکار؟ رابطه بین اسکار و فرزند پدر؟ برام جالبه بدونم چون خیلی‌ از بخشی‌ داستان مورد دار کلیدی هستند.

در مورد زمستان ۶۲ هم جلد کتاب من آبی‌ هست نه سفید و در کلن هم چاپ شده. آیا این کتاب واقعاً در ایران چاپ شده؟؟؟ چه سالی‌؟ اگر چiپ شده به وزارت ارشاد ایمان میارم.

بعد هم من مبنا را کتاب فارسی گذiشته بودم، اما خوب مرتبه دیگه لطفا کمی‌ شفاف تر شرایط بازی را بگید.

بعد هم رگبار عزیز بی‌سواد نیستم، اما سیستم فارسی نویس بهنویس گاهی منو شرمنده می‌کنه. لطفا خودتون غلط املا منو صحیح کنید. من تون کامنت دونی نمی‌تونم فارسی تایپ کنم. ممنون.

sanjaghak پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 13:30 http://www.sanjaghak2011.blogfa.com

سلام دوستان من...
از این پستتون خیلی خوشم اومد...مدتهاست انقدر درگیر زندگی و اتفاقات روزمره ی اون شدیم که به طور کامل مطالعه رو فراموش کردیم و بس...کتابای کوئیلو رو خوندم ...همه عالین...از کلیدر دولت آبادی خاطره بسیار دارم دو یا 3 بار خوندمش . ولی الانم دوست دارم یه بار دیگه بخونمش. کتاب زیاد خوندم ...مثل جان شیفته رومن رولان / جنگ و صلح تولستوی ...کتابای کازانتزاکیس و کتابای صادق هدایت و چوبک و و.....البته همه اینا رو تو جوونیا خوندم و الان دیگه وقت نمی کنم...
ولی هیچ چی از مطالعه بهتر نیست....

سهیلا پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 13:42

سلام رگبار عزیز
ممنون برای همه مهربونیات و زحمتی که کشیدی

امیدوارم یک در دنیا و هزار در آخرت نسیبت بشه مادررر جاااانننن

آذرخش پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 23:13 http://asarakhsh.persianblog.ir

میدونستم که چند وقتیه دیگه کتاب نخوندم !! اما دیدن این لیست حسابی دلخورم کرد ... آخه فقط ۶-۷ تاشو خونده بودم... یه تلنگر که نشون میده باید تصمیمم برای خوندن دوباره کتاب رو جدی تر اجرایی کنم.
ممنون از معرفی هاتون

آذرخش پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 23:14 http://asarakhsh.persianblog.ir

بین همون چند تایی که خوندم : کوری رو خیلی توصیه میکنم. یه رمان که تازه آخر کتاب میبینی چطور ناخود آگاه درگیرت کرده.
از خالد حسینی هم کتاب بادبادک باز رو خوندم که اونم خیلی خوب بود. خیلی بهتر از فیلمی که بر اساس اون ساختن

حافظ کوزه شکسته جمعه 5 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:55 http://jamewazhehha.blogfa.com

سلام؛
در مورد کوری و کافه پیانو زیاد تعریف شنیدم. حتماً می خونمشون.
منم عاشق دزده و مرغ فلفلی هستم! فکرکنم کتابش رو هنوز داشته باشم!بچه که بودم با خودم می گفتم:این فلفلی عجب زرنگه ها! یه کاراگاهه واسه خودش!!
یه موقعی دوست داشتم در مورد اسماعیلیه بیشتر بدونم. از جمله کتاب هایی که خوندم،"خداوند الموت" نوشته ی پل آلمیر بود. گرچه داستان بود و بعضی جاها با تاریخ فاصله داشت؛اما خالی از لطف نبود! قسمتی ش به این اشاره داشت که ،پیروان حسن صباح، حشیشی نیستن!قبل از جنگ و یا فداکاری هایی که قرار بود انجام بدن،حشیش نمی کشن که نفهمن چیکار می خوان کنن!درواقع گیاه فروش بودن.حشیش هم خرید و فروش می کردن. دشمنانشون نام"حشاشین"رو براشون گذاشتن. حالا درست و یا غلط بودن این ادعا رو به عهده ی خودتون می ذارم.اما من، به گیاه فروش بوندشون اعتقاد بیشتری دارم. اون همه رشادت از دست یه عده معتاد بر نمیاد. به تاریخ رجوع کنید. اما اینو گفتم که بگم اون موقع ها کتاب"حشاشین" رو "شهر کتاب" دیده بودم اما بخاطر ذهنیت بدی که از این اسم داشتم نخریدم.اما حتماً می خونمش.
روی ماه خداوند را ببوس رو هم خیلی دوست دارم.
بارها شده رفتم کتاب بخرم و"سمفونی مردگان"اولویتم بوده، اما نمی دونم چرا نخریدم!
از رابرت کیوساکی"باباپول دار بابا بی پول" رو خوندم. بسیار جالب بود. زن پولدار هم حتماً می خونم.
ازهمه ی دوستان بخاطر معرفی کتاب هاشون، به شخصه ممنونم.
با اجازه اقای رگبار،منم کتاب های خوبی که خوندم رو معرفی می کنم:
"ذوب شده" نوشته ی عباس معروفی.بین کتاب هایی که درمورد شکنجه خوندم، قابل لمس تره. خواننده ترقیب می شه حتماً تا اخرش رو بخونه.اما خب اعصاب آدم رو خورد می کنه!
مجموعه داستان "آدم ها" نوشته ی احمد غلامی. خورده روایت هایی از زندگی ماست. موضع های ساده و به ظاهر پیش پا افتاده ای رو به تصویر می کشه.اما در باطن حرف های زیادی برای گفتن داره.
"سنگ فرش هر خیابان از طلاست" نوشته کیم وو چونگ بنیانگذار شرکت دوو. ازخاطراتش می گه. از تلاش هاش برای پیشرفت.اینکه چطور دوو به اینجا رسید.
دلم نیومد مجموعه داستان نیمه تاریک ماه" نوشته ی "هوشنگ گلشیری" رو هم نگم!حتماً بخویند!
متن فوق، کامنت هست مثلاً!

سپیده یکشنبه 7 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 00:52

kheili ketabaye khobi inja moarefi shod man baeziashono khondam va vaghean gahshangan ama jaye ye ketab vaghean khalie !! onam ketabe khanoom masoud behnoood yeki az behtarin ketabye ke khondam va be nazaram har dokhatari har zani makhsosan to iran bayad in ketabo bekhone

رعنا یکشنبه 7 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:58

سلام آقای رگبار

بسی ممنون از این پست عالی

شیوا دوشنبه 8 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:53 http://sheeva.blogfa.com

به افسانه
اثر آقای گونتر گرiس را که به فارسی خوندید و از فیلتر وزارت ارشاد گذشته، می‌شه بگید که آیا داستان بی‌ سر و ته شده یا نه؟ ارتباط کوzان با مادر اسکار؟ ارتباط پرستار سابق و همسر دوم پدر اسکار؟ رابطه بین اسکار و فرزند پدر؟ برام جالبه بدونم چون خیلی‌ از بخشی‌ داستان مورد دار کلیدی هستند
این سوالها از شما بود از سوال اول تا یکی مونده به آخر همه در داستان هست داستان اصلا بی سرو ته نیست اما رابطه ی اسکار و برادرش که همون فرزند پدر اگه منظورتون باشه چیزی در داستان نیست...

شیوا دوشنبه 8 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:58 http://sheeva.blogfa.com

باز هم به افسانه
بله زمستان ۶۲ در ایران چاپ شده و من سالها پیش خووندمش دقیقا نشرش یادم نیست ولی فکر کنم جلد کتاب سفید بوده... دوره ای هم که کتاب چاپ شده مربوط به سال ۱۳۶۵ است و بعدها اجازه انتشار پیدا نکرد و من کتاب رو در دهه ی هفتاد از شهرستان خریدم احتمالا در کتابفروشی ها از دیده پنهان مونده بوده

بولوت سه‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:34 http://maryamak.blogfa.com/

کجایید آقای رگبار؟

علی احسانی سه‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 15:14 http://getalong.blogfa.com

سلام
تقریبا همه ما معتقدیم جایی که الان هستیم(هم ما به عنوان آحاد جامعه و هم کلیت جامعه)در شآن مان نیست.
پس لزوم تغییر را احساس کرده ایم.برای تغییر باید بدانیم چه بوده ایم و چه شد که این شدیم تا بتوانیم برای آینده مان تصمیم بگیریم.
کتاب"ما چگونه ما شدیم"اثر صادق زیباکلام در این مسیر کمک شایانی میکند.
کتاب "روانشناسی هیلگارد" آنقدر جذابیت داشت که صرف خواندن تنها بخش هایی از آن مرا قانع کند به خوندنش.اما هنوز کتاب ر پیدا نکرده ام.

موید باشید

گنجشک پرگوی باغ چهارشنبه 10 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 00:28 http://gholakeyadha.blogfa.com/

من دیر به بازی رسیدم اما کتاب دزده و مرغ فلفلی بدجور منو احساساتی کرد! ابتدای که بودم اینو تو مدرسه اجراش کردیم!!! بعد من فلفلی بودم! بعد یه کلاه کاموایی زرشکی سرم می کردم که کلاهه یه دم بلندم داشت!!! ای خداااااااااا چه حالی شدم من!

بازی رو که شرکت نمی کنم اما این شب ها عقاید یک دلقک نوشته ی هاینریش بل من رو به ناکجا آباد می بره!!! به نظرم هر کی عاشق شده بد نیست اینو بخونه! محشره لامصب

Afsaneh چهارشنبه 10 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:10

برای شیوا

ممنون از وقتی‌ که برام گذاشتی.

رابطه با برادر منظورم این بود که خودش پدر برادرش بود...

در مورد زمستان آقای فصیح هم تعجب نداره که دیگه منتشر نمی‌شه. من تون ایران چند نسخه دیدم بین دوستان که فتوکپی کتاب بود. مال من نشر سینا هست، سال ۶۸.

دکتر پرتقالی جمعه 12 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:48 http://dr-orange.blogfa.com

اتش بدون دود-زنان وحشی آمازون- هزار خورشید تابان و تونل را دوست دارم. من او را خیلی.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد