کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

ترانه های ژیانی

 

 

بچه که بودم ماشین پدر پخش نوار نداشت . یک ژیان ماهاری نارنجی بود که من کیف می کردم که عقبش که شکل وانت بود بنشینم. چرایش را نمی دانم که پخش نداشت و هیچ موقع هم برایم مهم نبود که نداشت . خب نداشت دیگر . پدر گاهگاه پشت رل که بود می زد زیر آواز و از خواننده های روز آن موقع می خواند و جای خالی پخش خالی ماشین را حسابی پر می کرد . از ترانه هایی که  می خواند چند ترانه را از بس خوانده بود حفظ شده بودم . از گوگوش ،دوتا پنجره را می خواند، از ابی ،نازی ناز کن ، از داریوش ،گل گندم و از ویگن ، بارون بارونه را .  

 

و من از بین همه این ترانه ها سخت ،ترانه ویگن را دوست داشتم و بارها از پدر می خواستم که بارون بارونه زمینا تر می شه را بخواند و او هم گلویی صاف کرده و می خواند و من با لبخندی به لب گوش می دادم . در این ترانه حسی از سرحوشی و تازگی را حس می کردم که در آن باران بود ، شالیزار بود ، هوای تر و تازه بود ، . . . و عشق بود .  ( از این لینک گوش دهید و و دانلود نمایید )

 

بارون بارونه زمینا تر می شه /گل نسا جونم کارا بهتر میشه /گل نسا جونم تو شالیزاره /برنج میکاره میترسم بچاد طاقت نداره
بارون بارونه زمینا تر میشه /گل نسا جونم کارا بهتر میشه /دونه های بارون ببارین آرومتر /گلای نارش داره میشه پرپر/
گل نسای من رو میدن به شوهر

خدای مهربون تو این زمستون/یا منو بکش یا اونو نستون یا منو بکش یا اونو نستون
بارون میباره زمینا تر میشه /گل نسا جونم کارا بهتر میشه/گل نسا جونم غصه نداره /زمستون میره پشتش بهاره  

 

بعدها بزرگتر شدم و آرام آرام به ترانه های بیشتری از این خواننده ها دسترسی پیدا کردم . مخصوصا بعد از ظهور اینترنت که فول آلبوم در دسترس همه بود . اما تقریبا می توانم به جد بگویم که هیچ کدام از ترانه های دیگرشان نتوانست برایم به اهمیت آن ترانه های داخل ژیان ماهاری باشد!

  

 

نظرات 10 + ارسال نظر
سهیلا سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:34

چقدر چقدر چقدر این پستتون به دلم نشست و منو وادار کرد آهنگ رو بلند بلند برای خودم بخونم.و ناخواسته احساس کردم چه شعفی تمام جونم رو گرفت.
مرسی که اول صبحی حالم رو خوب کردی رفیق کافه چی مهربون.
انصافا امروز با چه روحیه ایی کرکره ی کافه رو زدی بالا.
دست مریزاد.
به طرز فجیعی بهم چسبید
اون عکس ماشینه که نگو....محششششره.از دیدنش سیر نمیشم.

دم آقای پدر هم گرم و پرنفس.

مرسی سهیلای عزیز از این همه انرژی مثبتت . من که خودم از روحیه تو روحیه ای مضاعف کرفتم

منم کشاورز سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:43 http://imfarmer.blogfa.com/

سلام
مطلبتون جالب بود

تشکر
موفق باشید

ممنون

shirin سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:17 http://ladolcevia.blogfa.com

چه خاطره قشنگی از پدر دارید. از ویگن زیاد نشنیده ام و ترانه هایش را نمی شناسم اما تصور می کنم چقدر از شنیدن آوار پدر لذت برده اید.
شما هم برای پسرها و باران جان می خوانید؟

بنظرم یکی از بهترین و زیباترین چیزها اینست که دیگران آدم را با نوای آهنگ بخاطر بیاورند.

واقعا ویگن رو نمی شناسی ؟ مگه ممکنه ؟!!!
راستش من هم با این که صدام چندان جالب نیست گاهی زیر آواز می زنم !

نیره سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 13:59 http://salimi.blogfa.com/

به جرات میتونم بگم دهه پنجاه دهه اوج موسیقی پاپ ایران بود. ستاره های زبرگی مثل داریوش، ابی و گوگوش در اون زمان گل کردند. راز موفقیتشون هم استفاده از شعر خوب و موسیقی خوب در کنار صدای خوب خودشون بود.
متاسفانه الان در عرصه ترانه سرایی با افت شدیدی مواجه هستیم. دیگه امثال ایرج جنتی عطایی و شهیار قنبری اصلا وجود ندارند و بهترین ترانه سراها به گرد اینها هم نمی رسند. موسیقی هم که با کمک فناوری و کامپیوتر، شده اسباب بازی هر تازه واردی که تجربه هم نداره.
واقعا ترکیب شعر این شعرا با اهنگ های واروژان و شماعی زاده، شاهکارهایی رو پدید آورده که بعد از گذشت سی چها سال هنوز هم محبوب و شنیدنی هستند...درحالی که اهنگهای دهه های بعد یه مدتی گل کردند و بعد به راحتی به فراموشی سپرده شدند...
فهرست 100 ترانه برتر من و تو رو که نگاه کنید می بینید نقش شعر چقدر در ماندگاری ترانه مهمه و درصد بالایی از ترانه های برگزیده متعلق به اواخر دهه چهل و پنجاه هستند.

چه خوب گفتی الان اصلا شعر درست درمون نداریم . البته این رو هم بگم که همه شعرهای اون موقع هم خوب نبودند . توی ترانه های هرکدوم از این ها نگاه کنی اشعار بی محنوا هم بوده .
اما در مجموع باهات هم عقدیه ام

تیراژه سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 21:11 http://tirajehnote.blogfa.com

خب
حکایت رنوی مشکی عمو کوچیکه هم برای من مثل همین ژیان نازک نارنجی کودکی شماست..
البته رنوی عموی من سیستم پخش داشت .مخصوصا که عمو اهل موسیقی بود و به شدت روی سیستم پخش منزل و ماشین حساس!
اما خیلی چیزها هست که خاطرات من را در آن رنو ساخته..یکی اش همین آهنگها
من حتی به بوی خوشبو کننده ی داخل آن ماشین هم حساسم..هر وقت مشابهش به مشامم میرسد دوباره 8 ساله میشوم..به لحظه ای بیست سال سفر میکنم در زمان.

اصلا تیراژه جان شنیدی که می گن که آدمی تو بچگی شخصیتش شکل می گییره ؟ برای همین چیزهاست . تو الان اگه ببینی آدم گنده ای ناهنجاری رفتاری داره درصد زیادی احتمال م یدی که بچگی ناآرومی و تلخی داشته .
همین رنوها و ژیانها هستند که شخصیت ما رو شکل داده اند !!

shirin سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 22:03 http://ladolcevia.blogfa.com

ویگن رو می شناسم. ترانه هاش رو نه.
فقط همینو شنیده ام:
قد و بالای تو رعنا رو بنازم.

کار خوبی می کنید! آواز خواندن برای کسانی که دوست داریم کار قشنگی ست

ویگن صدای خوب و خاصی داشت و خواننده آهنگای شاد و سرزنده ای بود .

من سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 23:30

چقدر خاطرات کودکی قشنگند و متن تو هم چه خوب بود

مرسی

تیراژه پنج‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:02 http://tirajehnote.blogfa.com

فقط کامنت من بی جواب مونده!

آخ آخ شرمنده . جا افتاده ! الان درستش می کنم

Afsaneh شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:21

این پست از جنس بعضی از پست‌های شیرین عزیز بود برای من. از این شکل پستهایی که منو محکم بغل می‌کنه و پرت می‌کنه تو گذشته یی که با تمام خوبی و بدی هاش برام یادآوریش الان لذت بخش هست. اولین ماشین پدر من هم یک ژیان کرم رنگ بود. و بخاطر میارم سفری را که با این ماشین به شمال داشتیم و در جاده هراز ماشین به سختی بالا میرفت... بچه بودم اما هنوز استرس جاده را کاملا حس می‌کنم... یادش به خیر.

پدر من تصمیم می‌گرفت که ما در ماشین چی‌ گوش بدیم و معمولا هایده و مهستی‌ و ویگن گوش میکردیم. فکر می‌کنم که ویگن یکی‌ از خواننده‌های محبوب نسل پسر و مادر ما بود و هنوز " آن گل سرخی که دادی " توگوش‌های من نواخته می‌شه...
با اینکه آن زمان من این شکل و سلیقه موسیقی را دوست نداشتم و عاشق شهرام شب پره بودم و از این جنس موزیک ... الان بعد از این همه سال هنوز هم با اشتیاق موزیک شهرام را گوش میدم، اما سلیقه من هم متمایل شده به سمت سلیقه آن زمان پدر و مادر و راستش موزیک نسل جوان امروز ایران نه از لحاظ متن و نه از لحاظ موسیقی به دلم نمیشینه. هم فاکتور بالا رفتن سنّ هست و هم اینکه ما این شانس را داشتیم که تون اوج موسیقی ایرانی‌ جوانی و بچه گی‌‌ کنیم و همین یک مقدار سطح توقع من را به شخصi از موزیک بالا برده. شاید سالها طول بکشه که بتونیم هنرمندانی از جنس هایده، فریدون فروغی، ابی و ... داشته باشیم.

من این چند روز که پست شما را خوندم مدام آهنگ شهرام " میدونم لبات گله اناره" را زمزمه می‌کنم. ممنون از این نوستالژی‌های زمان بچه گیمون ...

منم اون دوره شهرام رو دوست داشتم از این که هی این ور اون ور می پرید و با انرژی بود کیف می کردم . البته الان به نظرم خواننده چیپیه و با مذاق امروز من سازگار نیست .
از یان خاطره طریبات هم ممنونم

کیهان سه‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:06


سلام
کاش ما هم بتونیم از این خاطرات برای بچه هامون بذاریم
من لاهیجانی هستم
اینجا بارون زیاد میباره و هربار میباره مامانم این شعرو آروم میخونهفمخصوصا موقع ظرف شستن :D
بعد از کلی گشتن بالاخاره از لینکی گذاشتید دانلودش گردم
واقعا قشنگو خاطره انگرزه آهنگش

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد