کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

خواهی نشوی رسوا ...

 

 

در جامعه بی قانون ، قانون مند زندگی کردن نزدیک به محاله . امکان نداره شخصی تو این کشور زندگی کنه و از رذائل حاکم بر آحاد جامعه خودش رو به تمامی مبرا کنه . حتما حتما لکی بر دامنش خواهد نشست .  

 

مثال عینی اش : شما رانندگی می کنی وخودت رو ملزم می دونی که بین دو خط حرکت کنی . تا جایی هم که بشه این کار رو ادامه می دی اما ناگهان راننده بغلیتون بی توجه و راهنما خودش رو سر می ده توی خط شما . شما بوق می زنی و بوق می زنی اما طرف عین خیالش نیست . طبیعی ترین کاری که می کنی برای جلوگیری از تصادف اینه که شما هم خودت رو سر می دی روی خط بغلیتون !! 

  

.... 

 

کامنت برگزیده  

 

بولوت گفته : انقدرم که همه اینجوری هستیم وقتی کسی میخواد تا جایی که میتونه قانون مند باشه به حساب شعورش نمیذاریم. میذاریم به حساب احمق و بی عرضه بودنش

نظرات 11 + ارسال نظر
قاصدک دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:05

عابر پیاده ای .. چراغ قرمز میگه 120 ثانیه بایستی سبز میشم و نوبت توئه که رد بشی ..
درست سر 9 ثانیه شمارنده چراغ متوقف میشه و می بینی بیش از 3-4 دقیقه است که بیشتر ایستاده ای پشت چراغ قرمز .. دقیقه ای بعد اگر به قطار زیرزمینی نرسی میره تا 7 دقیقه دیگه .. و بعد شلوغ شدن ایستگاههای بعد .. و بعد دیر رسیدن .. و بعد تاخیر خوردن ..
همراه جماعت میشی و وجدان و قانونمداریت رو میذاری توی جیبت و ”یا علی” میگی و از چراغ قرمز رد میشی !!
.
باورتون میشه بارها پشت چراغ ایستاده ام و ملت کوفته ان به من و بی توجه به رنگ چراغ رد شده ان .. اینجور وقتها حس بدی بهم دست میده ..

اینم یه مثال دیگه است . درسته وقتی می بینی تویی که قانون رو رعایت کردی از اونی که قانون رو رعایت نکرد و چراغ قرمز رو رد کرد و به کارش هم زودتر رسید احساس حماقت بهت دست میده

نیره دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:29 http://salimi.blogfa.com

به نظرم یکی از بزرگترین مشکلات جامعه ما اینه که مردم به این باور نرسیدن که رعایت قانون و منافع ملی بهتر از منافع شخصی است...هرکس فقط میخواد گلیم خودشو از اب بکشه بیرون و قانون رو دور بزنه و نتیجه همینه که می بینیم...

به نظرت تو یه جامعه ای مثل جامعه ما تا کجا میشه قانون مند موند و شدیدا متضرر نشد ؟

مهتاب دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:42

تازه که رانندگی یاد میگیری همه قوانینو طبق اصول رعایت می کنی بعد کم کم که میگذره یه جوری نگات می کنن انگار چون ناشی هستی اینجوری رانندگی می کنی بعد کم کم حالیت میشه که اینجا اصول نانوشته دیگه ای داره که تازه باید شروع به یاد گرفتنش کنی آخه وقتی 80% درصد ماشینا از بین خطوط نمیرن تو چه جوری این اصل رو رعایت کنی !!!!!با این پستتون یاد استاد تعلیم رانندگیم میافتم که همش می گفت اینجا آلمان نیست باید انتظار هر حرکت غیر قابل پیش بینی رو از راننده کناری عقبی جلویی داشته باشی

البته این یه مثالی بود که من زدم حرف دیکه ای رو برسونم ولی شما درست میگی راننده مقرارتی پیش بقیه ناشی جلوه میکنه . اینم از بدختیمونه

بولوت دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 13:03 http://maryamak.blogfa.com/

انقدرم که همه اینجوری هستیم وقتی کسی میخواد تا جایی که میتونه قانون مند باشه به حساب شعورش نمیذاریم. میذاریم به حساب احمق و بی عرضه بودنش.

دقیقا متاسفانه افسوس. آخه می دونی همچین آدمی در مصاف بابیه کم میاره و عقب هم مب مونه

مریم دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 13:15 http://osianeman.blogsky.com

رگبارخان سلام علیکم برادر سال نو مبارک...
می دونی چیه مردم ما که خیلی از همه چی می نالن یه بخشیش از بی فرهنگی خودشونه.... طبقه خاصی هم نیست ها ... تا حالا صدبا دیدم که تو جاده ماشینهای مدل بالا شیشه رو می دن پایین پاکت چبپس میندازن بیرون.... همین آدمهایی که برای بچه هاشون از شیر مرغ تا جون آدمیزاد تهیه می کنند فکر فزهنگ بچه هاشون نیستن و همش هم در مورد اوضاع شاکی اند.... به نظرم هیچ راهی نیست جز تربیت نسل بعد به روش درست

سال نوئی تو هم مبارک
درسته باهات خیلی موافقم ولی من دارم بیان می کنم که شمایی هم که می خوای قانون و فرهنگ رو رعایت کنی نمی تونی

دانیال دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 21:46 http://jayepa.ir

طبعاً فرهنگ و کردار و گفتار انسان‌ها متاثر از محیط هست. یعنی بخش عمده‌ایش که اینجوری‌یه!

masy سه‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:12

Hala ye chizi ham man begam.inja (Toronto) Iraniha koli edeaashoon mishe ke ranandegishoon khafane o too Iran hame ranande hastan o shoja o nemitarsan o hame ende ranandegi hastan.baad oonja ke mian migan vay akhe in che tarze ranandegiye......
Vali khode man hich vaght Iran ranandegi nakardam va nemikonam.asabesho nadaram...

اعصاب فولادی هم برای شما ها می خواد

محمد مهدی سه‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:17 http://mmbazari.blogfa.com



سلام

مجری اصلی قانون وقتی تخلف میکنه ...


البته اونم جزئی از همین ملته

ستاره سه‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 13:39 http://derakhshesh3tare.blogfa.com

دقیقا مصداقش همین خواهی نشوی رسوا... ما هم همین طور با این ضرب‌المثل خیال خودمان را راحت می‌کنیم و هم رنگ جماعت می‌شویم به ریش آنهایی که در رنگ متفاوت بازی می‌کنند، می‌خندیم...

نه ما نمیخوایم خیالمون رو راحت کنیم .ما مجبور میشیم

شیرین سه‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 17:36 http://ladolcevia.blogfa.com

میشود رگبار جان میشود! آدم انگ هالویی میخورد اما میشود!
من انگ هالویی را به بی نزاکتی و بی تمدنی و شرمندگی نزد خودم ترجیح میدادم. چون همیشه حسابرس بی رحمی برای خودم هستم.
عامل مهم دیگر هم حس "موقت" بودن برای من بود. همیشه میدانستم آن ایام بسر خواهد رسید و جایی زندگی خواهم کرد که درش هرگز بابت رعایت امانت و درستی و قانون، هالو محسوب نخواهم شد.
اما فکر میکنم برای کسانی که بواسطه پیوند عاطفی علاقمند به زندگی در چنین جایی هستند نباید خیلی آسان باشد. در مثل مناقشه نیست، اما مثل کسی است که عاشق یک معتاد است و ناامیدانه امیدوار است او به خود تکانی بدهد!
(هرچند در واقعیت ، جامعه حاصل از تک تک ماست. و بدترین عذر اینست که اگر من رعایت کنم هم دیگران نمیکنند! آنقدر این عذر در وجود بعضی ها نهادینه شده که چند سال پیش از همسر یکی از دوستانم در حال رانندگی در یکی از اتوبانهای اروپا شنیدمش !)

اون انگ هالبویی رو هستم اما وقتی اگه قانون رو رعایت کنی دچار خسارت سنگین بشی چی شیرین جان؟
من خودم نمیگم که باید ما که می فهمیم هم قانون رو بشکنیم . تا جایی که میشه نباید این کار رو بکنیم و من یکی که نمی کنم ولی این رو می بینیم که خیای از مواقع رعایت کردن قانون من رو عقب و عقب تر انداخت

شیرین چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:40 http://ladolcevia.blogfa.com

میدونم چی میگی رگبار جان. منهم ایران که بودم برایم همین آش بود و همین کاسه ... در نهایت می مونه انتخاب شخصی هرکس.
تاسف باره!

خب ما این انتخابمون محدوده متاسفانه

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد