کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

این رودربایستی کشت ما را !

 

 

بعد از پست دیروز و خوندن کامنتهاتون یه نتیجه ای مثل مرحوم ارشمیدس ناگهانی عایدم شد و اون این که ما تو مبحث این که نمی تونیم حقمون رو بگیریم حالا فرقی هم نداره از کی و کجا ، کلا عرض می کنم ، فقط این نیست که از جایی یا کسی بترسیم که الان ما رو بگیرن و ببرن و اینا .   

 

ماها خیلی خیلی رودربایستی می کنیم و خجالت می کشیم که اگه چیزی رو ازمون خواستن و ما انجام ندیم ،نکنه به طرفمون بربخوره و از دستمون ناراحت بشه ؟ پس سعی می کنیم که طبق خواسته طرف مقابلمون حرکت کنیم حتی اگه خواسته اون شخص اشتباه و غلط بوده و باعث صدمه زدن به ما بشه .  

 

این تاییدی که از طرفمون میگیریم برای ما بسه . سیلی نقد بهتر از حلوای نسیه است انگار!!

 

  

 

.... 

 

 

کامنت برگزیده  

 

 

گیل دختر گفته :  کلا رودربایستی یکی از خصلت های جدایی ناپذیر ما ایرانیهاست ... البته  خیلی به روشی که از بچگی باهاش بزرگ شدیم هم ارتباط داره ...به خیلی هامون از بچگی اینجوری یاد دادن که خواسته ها و تمایلات اصلیمونو مخفی کنیم و خجالت بکشیم از گفتن اون چیزی که حقمونه ..بارها شده که چند تا بزرگتر دارن در مورد موضوعی صحبت میکنن و اون بین حالا یه بچه ای هم حرفی میزنه فوری مادرش یا پدرش دعواش میکنه که زشته که تو کار بزرگترا دخالت میکنی یا اصلا به تو چه که حرف میزنی در حالیکه ممکنه حرف اون بچه درست هم باشه ... خیلی وقتها هم شده که میبینیم بچه هامون با هم در حال بحث و دعوان زود سعی میکنیم جداشون کنیم و حتی ممکنه دعواشونم کنیم و اصلا به این توجه نمیکنیم که در این بین ممکنه حقی ازش سلب شده باشه و این حق اونه که از اون چه متعلق بهشه دفاع کنه
این موضوع به سطح اعتماد به نفس آدمها هم خیلی بستگی که البته در این مقوله هم دوران کودکی نقش بسزایی داشته ...  

 

 

نظرات 12 + ارسال نظر
amine یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:24 http://sarzamineman1.blogsky.com/

rast migia...

بابک اسحاقی یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:52

دیروز رفته بودم خرید
کارت رو دادم و آقاهه پرسید رمزتون ؟
مغازه هم شلوغ بود
بلند نصف رمز رو گفتم که یکهو یاد پست تو افتادم خواستم بقیه اش رو نگم که یادم افتاد این مقدار پول رو که از حساب بردارند دیگه چیزی تو کارتم نمی مونه
واسه ضایع کردن آقای دزد احتمالی هم شده بلند تر از همیشه رمز رو فریاد زدم

گیل دختر یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 13:19 http://barayedokhtaram.blogfa.com

کلا رودربایستی یکی از خصلت های جدایی ناپذیر ما ایرانیهاست ... البته خیلی به روشی که از بچگی باهاش بزرگ شدیم هم ارتباط داره ...به خیلی هامون از بچگی اینجوری یاد دادن که خواسته ها و تمایلات اصلیمونو مخفی کنیم و خجالت بکشیم از گفتن اون چیزی که حقمونه ..بارها شده که چند تا بزرگتر دارن در مورد موضوعی صحبت میکنن و اون بین حالا یه بچه ای هم حرفی میزنه فوری مادرش یا پدرش دعواش میکنه که زشته که تو کار بزرگترا دخالت میکنی یا اصلا به تو چه که حرف میزنی در حالیکه ممکنه حرف اون بچه درست هم باشه ...
خیلی وقتها هم شده که میبینیم بچه هامون با هم در حال بحث و دعوان زود سعی میکنیم جداشون کنیم و حتی ممکنه دعواشونم کنیم و اصلا به این توجه نمیکنیم که در این بین ممکنه حقی ازش سلب شده باشه و این حق اونه که از اون چه متعلق بهشه دفاع کنه
این موضوع به سطح اعتماد به نفس آدمها هم خیلی بستگی که البته در این مقوله هم دوران کودکی نقش بسزایی داشته ...

-من حرفات رو قبول دارم ولی البته الان گیلی خانوم بچه هایی رو می بینیم که از اون ور بوم افتادن از بس لوس و پررو و بی تربیتند . چون پدر مادرشون این جوری بارشون آوردند که بچه هرچی رو دلش خواست باید انجام بده که روحیه اش لطمه نبینه

مهسا یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 13:28

رگبار جان دیروز رفتم داروخانه محل چند قلم لوازم بهداشتی خریدم و برای پرداخت وحهش رفتم دم صندوق که اتفاقا خود آقای دکتر پشتش بود، و منتظر شدم داروهای نفر قبل رو حساب کنه و در همون حین دیدم تو کیفم پول نقد کافی نیست و کارتم رو دادم آقای دکتر و مثل 100 مورد دیگه ایشون هم بعد از کشیدن کارت گفت رمز؟

درسته که اون لحظه یاد پستت افتادم و یه لبخند عریض و طویل زدم، اما دیدم نمیشه که برم پشت صندوق و رمز رو خودم وارد کنم که! به روش همیشگی رمزم رو گفتم و برام جالب بود که پرسیدن رمز و گفتنش برای هممون (چه کاسب بازار چه دکتر راروساز داروخانه) عادیه!

وقتی هم اومدم کامنت بگذارم برای این پستت گفتم بگذار اول نظرات پست قبل رو بخونم و جالب اینکه چند نفر به مورد خرید از داروخانه اشاره کرده بودند!!!



- خب برای اینمه که اون دکتر هم آموزش ندیده من هم ندیدم شما هم نیدیدی . همون جور کارت رو دادن دستمون و راه افتادیم

عطیه دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:53 http://zendegi-va-porharfi.persianblog.ir

از امروز رفتم تو کار گرفتن حق!
فقط فردا اگه دیدین دم در وبلاگ اعلامیه زدن تقصیر پستهای ارشاد کننده شماست!

ما که دوست نداریم وبلاگ پر حرفیهیا بسته بشه .

زویا دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:21 http://zoya31.blogfa.com

از امروز رودربایستی را تحریم میکنم

تکبیر بلند بفرست !

زویا دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:22 http://zoya31.blogfa.com

نیره دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:24 http://salimi.blogfa.com

این رودرواسی ها پدرمون رو در آورده...

به خدا

نهال ایرانی دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:24

در این مورد کاملن حق با شماست ولی فرهنگ غلطی که جا افتاده.راستش پسر من سر همین قضیه رمز کارت نزدیک بود با یه کتاب فروش دعواش بشه.اخرش هم کتاب رو نخرید و اومد بیرون.به نظرم اگه همه مشتریها به عنوان اعتراض جنس نخرن فروشنده ها یاد میگیرن درست رفتار کنن.

پسرت بهترین کار رو انجام داده

مهردخت دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:14 http://mehrdokht.persianblog.ir

من کشته‌مرده‌ی اون مغازه‌دارهای مودب و تعلیم‌یافته‌ای هستم که نه‌تنها کارت آدم را می برند توی پشت و پستو و به دستگاه می‌کشند بلکه از اون پشت داد می‌زنند: خانوم جسارتا اجازه دارم رمزتون را بپرسم.
آدم یاد خطبه‌ی عقد می‌افته. شاید اون‌ها هم می‌خوان مراتب رودرواسی‌شونو این‌طور نشون بدن.

حکایه دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:31 http://hekayeh.blogfa.com

به خاطر هما داریم داغان می شویم

علی رضایی (بتاکم) دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 19:23 http://betacam.blogfa.com/

بنده خوش بختان رودر باستی حالیم نمی شه و خیلی روک حرفم رو می زنم حتی اگر هم فامیل باشه اتفاقا همین چند وقت پیش سوار تاکسی شدم موقع پیاده شدن راننده گفت 1500 تومن می شه ولی کرایه این مسیر 1000 تومن می شد بنده زیر بار نرفتم و 1000 تومن دادم اما بقیه نه و بنده اجازه ندادم تا بقیه هم 1500 بدن چون اگه این طوری به خواد پیش بره بقیه راننده ها هم سو استفاده می کنن و کرایه ها رو می برن بالا مگه پول چرک کف دسته والا به قرعان (با لهجه عربی)

-شما نمونه عالی یه شهروند درجه یکی . راننده هه چه حرصی ازت خورده

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد