کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

پسوردهایی که لو می دهیم

 

 

 

وقتی می خواین با کارت بانکی تون خرید کنین و روی دستگاه کارت خون (یا همون Pos) مغازه دار کارتتون رو می کشین ، خیلی از مغازه دارها بعد از این که رقم رو وارد کردن ازتون می پرسن رمز؟!! و خب شما هم به این حساب که رمز رو که گفتین ، دوباره کارت رو پس می گیرین ،رمز رو بهش می گید و عملیات خرید تموم میشه و کیسه به دست از مغاره اون یارو می یاید بیرون .   

 

اما چن روز قبل یه اتفاقی برای دوست من افتاد که دونستنش می تونه ما رو از خسارات بعدی جدا کنه . این بیچاره رفته بوده جایی خرید و همین پروسه اتفاق افتاده بوده و بعدش اومده بوده بیرون . عصر متوجه میشه که کارتش نیست و هرچیم می گرده گیرش نمیاره و میره موجودی می گیره می بینه که ای داد بی داد ، عین 7میلیونی که تو کارتش بوده برداشت شده !!  

 

حالا احتمالا همون جایی که بوده و رمز رو هم بلند و کشیده اعلام کرده بوده ،کارت از دستش افتاده بوده و یه رندی هم که رمز رو شنیده و یادگرفته برش داشته بوده و سریع به پول تبدیبش کرده بوده . یارو رفته بده طلا فروشی و باهاش طلا خریده بوده . حالا این رفیق ما دنبال این قضیه است و کلانتری رفته ودادسرا و اون مغازه طلا فروشی و دوربین مداربسته اش و اینها ولی معلوم نیست که دستش به پولهاش برسه.   

 

خواستم بگم به هیچوجه رمز کارتتون رو جایی اعلام نکنین . من خودم هم گاهی این خبط رو کردم مخصوصا وقتی که دستگاه کارت خون یارو دور از دسترس من بوده ولی این کار 100% غلطه و نباید دیگه تکرار بشه .   

 

اسمش روشه بهش میگن رمز نه برگ چغندر !  

 

 

.... 

 

 

کامنت برگزیده  

 

 

سهیلا گفته : آخه رگبار جون اگه دردم یکی بودی چی بودی!!!  وقتی آقای فروشنده از پشت پیشخون میگه رمز مگه میشه منه ایرانی روشو زمین بزنم . یعنی خودم نمی فهمم که دستم به دستگاه نمیرسه و سیمش کوتاهه ؟ یعنی بذارم بچه ی مردم به خاطر یه  خرید و فروش ناقابل غصه تو دلش تلنبار بشه .پس اون شور حسینیم کجا رفته؟......والا بغرعان!!  

 

 

 

نظرات 18 + ارسال نظر
لیلی شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:24 http://leily.blogsky.com

حرفتون درسته.منم هیچ وقت از اعلام رمزم با صدای بلند حس خوبی نداشتم. چند بارهم تصمیم داشتم محکم بگم خودم کارت می کشم ولی نمی دونم ما ایرونیا کی می خوایم رودربایستی رو کنار بذاریم!

همون گرفتاری ما رودربایستی ه . می ترسیم به مغازه دار بگیم و بهش بربخوره

نیره شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:19 http://salimi.blogfa.com

توصیه خوبی بود.
البته میزان موجودی ما که به اون مبالغ نمی رسه! ولی به هرحال باید مواظب باشیم همین شندرغاز هم از دستمون در نره!

مریم شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:41 http://osianeman.blogsky.com

من همیشه به مهران می گم اینکاری که می کنیم غلطه چون معمولا هم آدم دستش پره همون موقع کارتش رو چک نمی کنه ... اصلا شاید یارو یه کارت مشابه رو به آدم برگردونه .. اما خوب حتی توی فروشگاه های بزرگ مثل شهروند هم همین کار رو می کنند آدم نمی تونه با طرف گلاویز شه که نه من خودم می خوام رمز بزنم.... این هم یک نمونه دیگه از آوردن تکنولوژی بدون آوردن فرهنگش...

خب چرا گلاویز بشی . وقتی میگه رمز ؟ شما دستگاه رو به سمت خودت برگردون و بزن

عطیه شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:43 http://zendegi-va-porharfi.persianblog.ir

اصل این مشکل به این برمیگرده که فروشنده ها دستگاه های کارتخوان رو دور از دسترس میذارن. من تا جایی که بتونم ازشون میخوام که دستگاه رو نزدیک بیارن تا رمز رو بزنم. وگرنه مگه چاره ی دیگه ای هم هست؟! نمیشه فروشنده رو بهش بگی: گوش ت رو بیار جلو تا در گوش ت بگم؟!

خب بله . بهشون بگو که من رمزم رو باید خودم بزنم . مگه چی میشه ؟

شیرین شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 13:02 http://ladolcevia.blogfa.com

رگبار عزیز اتفاقا اولین بار که شاهد چنین صحنه ای در ایران بودم داشتم شاخ در می آوردم. همراه یکی از دوستانم بودم و دیدم که فروشنده پرسید رمز؟ منتظر اعتراض دوستم بودم اما دیدم او هم خیلی عادی رمزش را گفت و تمام! فهمیدم که استفاده از کارت اعتباری هم در ایران رسم شده اما دقیقا مثل آپارتمان نشینی، رانندگی و خیلی چیزهای دیگر مصرفش وارد شده اما فرهنگش نه.
در جاهای دیگر دنیا وسیله ای که ترمینال ارتباطی با بانک است روی یک پایه گردان وصل شده و فروشنده بعد از گذاشتن کارت در آن، دستگاه را بطرف خریدار میچرخاند تا خود او رمز را وارد کند. فروشنده های باملاحظه در آن لحظه معمولا روی را هم برمیگردانند تا مشتری راحت تر باشد.
نمیدانم چرا فروشنده های ایران علاوه بر لحن طلبکارانه - در خیلی موارد، اما استثناهایی هم باید باشند که من البته ندیده ام - انتظار دارند رمز عبور حساب بانکی خریدارشان را هم بدانند. عجب دارد وافعا!

-من هم در بعضی قروشگاههای بزرک این وسیله گردان رو دیده ام و خودم هم همیشه ازش استفاده میکنم ولی همون طور که گفتی خیلی خیلی نادره .

عطیه شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 13:20 http://zendegi-va-porharfi.persianblog.ir/

اتفاقا منم به فروشنده گفتم میخوام خودم رمز رو بزنم که ایشون بهانه آورده که دستگاه این عقبه یا سیمش کوتاهه و...
به نظر من باید فروشنده خودش رو ملزم بدونه که چه خریدار ازش بخواد یا نخواد بهش اجازه بدن که خودش رمزش رو وارد کنه!

این از اون چیزاییه که چون حق ماست نباید ازش کوتاه بیایم . اگه کوتاه اومدیم .عواقبش رو هم می پذیریم

گلدونه شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 14:19 http://tondokhond.persianblog.ir/

تو داروخونه از اونور داروخانه داد زد "رمز؟" من هم داد زدم اگه به این بلندی بخوام رمز رو بگم که دیگه رمز نیست!

مریم شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 14:49 http://osianeman.blogsky.com

خوب پدر جان همیشه که اون دستگاهه سمت من نیست که بچرخونمش وگرنه اینقدر عقلم می رسه... لامصبا دستگاه رو معلوم نیست کجا قایم می کنند ... من هم که نمی تونم برم پشت دخل یارو اسلام که هیچی خودم هم به خطر می افتم...


- از شوخی گذشته . شما بگی طرف قبول می کنه

گیل دختر شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 15:59 http://barayedokhtaram.blogfa.com

یه بار تو یکی از برنامه های رادیو جوان داشت در همین مورد صحبت میکرد و میگفت حواستون باشه به رمز کارت هاتون یا هر چیز دیگه ای و توصیه میکرد که از فروشنده بخواید که اجازه بده خودتون رمزو وارد کنید ...البته این راهکار همیشه هم کاربردی نیست چون همه فروشنده ها خوش اخلاق نیستن و اجازه چنین کاریو به آدم نمیدن ..
یه چیزی هم که گوینده رادیو بهش اشاره کرد این بود که بعضی ها رمز همه چیزشون یه عددی مثلا شماره شناسنامه شون میذارن که این خیلی خطرناکه ..مثلا میگفت که یکی از دوستان نزدیکم رمز کیفش و رمز عابر کارتاش و حتی ژسورد ایمیلش همه تاریخ تولدشه و میگفت موندم که چطور تا حالا جون سالم بدر برده ...

-بله همه قبول نمی کنن ولی اگه این فرهنگ بشه دیگه فروشنده غیر از این فکر نمیکنه که بخواد رمز شما رو ازتون بپرسه
- از نتکته دوم هم ممنونم که خوب و کاربردیه

سارا شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 17:29 http://biadonyabesazim.blogfa.com

با خوندن این پست به خودم پیشنهاد دادم که زین پس، هنگام در آوردن کارت از توی کیفم، به فروشنده بگم میخوام خودم کارت بکشم و رمز وارد کنم. (شاید تخفیفی هم بتونم بگیرم هنگام وارد کردن قیمت کالا).

منم خیلی رودربایستی دارم. .. با این توجیه که پول زیادی ندارم، حل مشکل رو به تعویق انداخته ام متاسفانه. .. اگه در طول روز چندیدن نفر این حرف رو به مغازه دار بگن، شاید خودش پیش قدم شه و کم کم دیگه رمز نخواد.

این رودربایستی ما رو کشت

سهیلا شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 18:41 http://http://soheyla-taha.blogfa.com/

آخه رگبار جون اگه دردم یکی بودی چی بودی!!!

وقتی آقای فروشنده از پشت پیشخون میگه رمز مگه میشه منه ایرانی روشو زمین بزنم . یعنی خودم نمی فهمم که دستم به دستگاه نمیرسه و سیمش کوتاهه ؟ یعنی بذارم بچه ی مردم به خاطر یه خرید و فروش ناقابل غصه تو دلش تلنبار بشه .پس اون شور حسینیم کجا رفته؟......والا بغرعان

مریم انصاری شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 21:56

به قول استاد «امنیت شبکه»مون:

ـ کسی که پسوردش رو... حتّی به دوست دخترش بده، "مَردِ شبکه" نیست.

دیگه مغازه دار که جای خود داره!

-استادتون خییییییییلی مرد بوده

مریم انصاری شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 22:01

پسورد = ناموس

هیچ بنی بشری جز صاحبش نباید بهش دسترسی داشته باشه.


یه مریم جدید یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:34 http://newmaryam.blogsky.com

سلام
بنده یک بار جرأت اعتراض پیدا کردم. بسیار مودبانه و توی یک داروخانه شلوغ! حتی توضیح هم دادم. ولی انقدر بهشون برخورد که نزدیک بود بهم دارو نفروشن!

heti یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:27 http://khalehhetiking.persianblog.ir/

من رمزم رو بلند می گم چون تا کارت دست دزد نباشه که نمی تونه دزدی کنه مگر دیگه دزد خیلی خوش شانس باشه که وقتی من رمزمو گفتم همونجا گمش کنم اون برداره .تازه اگر شانس بیاره اخر برج نباشه که اگر اون موقع باشه چند هزارتومنی توش مونده برا تغذیه روزانه بچه ها

- خب اگه پولی توش نباشه که خیالی نیست ولی باز هم بی احتیاطیه

احسان دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 19:48 http://webdata.in/

حرف شما کاملاً درسته و این کار بدون شک اشتباهه که ما رمز رو بگیم و واقعاً من حس خوبی بهش ندارم.
ولی وقتی به ما اجازه داده نمی‌شه خودمون اینکار رو انجام بدیم چه کار کنیم!!
جایی هم که خودشون اجازه می‌دن، مشتری خودش می‌گه بی‌زحمت برا من کارتم رو بکشید، آخه من بلد نیستم.
درد که یکی دوتا نیست.

-وقتی به شما اجازه داده نمیشه شما باید این اجازه رو خودت بگیری و انجامش یدی

رضا سپه وندی جمعه 24 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 14:33 http://rsepahvandi.com

خانه از پای بست ویران است ...
اصلا نباید اینطور باشه که رمز و بگی یا کارت و بدی !
چون ممکنه به قول شما کارت گم بشه هیچ ! بین راه یکی کیفت و بزنه !
ولی خب ما ایرانی هستیم و فرهنگ برتر !

شالو شنبه 23 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:24 http://shaloo89.blogfa.com

احسنت! این حرفت خیلی بهم کمک کرد . اگه خدامون خواست و رفتم خرید یادم میمونه . اما میتونی بهم کمک کنی بدونم کجا به ما شالوها عابر بانک میدن ؟ آخه ما هیچ پولی واسه خرج کردن نداریم ! راستی کجاها میشه رفت خرید کرد ؟ چی بخریم ؟ خرید دیگه چیه ؟ چرا باید رمزمون به دشمن بگیم ! ما شالوها رازداریم . ما شالوها پرواز بلدیم . تو دریا میخوریم و میخوابیم . تو آسمون هم بال میچرخیم و میمیریم . راستی چی گفتی ؟!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد