کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

دوستان قدیمی من


پنج ماه آزگار بود که به فیس بوک سر نزده بودم و هیچ هم کمبودش رو حس نکرده بودم . یاد اون زمان بخیر ( سال 88) که تازه با فیس بوک آشنا شده بودیم و چقدر ذوق می کردیم که چند تا دیتای اولیه از گذشته مون بهش می دیم و یه عالمه دوست و رفیق قدیمی رو برامون پیدا میکنه . اون موقع فیلتر هم نبود فیس بوک بنده خدا . اون موقع و بعدترش فیس بوک تو شبکه های اجتماعی حرف اول و اخر رو می زد ولی وقتی این تلفنای هوشمند همه گیر شد و وایبر و واتساپ و بعدش سردمدار همه اش تلگرام اومد ، خب دیگه چه کاری بود فیس بوک رفتن وقتی می تونی با دو حرکت انگشت همون کارا رو بکنی ؟!

هنوز می بینم کسایی رو که فیس بوک رو ول نکردن و هر پستی تو کانال تلگرامی یا صفحه اینستاگرامیشون می ذارن این جا هم کپی می کنن . شاید نمی تونن ازش دل بکنن و شاید هم کسایی که فیس بوک رو می خونن اون جا ها نمی رن .
جا داره این جا یادی هم بکنیم از مرحوم وبلاگ که ماها رو آورد و چسبوند به دهکده جهانی و معنی آنلاین بودن رو یادمون داد و اگه بخوام منصف باشم هنوز هیچ کدوم از شبکه های اجتماعی نمی تونن به دقت و فراگیری یه وبلاگ باشند .

نظرات 4 + ارسال نظر
سهیل پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 11:24

وبلاگ نوشتن ورا این هاست.
برای من وبلاگ تمام نشده

کاملا موافقم

احمد شنبه 15 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 12:13

سلام
ما که هر روز چکتون میکنین چه بیاین چه نیاین

نیره شنبه 15 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 21:21

هیچوقت عضو فیسبوک نبودم. ضمنا فکر می کنم پیدا کردن دوستان قدیمی خیلی وقتها چیز جالبی نیست. چون گذر زمان آدمها رو عوض می کنه. کسی که بیست سال پیش دوست ما بوده لزوما الان دوستمون نیست. یه هیجان اولیه ای ایجاد میشه برای سردرآوردن از کار همدیگه و بعد از بین میره.

پگاه سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 09:29

منم وبلاگم رو بیشتر دوست دارم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد