دیروز مصاحبه رشید پور با علی مطهری در برنامه دید در شب رو دیدم .
وقتی برنامه تموم شد به این فکر افتادم اگه من نوعی بخوام به علی مطهری موضعی نشون بدم چی میتونه باشه ؟ مطهری دو شخصیت داره کاملا متضاد از هم . از طرفی معتقد به آزادی بیان و حمایت از مردم عادی در برابر حکومته و شجاعتش رو بارها در این باب دیده ایم ، از طرفی در حوزه فرهنگی و اجتماعی به شدت آدم بسته ایست و معتقده که برای مثلا پوشش حجاب باید به شدت بیشتری برخورد و بگیر ببند بشه .
خودش که معتقد بود این دو با هم تناقضی ندارن و متن اسلامه ولی نه تنها من و خیلی های دیگه که رشید پور هم می گفت این تناقضه آقای دکتر و نمیشه با هم جمعشون کرد و بالاخره از روی این بحث گذشت چون نتیجه ای نگرفت .
خب حالا مطهری همینه که می بینیم . آیا من نوعی باید حمایتش کنم ، بی تفاوت بهش باشم یا مخالفش بشم ؟
نتیجه ای که رسیدم اینه که باید حمایتش کنم . اولا این که فکر کنیم آدم کاملی پیدا میشه که توی همه زمینه ها مثل ما فکر میکنه طبیعتا گیر نمیاد ، ثانیا این که باید در مواضع ایشون اهم و مهم کرد . به نظر من کسی که در این حکومت معتقد به آزادی بیانه خیلی آدم بهتریه نسبت به کسی که اصلا معتقد به این امر نیست و برای مردم حقی برای اظهار نظر مخالف قائل نیست .
بخشی از صحبتهای مطهری :
* مواضع سیاسیام به اصلاحطلبها نزدیکتر است اما مواضع فرهنگی و اجتماعیام به اصولگراها و شاید حتی تندتر از آنهاست.
* اصولگراها و اصلاحطلبها مرامنامه مشخصی ندارند و این یک نقص بزرگ است.
*
در این 30 سال گذشته نتوانستیم یک هماهنگی درست بین وجود احزاب و اصل
ولایت فقیه درست کنیم. گاهی وجود یک حزب را نوعی عرض اندام در مقابل اصل
ولایت فقیه تلقی کردهاند، در حالی که اینها نگاه درستی نیست.
* حزب جمهوری اسلامی به بنبست رسید.
* امام (ره) میگفتند روحانیت باید در قالب خودش فعالیت کند، نه در قالب حزب که به دنبال قدرت سیاسی است.
* من به جامعه روحانیت مبارز تهران انتقاد دارم.
* آیتالله مهدوی کنی نگاهشان شبیه آیتالله مطهری بود و به حفظ اصالت روحانیت اعتقاد داشتند.
*
از اول یک نگاه بدی نسبت به اصلاحطلبها وجود داشت که هنوز هم هست. ما
آنها را منحرف و حتی گاهی دشمن تلقی میکنیم. اصلاحطلبها را نقطه مقابل
انقلاب میدانیم، افرادی که دنبال براندازی هستند در حالی که واقعا اینگونه
نیست.
* هر کس باید آزاد باشد حرفش را بزند.
* کار مهاجرانی
را تایید نمیکنم اما خودمان اینها را هل میدهیم. خیلیها را ما خودمان
هل دادیم. آقای سروش و کدیور را ما هل دادیم. خیلی تلاش کردند ما را به
خارج هل بدهند. ما بیدی نیستیم که با این بادها بلرزیم.
* ببینید،
الان استادی نامهای به نهاد حکومتی بدهد و اعتراض کند یا نامهای را امضا
کند، همین امضا مستمسکی میشود که شما چه حقی داشتهاید نظر دهید و بعد هم
اخراج. ما از این کارها کردهایم متاسفانه.
* من برخی مواقع احساس میکنم باید به عنوان نماینده مردم یک حرف را بگویم، ممکن است خلاف سیاست نظام باشد اما بیان میکنم.
* فضای سیاسی کشور با نمره ناپلوئی قبول است؛ 12.
* برای کشورخط قرمزهای مصنوعی ایجاد کردیم که اشتباه است.
* حقوق شهروندی آنطور که در قانون اساسی آمده رعایت نمیشود.
* وضعیت حجاب در کشور قابل قبول است
انقدر از این دست تضادها دیدم که دیگه برام عادی شده. اگه ادم بدون تصاد فکری ببینم تعجب میکنم.
سلام ...
منکه وقتی مطهری شروع به صحبت میکنه هرجا باشم اونجارو سریعا ترک میکنم...اصلا نمی فهمم چی میگه...با خودش زمزمه میکنه انگار...اعصاب خورد میکنه...ایشان برا بحث آزاد و میزگرد اصصصصلا خوب نیست چون نمیتونه حرفشو بفهمونه..
نکته عجیبش هم همین گیر دادن به حجابه !!...البته چندان هم شاید عجیب نباشه چون پدر ایشون هم کتابی در خصوص حجاب نوشته که فقط برو بخون...
ایشون حداقل خودشونن با نظرات واقعی خودشون. نه به خاطر حکومت نظرش رو تغییر می ده نه به خاطر خوش امد مردم. به نظرم این نوع شخصیت اتفاقا خیلی به درد سیاست می خوره هرچند من نوعی از بعضی مواضعش خوشم نیاد...