رمان دالان بهشت ، نوشته نازی صفوی رو خوندم بیشتر به این خاطر که دیدم به چاپ چهل و چندم رسیده ! و مجموعا خوشم نیومد .
نکته مثبتش این بود که رفتارهای یک دختر 16 ساله نازپروده رو به خوبی به تصویر کشیده بود
اما خود داستان بیش از حد کشدار نوشته شده بود و فراز و فرود چندانی هم نداشت . شخصیت پسر داستان هم خیلی آرمانی و فوق العاده نوشته شده بود و این برای یه پسر کم سن و سال واقعگرایانه نبود. به قدری پسر منطقی و عاقل و فهمیده و خوددار بود که غیر قابل باور بود . دخترو پسر دوسال عقد بودند ولی در عین ارتباط فیزیکی، هیچگونه رابطه زناشویی ای هم طی این مدت نداشتند! چیزی که تقریبا محاله . دخترو پسر حتی فکرش را هم نکرده بودند .
راه به راه هم به خورد خواننده در چند پاراگراف مستقیما پند و اندرز می داد که آره آدم باید این جوری باشه و اون جوری نباشه!
اما خب ظاهرا گروه زیادی از خوانندگان این کتاب مثل من فکر نکردندو این داستان معروف و پر فروش شده است !
سالها پیش خواندم و در دوران جوانی خوشم آمد
شاید مخصوص نوجونا باشه اصلا
شما خودت فرق گیشه و غیر گیشه ای رو خوب میدونی برادر من...
بله . دقیقا
اتفاقا گاهی زیاد چاپ شدن کتاب نشانه خوبی نیست. یعنی عام پسند و دم دستی است. مثل بدلیجات که هر دستفروشی در مترو می فروشد. جواهر کمیاب است.
نکته خوبی بود